• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4199 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۲ مهر

برخيز و اول بكش (49) فصل ششم

مجموعه‌اي از مخاطرات- دستگيري جاسوس موساد در دمشق

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

جاسوس ارشدي كه براي واحد 188 و قيصريه كنوني انتخاب شده بود، الي كوهن بود كه به حلقه حكمراني دمشق نفوذ و براي موساد اطلاعاتي تهيه كرده بود كه آنها را قادر ساخته بود مكان «آلويس برونر» نازي را بيابند و براي او بمب نامه‌اي ارسال كنند.

كوهن مكلف شده بود كه در ابتدا به عنوان يك مامور خاموش فعاليت كند، يعني به جاي آنكه اطلاعات جمع‌آوري و ارسال كند، فقط در زماني فعال شود كه سوريه نقشه‌اي براي اجراي يك حمله غافلگيركننده عيله اسراييل دارد و بايد اسراييل را خبردار كند.

اما او تحت فشار اپراتورهايش و اينكه عميقا در داستان پوششي‌اش گير افتاده بود و بيش از حد به كار خود اعتماد داشت، با استفاده از دستگاه تلگرافي كه در آپارتمانش پنهان كرده بود شروع به ارسال روزانه پيام به گيرندگان موساد كرد. او يك گزارشي درباره تاسيسات مخفي نظامي سوريه فرستاد كه در آن توطئه سوريه را براي گرفتن كنترل منابع آبي منطقه (با كمك شركت پيمانكاري كه مدير آن محمد بن‌لادن، پدر اسامه بود) برملا كرد. همچنين روابط سوريه با اتحاد جماهير شوروي در كنار اينها معرفي نازي‌هايي كه در دمشق پناه گرفته بودند، شايعات مجلسي و گزارش‌هاي دعواي قدرت در حكومت هم مي‌فرستاد. انتقال اطلاعات كوهن از اين نوع و تناوب آن يك خطاي غير‌حرفه‌اي و جدي بود؛ هم از جانب خودش و مهم‌تر از آن از جانب گيرندگانش.

موتي كفير، فردي كه در ميان شغل‌هاي موساد، سرپرست برنامه‌هاي آموزشي اين سازمان در اوايل دهه 1960 بود، گفت، «الي كوهن يكي از آن افرادي بود كه در طول زندگي‌اش از كناره‌ها مي‌گذشت. زماني كه شما از كناره‌ها مي‌گذريد فكر مي‌كنيد كه كسي شما را نمي‌بيند. اما او اشتباه مي‌كرد. او خيلي عيان شده بود. من در طول آموزش به او مي‌گفتم كه هرگز حيات‌بخش گروه نباش. اما او مخالف بود.»

بمب نامه‌اي كه براي برونر ارسال شد و توجه زيادي كه او به ديگر نازي‌ها در صحبت با مقامات ارشد سوري مي‌كرد- همراه با اين حقيقت كه او «در يك موقعيت غيرعادي قرار دارد، مهاجري بدون شغل... فردي كه پارتي مي‌دهد با طبقات بالا دمخور است» و «به مهمانانش سرگرمي‌هايي از همه نوع مي‌دهد»- زنگ سرويس امنيتي سوريه را به صدا درآورد و يكي از مخاطبانش را در مورد داستان پوششي كمال امين ثابت (خودش) كه يك تاجر ثروتمند سوري است كه پس از سال‌ها تبعيد به بوينس‌آيرس به وطن بازگشته، به ترديد انداخت.

در همان زمان يك همزماني تراژدي براي كوهن رخ داد؛ دستگاه فرستنده‌اش با ‌گيرنده‌هاي دفتر مركزي ستاد كل ارتش سوريه كه در طول همان خياباني بود كه آپارتمان لوكس‌اش را اجاره كرده بود و در آن او براي مقامات عالي سوريه پارتي‌‌هاي سطح بالا مي‌گرفت، تداخل كرد. سوري‌ها در حالي كه گيج و سردرگم شده بودند از اطلاعات ارتش شوروي خواستند كه تحقيق كنند. روس‌ها ماشين‌هاي گشت خود را فرستادند كه به سيگنال‌هايي كه فرستنده كوهن در طي يكي از ارسال‌هايش مي‌فرستاد برخورد كردند. كوهن دستگير، شديدا شكنجه و سريعا محاكمه و به مرگ محكوم شد. او در 18 ماه مه در ميدان مركزي شهر دمشق به‌ دار آويخته شد. جسد او را در حالي كه از چوبه‌دار آويزان بود و بر آن متن حكم مرگش نوشته شده بود، پيامي به دولت اسراييل بود. جداليه خالف، فردي كه كوهن را استخدام و آموزش داده بود و او را مديريت مي‌كرد گفت، «من به او نگاه مي‌كردم، از تلويزيون سوريه به خودم نگاه مي‌كردم و عذاب‌هاي شيطاني را كه او متحمل شده بود بر چهره‌اش مي‌ديدم. من نمي‌دانستم با خودم چه كنم. مي‌خواستم فرياد بكشم، كاري انجام بدهم، هفت‌تير بردارم و به زندان المزه بروم و سرم را به ديوار زندان آنقدر بكوبم كه فروبريزد تا او را نجات دهيم. آنها او را كشتند و ما كاري جز نشستن و تماشا كردن نداشتيم.» موساد كه خيلي اعتماد به نفس داشت، تحقير و ناتوان شده بود. بدتر از آن موساد افشا شده بود. سوري‌ها كوهن را به ‌شدت شكنجه كرده بودند- ناخن‌هاي دستش را كشيده بودند و به بيضه‌هايش برق وصل كرده بودند- تا اينكه خرد شد. او كدها را افشا كرد و دويست پيامي را كه ارسال كرده بود و سوري‌ها آن را گرفته بودند اما قادر به خواندن آنها نبودند كشف رمز كرد و به آنها هر آنچه را كه درباره استخدام ‌هاي اطلاعاتي، آموزش و روش‌هاي پوششي اطلاعات اسراييل مي‌دانست گفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون