• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4199 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۲ مهر

از کتابِ «طنز در ادبيات تعزيه»/ 3

هركس اي شمر! در اين قافله جايي دارد

منوچهر احترامی

(كتاب پژوهشي «طنز در ادبيات تعزيه» كه حاصل سال‌ها تحقيق زنده‌ياد استاد «منوچهر احترامي» است، چندسال پيش چاپ شد اما همچنان پخش و توزيع نشده است. به‌مناسبت ماه محرم، قسمت‌هاي مختصري از آن را در اين ستون مي‌آوريم. قسمت سوم هم، از بخشي با عنوانِ «رفتارها و موقعيت‌هاي طنزآميز» برگزيده شده .)

مكالمه شمر و ابن‌سعد و گروكشي آن دو بر سر فرمان حكومت ري كه به‌عنوان جايزه قتل امام تعيين شده است، از طنزي درخور توجه برخوردار است. شمر و ابن‌سعد هر دو پاردم‌ساييده و كاسبكارند و سخت مواظب‌اند كه در عالم همكاري، كلاه سرشان نرود. شمر تلاش مي‌كند كه پيش‌پرداخت بگيرد و ابن‌سعد سعي دارد كه امتياز پيشكي به شمر ندهد و دستش زير سنگ او گير نكند. اين مكالمه ساده، يكي از گفت‌وگوهاي جذاب بين دو تن از شخصيت‌هاي منفي تعزيه است كه به علت وجود تناسب و هماهنگي در موسيقي كلام، به آساني در ذهن جاي مي‌گيرد و به ياد مي‌ماند.

ابن‌سعد:

بر پياده جمله سرداري تو اي شمر شرير

خيز از جاي و كنون بنماي عزم كارزار

شمر:

اي سگ دون بي‌حيا! ملحد مرتد دغا

سرخطِ ملك ري مرا، تا ندهي نمي‌روم

ابن‌سعد:

شمر شرير! اي لعين! جنگ حسين بي معين

حكم من است اين‌چنين، تا نروي نمي‌دهم

شمر:

قتل حسين، شه زمان، هست عظيم در جهان

سرخط ري در اين زمان، تا ندهي نمي‌روم

ابن‌سعد:

شمر جفاگر لعين، بند كمر ز راه كين

جنگ امام عالمين، تا نروي نمي‌دهم

شمر:

بسته، بدان تو اي عمر، قتل حسين مرا كمر

جايزه‌ام ز سيم و زر، تا ندهي نمي‌روم

ابن‌سعد:

هست رياست تو ري، رأس حسين كني به ني

بزن به اسب خويش هي، تا نروي نمي‌دهم

شمر:

شورش روز واپسين، افكنم اندر اين زمين

حكم بكن، پس آن ببين، تا ندهي نمي‌روم

ابن‌سعد:

شمر شرير، اي لعين! جنگ حسين بي معين

حكم من است اين‌چنين، تا نروي نمي‌دهم

شمر:

خون حسين در اين زمين، ريزم ايا سگ لعين!

سرخطِ ري بدان يقين، تا ندهي نمي‌روم

يكدندگي شمر بالاخره كارساز مي‌شود و ابن‌سعد فرمان حكومت ري را به نام او رقم مي‌زند.

ابن‌سعد:

گير از من رقم مملكت ري اكنون

سيم و زر نيز تو را مي‌دهم از حد بيرون

در تعزيه شهادت حضرت عباس، مكالمه شمر و ابن‌سعد در مورد رفتن يا نرفتن شمر به ميدان جنگ، از بخش‌هاي پركشش تعزيه است. شمر و ابن‌سعد طي مكالمه‌اي طولاني، سعي مي‌كنند تقصير كارهاي ناكرده را به گردن يكديگر بيندازند و ضمن گناهكار دانستن ديگري، خود را تبرئه كنند. در انتهاي اين مكالمه، شمر مردد مي‌ماند كه به مقابله با حضرت عباس برود يا نرود. ابن‌سعد ترديد را از دل او بيرون مي‌كند و او را تشويق به رفتن مي‌كند:

شمر:

هركسي در سر و در سينه هوايي دارد

عقل با جهل عجب جنگ و نوايي دارد

شمع، دور و بر خود نور و ضيايي دارد

هركس اي شمر! در اين قافله جايي دارد

باز هم كشته شوم گر نروم از اين راه

ابن‌سعد:

تو ايا شمر! ببين، شور و نوا مي‌آيد

فوج‌فوج اين‌همه لشكر ز كجا مي‌آيد

تا كند با شه دين جور و جفا، مي‌آيد

بهر تاراج حسين، كرب‌وبلا مي‌آيد

برو اي شمر! برو اين سفر ان‌شاءالله

ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون