سكوت نكنيد، جلسه را ترك كنيد
هلن راسل
ترجمه: فريده وكيلي
چه كساني مينشينند و زورگويي به يكي از همكاران خود را تماشا ميكنند و چيزي نميگويند؟ كساني كه در موقعيت شغلي پايين قرار دارند و از رييسشان ميترسند؛ افرادي با عزت نفس پايين كه فكر ميكنند كاري از آنها برنميآيد. كساني كه احساس ضعف ميكنند يا شايد كساني كه ميترسند؟ اين طور است كه فرد زورگو تطهير ميشود و به بقاي خود ادامه ميدهد. من نميگويم حرفه ما پر است از افرادي با عزت نفس پايين كه به راحتي دچار تضعيف روحيه ميشوند. من دوست دارم به خبرنگاران برجسته و شجاع فكر كنم. اما چطور ميتوانيم كل گروه مطبوعاتي كه در كنفرانس مطبوعاتي اخير دونالد ترامپ حضور داشتند ، را توصيف كنيم؟
آنها فكر كردند، دارند چه كار ميكنند؟ اغلب فكر ميكنم امريكاييها زيادي مودب هستند اما آنچه در آن كنفرانس اتفاق افتاد و سكوت روزنامهنگاران در برابر توهينهاي ترامپ ديوانگي بود. خطمشي ترامپ قبل از ورود به صحنه براي همه مشهود است. او دروغ ميگويد و هر نوع انتقادي را به بهانه اخبار جعلي رد ميكند و با تركيبي از كلمات فاقد معني مباحث را بيارزش ميكند. او فقط يك پيام دارد:«او بزرگترين است و رسانهها دشمن مردم هستند». در آن كنفرانس خبري ترامپ به وضوح قصد داشت پس از انتخابات مياندورهاي ادعاي پيروزي كند و به حمله ادامه دهد. براي همين سراغ «جيم آكوستا» از «سيانان» رفت و ماجراي كشمكش ميكروفون به دنبال آن اتفاق افتاد. به آكوستا گفته ميشود كه او فرد بسيار بيادب و ناهنجاري است و چون از توانمندسازي در برتري سفيدها سوال كرده، نژادپرست گفته ميشود. حالا آكوستا اعتبار مطبوعاتي خود را از دست داده است. سايرين هم كه آنجا نشسته بودند، گويي مبهوت رفتار بد ترامپ بودند. آنها فكر ميكنند اين كنفرانسهاي مطبوعاتي چه حاصلي دارند؟ براي چه در اين نمايش بيمارگونه خودشيفتگي شركت ميكنند؟ اتحاد آنها كجا رفته است؟ نمايش احترام به ترامپ شايان ذكر است اما ترك محل يا بايكوت خيلي پيشتر بايد اتفاق ميافتاد. ترامپ اينگونه رفتار ميكند زيرا مطبوعاتيها به او اين اجازه را ميدهند كه اين طور توهينآميز رفتار كند و رفتارش را هم تشديد كند. اوباما رسانهها را دوست داشت و رسانهها هم متقابلا او را دوست داشتند زيرا منابع فرهنگي و طنز مشتركي داشتند. آن دوره ديگري بود. حالا اوضاع عوض شده و پاسخ به اين سوال كه بايد چه واكنشي نسبت به ترامپ نشان داد همان چيزي است كه رسانههاي امريكا از ارايه يك روش منسجم درباره آن امتناع ميكنند. «داستانهايي» كه روزانه از مطالب توييتري ترامپ بيرون ميآيد، روش ديگري براي آشفته كردن آنها و پيچيده كردن هر موقعيتي است. در پس هر بيانيه ترامپ يك تهديد وجود دارد و در پس هر دروغ، دروغي ديگر اما حتي اشاره به دروغهاي عامدانه هم براي مطبوعات جنجالبرانگيز است. در سال 2017جرارد بيكر، سردبير «وال استريت ژورنال» گفت:«من در استفاده از كلمه «دروغ» محتاط خواهم بود. دروغ چيزي بيشتر از آن است تا صرفا مطلبي را بيان كنيم كه كذب باشد. اين نيتي عامدانه براي گمراه كردن است». در واقع همين طور است. روزنامهنگاري چيست اگر نتواند اين را هم بگويد؟ نتيجه اين تجديد نظر اين ميشود كه ترامپ همه رسانهها- غير از فاكس- را دروغگو خطاب كند. يكي از انشعابات بزرگ در جامعه امريكا دوگانگي رسانههاست. حتي وقتي آنجا زندگي ميكنيد، متوجه ميشويد كه چقدر اخبار «محلي» است تا بينالمللي. ترامپ اين را ميداند و به راحتي ميتواند از مطبوعات عبور كند. با حفظ نظريه توازن- به عنوان يك نظريه ناب- مطبوعات دوباره و دوباره خود را در معرض تخريب قرار ميدهند. مطبوعات تا زماني كه چالش با رييسجمهور را به صورت فردي به گزارشگران محول كنند، ضعف خود را اعلام ميكنند. آنها به راحتي مورد خشونت واقع ميشوند. مطبوعات براي ترامپ ابزاري براي استفاده است. اين سياست رفتاري با او به مثابه يك بچه غول نوپا- ناديده گرفتن رفتارهاي بد و پاداش به رفتارهاي خوب- موفق نبوده است. اگر قرار است مطبوعات به عنوان حامي شريف حقيقت ديده شوند بايد شهامت قطع و بايكوت اين جلوههاي خشن قدرت را داشته باشند. در غير اين صورت آنها نيز شريك جرماند. هانا آرنت خيلي پيشتر اصل مهم تماميتخواهي را اين طور توصيف ميكند:«مردماني كه ديگر براي آنها بين واقعيت و تخيل... حقيقت و كذب تمايزي وجود نداشته باشد». اين جايي است كه ما هستيم. اگر روزنامهنگاران پشت هم نايستند و مراسم تنزل رتبه را تحت عنوان كنفرانس مطبوعاتي ترك نكنند، جايي كه پرسشها با دروغ و ارعاب پاسخ داده ميشوند هيچكس براي آزادي مطبوعات امريكا تلاش نخواهد كرد.