تهديد وزير امور خارجه به گرسنگي دادن مردم ايران تا سر حد پذيرش آنچه كه امريكا ميگويد، برداشتن نقاب تعارف از چهره امريكا به عنوان مدافع دروغين حقوق بشر است. روشن است كه دشمنان خيرخواه مردم ايران نيستند و جاي گله و شكايت نيست اما «چون دوست دشمن است، شكايت كجا بريم؟»
گله هموطناني كه در داخل كشور نشستهاند و به قصد كسب سود مادي انواع و اقسام حيلهها و تقلبها را به كار ميبرند تا از نمد تحريمها كلاهي براي خويش بدوزند را كجا و به كه بگوييم؟ آنها تاثير تحريمها را دو چندان ميكنند و شرايط را براي همميهنان سختتر از شرايط واقعي ميسازند.
ايران بر بستري از نعمات و بركات نشسته. منابع و امكانات كشور به راحتي كفاف سير كردن جمعيت را ميدهد در صورتي كه سودجويان به دور از اخلاق و مهر به ميهن و مردم، تحريمي مضاعف بر تحريم دشمنان به ما تحميل نكنند. كمفروشي، احتكار، گرانفروشي به بهانه تحريمها از همين نوع تحريمهايي است كه خوديها بر ملت تحميل ميكنند.
اسراف و شيوه مصرف نادرست، سبب شده كه ما حجم انبوهي خوراك- كه سر به ميليونها دلار ميزند- را روانه سطلهاي زباله كنيم. اين
زشتكاري در كشوري روي ميدهد كه مردمش هزاران سال سبك و شيوهاي پيشرفته و به كمال در استفاده از مواد خوراكي دارند. ايرانيان از ديرباز از مواد خوراكي به نحوي استفاده ميكردهاند كه دورريزي نداشته باشند.
نان و گندم از چنان منزلتي بين خانوادهها برخوردار بوده كه اسراف و دور ريختن آن گناه كبيره و نابخشودني و موجب قطع بركت و روزي محسوب ميشده. نگاه كنيد كه بانوان ايراني چه تدبيرها ميساختهاند تا نان باقي مانده سفره را در خوراكي ديگر به كار گيرند و از چرخه مصرف خارج نسازند.
سنت توليد مواد لبني در ايران را بنگريد تا ببينيد كه چگونه فناوري پيشينيان كمترين پسماندي از توليدات باقي نميگذاشت و تا آخرين ذره باقي مانده تبديل به فرآورده قابل استفاده و مفيدي ميشد. قرهقوروت و كشك و دهها ماده ديگر محصول اين تدبير و بينش هستند. اما سنت و الگوي مصرف صحيح كه خود استاد و مبدع اين فن بودهايم را كنار گذاشتيم و به دام مصرفزدگي امريكايي كه براي گشودن بازارها بر روي كالاهاي غربي اشاعه داده ميشد، افتاديم. چنين شد كه محتاج وارد كردن گندم شديم. نوشابه گازدار اصالتا امريكايي را به وفور مصرف ميكنيم و دورريز نان بيحد و حصر است.
اين شوربختي است كه برخي توصيه ميكنند «اكنون بايد الگوي مصرف را از اروپاييها بياموزيم.»- مصداق آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميكرد…
كيفيت زندگي نه در مصرف بيشتر بلكه در چگونگي مصرف رقم ميخورد. چندين دهه امريكاييها با كمك رسانههاي مختلف و مهمترين آنها- سينماي هاليوود- كميت را به جاي كيفيت جا زدند. رفاه دروغيني كه آنها ترسيم كرده و ميكنند، سرابي بيش نبود. كميت به هيچ عنوان رضايت خاطر از زندگي را براي مصرفكنندگان به وجود نياورد و فقط جيب بنگاههاي غربي را پر پول كرد. غربيها با استفاده از ابزار رسانهاي و فرهنگي موفق شدند، سبك و مظاهر زندگي خاصي را به عنوان نشانه تمدن و پيشرفت جلوه دهند. در مقابل تمام دستاوردهاي تمدني ملل قديمي را نشانه عقبافتادگي و خرافه بنمايانند و از اين طريق كالاهاي خود را به آنها بفروشند.
اين كلاهبرداري از ملل شرقي تا امروز ادامه دارد. اين تاراج، بنيانهاي تمدني را نشانه رفته تا چيزي از حيات تاريخي ملل قديمي باقي نگذارد. به حكايت قناتها كه قرنها زندگي را به سرزمين ما هديه دادند و امپراتوري عظيم ايران را از بياباني خشك بر آوردند، بنگريد. نگاه كنيد كه چگونه قناتها مقهور چاههاي عميق و نيمهعميقي شدند كه خون زمين ما را مكيدند و چيزي به دست ما ندادند. به قول بزرگي:«كاريز شير زمين را مينوشد و چاه عميق، خون آن را.»
احداث چاه عميق و نيمه عميق تدبير امريكاييها در «برنامه اصل چهار ترومن» بود كه پس از جنگ جهاني دوم و در ظاهر براي كمك به ملل عقب مانده! در ايران رايج شد و تا امروز ادامه دارد و زمينهاي قابل كشت ايران را به شورهزارهايي لميزرع مبدل ميكند.
تحريم فرصتي است تا به اصلاح الگوي مصرف فكر و عمل كنيم و به شيوههاي پدران و مادرانمان براي ارتقاي كيفيت زندگي بازگرديم، اين شيوه اقتصاد خانواده و البته اقتصاد ملي را تقويت خواهد كرد. مدارا و مهرباني با يكديگر، تحمل شدايد را آسان و دلها را به هم نزديك ميكند. ايران و ايراني را دوست بداريم.