كودكان ايراني
از فقر بازي رنج ميبرند
علي ترقيجاه
بچههايم دارند تاببازي ميكنند. چندتا بچه ديگر هم آنطرف از سرسره بالا ميروند و سر ميخورند پايين. سرسره شبيه يك كشتي است با تعدادي راهرو و يك عرشه. پسرم از تاب پايين ميآيد و ميدود سمت سرسره. به او ميگويم: «باد شديدهها. مشكلساز نشه برا كشتيتون؟ به نظرم بادبانهاتون رو بكشين پايين.» يك لحظه برميگردد، من را نگاه ميكند و برقي در چشمانش ميچرخد. همينطور كه از پلهها ميرود بالا داد ميزند: «بادبانها رو بيارين پايين. تو توفان گير كرديم!» دوتا پسربچه ميدوند سمتش. يكيشان ميگويد: «توفان كجاس؟ ما وسط آبهاي آروميم» پسرم ميگويد: «نگاه كنين اون سمت رو. اون موجهاي بلند رو ببينين. دارن اينوري ميان.» حالا چهار، پنج نفر شدهاند. از پلهها پايين ميآيند و شروع ميكنند به چرخيدن دور كشتي. هركدامشان مشغول يك كاري است و براي هم توضيح ميدهند: «من دارم طنابا رو جمع ميكنم.»، «بيا بريم اون طرف آبها رو بريزيم بيرون»، «من ميرم بالاي دكل تا خشكي ببينم» و... .
دست ميكنم در جيبهايم به دنبال يك تكه كاغذ. رسيدي پيدا ميكنم. يك قايق كوچك ميسازم و راه ميافتم سمت بچهها. همينطور كه ميروم سمتشان نفسزنان و با صداي بلند ميگويم: «ديگه كاري از دستمون ساخته نيست. كشتي داره غرق ميشه. بايد با قايق نجات خودمونو برسونيم به يه جاي امن.» و قايق را بالاي سرم ميگيرم. بچهها ميدوند سمت من و دورم جمع ميشوند. هر كدامشان يك داستاني تعريف ميكند. از بچهها ميپرسم كدام طرف بايد برويم. آن پسري كه براي ديدباني رفته بود، ميگويد من يك خشكي ديدهام آنطرف و تاب را نشان ميدهد. همه با هم حركت ميكنيم و در نهايت كنار تاب پهلو ميگيريم. خدا را شكر، اين توفان هم به خير گذشت! اين موقعيتي است كه احتمالا هر يك از ما ديدهايم. بچهها در زمان كوتاه و به سادگي با همه وجود به دنياي بازيهاشان
ميروند.
حالا ميخواهد ساخت يك قلعه باشد با آجرهاي كوچك يا آشپزي باشد با چند ظرف و مواد اوليهاي خيالي. نكتهاي كه ما بايد به آن توجه كنيم، اين است كه بچهها در بازي فرصتهاي زيادي براي رشد كردن دارند. فرصتهايي براي حرف زدن، استدلال كردن، خلاقانه فكر كردن، ارتباط برقرار كردن، تحقيق و بررسي كردن، شمردن، تخمين زدن و... فرصتهايي كه براي رشد همهجانبه آنها به شدت لازم و ضروري است. بازي به اندازهاي در ايجاد اين فرصتها موفق است كه يادگيري بر پايه بازي رويكرد بسياري از مراكز باكيفيت مهد و پيش دبستان دنيا شده. هر چه متخصصان مطالعات و پژوهشهاي بيشتري انجام ميدهند، توصيههاي بيشتري براي تقويت موقعيتها و محيطهاي بازيمحور در خانه، مراكز يادگيري و شهر را پيشنهاد ميدهند.
اوضاع در كشور ما اما قدري متفاوت است. بر اساس مطالعه طولي «كودكي در ايران»، 89 درصد كودكان 4ساله ايراني در بسياري از روزها حتي يك دقيقه هم كاردستي درست نميكنند يا بيش از 60 درصد كودكان 4 و 5ساله هيچ زماني براي بازيهاي نمايشي و بازيهاي دستهجمعي ندارند. در دورههاي آموزشياي كه براي بيش از 2000 مربي مهد و پيشدبستان در سطح كشور برگزار كردهام، شاهد بودهام كه مفهوم بازي تنها به بازيهاي آزاد و بازي در ساعتهاي تفريح تقليل يافته است. همه اينها نمايانگر اين است كه هنوز اهميت بازي و همچنين مهارت ايجاد فضاها و فعاليتهاي بازيمحور با كودكان در جامعه ما درك نشده. چيزي كه لازم داريم فراتر از چند بيلبورد در شهرهاست كه رويش مثلا بنويسيم؛ «بازي زندگي كودك است».
اين دست جملهها هيچ كمكي به يك خانواده نميكند كه بداند چگونه بازي كند. خانوادهها اغلب نميدانند كه بازي چه آثاري دارد و چطور ميتوانند با امكاناتي ساده و در زمانهايي كوتاه با بچههايشان بازي كنند. در نهايت موانعي- شما بخوانيد بهانههايي- مثل وقت و امكانات سر جايش باقي ميماند. در چنين شرايطي ما نياز داريم، فرصتهاي مختلفي را براي بازي كردن خانوادهها و بچهها ايجاد كنيم تا مزه بازي كردن زير زبانشان برود و احساس توانمندي كنند. يكي از اين فرصتها، نمايشگاهي است كه 26 تا 30 آبانماه در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان برگزار ميشود. مسوولان و سياستگذاران كنار متخصصان و سازمانهاي مرتبط آمدهاند تا با همافزايي، فرصتهايي بازيگونه را در اختيار خانوادهها بگذارند. غير از معدود فرصتهايي اينچنين، ما نياز داريم افرادي حرفهاي در حوزه بازي آماده كنيم تا هم سواد و دانش كافي را داشته باشند و هم به عنوان تسهيلگر بتوانند ارتباط بين خانوادهها و كودكان را در موقعيتهاي بازيمحور تقويت كنند.
برگزاري رويدادهاي بازيگونه كه آغوششان را براي كل خانواده ميگشايند هم يكي ديگر از راهحلهاست و البته در بهترين حالت ايجاد خيابانهايي پربازي در محلات و غني كردن پاركها، تمام شهر را تبديل به محيطي دوستدار كودك ميكند. اجراي بيش از 30 رخداد بازيگونه در دو سال و براي دهها هزار خانواده كاري است شدني كه نياز دارد به همت خودمان و البته همسويي و مشاركت سازمانها و نهادها با متخصصان و مردم.
پژوهشگر حوزه كودكان