اتهامزني عجيب قلعهنويي
فغان از فغاني
اتهاماتي كه امير قلعهنويي پس از بازي سپاهان و پرسپوليس به عليرضا فغاني وارد كرد، فارغ از اينكه بار حقوقي دارد يا نه، ظاهرا برخاسته از خشمي غليظ يا صبري ازكف رفته بود! قلعهنويي مدعي است فغاني با او مشكل دارد و به همين دليل در بازي پرسپوليس و سپاهان عليه سپاهان سوت زد و اصولا فغاني هميشه عليه تيمي سوت ميزند كه مربياش قلعهنويي باشد. اميرخان در گفتوگويي كه روز دوشنبه از او منتشر شد، بارها و به صد زبان فغاني را نواخته است ولي اين جملات او صراحت ويژهاي در طرح ادعايش عليه عليرضا فغاني دارد: «تعجب ميكنم چرا اين رفتارها با امير قلعهنويي ميشود. با تيم كار ندارند و تنها به شخص امير قلعهنويي كار دارند. شما دقت كنيد ببينيد در بازي رفت سپاهان با ذوبآهن در فصل گذشته چه بلايي سر من و تيمم آوردند. بازي نساجي و سپاهان در اين فصل را هم ببينيد. من بازيهايي را ميگويم كه آقاي فغاني سوت زده است. او با من مشكل دارد با شخص امير قلعهنويي و من هم به او گفتم. آقاي فغاني! چگونه ميخواهي جواب 40 هزار طرفدار اصفهاني و صدها هزار نفر ديگر اين شهر كه پايگيرندهها به خاطر تصميم اشتباه تو اشك ريختند، را بدهي؟ اگر جلوي نساجي در جام حذفي ما حذف ميشديم، چطور ميخواستي با وجدان آسوده بخوابي! به خاطر اينكه با امير قلعهنويي زاويه داري. خب زاويه داري جايي كه تيم امير قلعهنويي بازي دارد، قضاوت نكن. معرفت و مردانگي داشته باش و بگو براي تيمهاي امير قلعهنويي سوت نميزنم چون با او زاويه دارم.» چنين نگرشي به عملكرد داوري كه مسابقه ردهبندي جام جهاني را قضاوت كرد و اگر ملاحظات فيفا در كار نبود، بايد فينال جام جهاني را سوت ميزد، به خوبي نشان ميدهد كه امير قلعهنويي جهان را فقط از منظر خودش مينگرد و هم از اين رو انصاف چنداني در گفتارش وجود ندارد؛ چراكه انصاف يعني «نگريستن از چشم ديگري.» كافي است قلعهنويي يك لحظه جاي خودش را با فغاني عوض كند و از چشم فغاني به بازيهاي كماهميتي (در قياس با مسابقات جام جهاني) مثل بازي سپاهان و نساجي بنگرد. آيا قلعهنوييِ داور حاضر است براي اينكه فلان مربي را به شكل ناجوانمردانهاي نقرهداغ كند، شانس حضور خودش در بالاترين سطح داوري مسابقات فوتبال را از دست بدهد؟ اگر واقعا فغاني بهدليل ناداوريهايش عليه سپاهان بايد تا آخر فصل محروم شود (مطابق ادعاي قلعهنويي)، يعني كار پارتيبازي و غرضورزي فغاني خيلي بيخ دارد. پس چرا چنين رذيلتي را در عملكرد فغاني، كسي جز قلعهنويي نميبيند؟ و بر فرض كه همه كورند و اميرخان بينا و بصير؛ سوال اين است كه فغاني با چنين رويهاي چگونه توانست يكي از بهترين داوران جهان شود؟ و چگونه ميتواند همچنان در سطح اول داوري جهان فوتبال سوت بزند؟ فغاني بهزودي بايد در جام ملتهاي آسيا سوت بزند و قطعا هدفش اين است كه در جام جهاني 2022 نيز قضاوت كند. در اين فاصله تقريبا چهارساله، كلي تورنمنت و مسابقه بينالمللي مهم ديگر نيز وجود دارد كه فغاني درخشش در آنها را خوش دارد. چرا فغاني بايد با قلعهنويي لج و لجبازي كند و اعتبار داورياش را از بين ببرد و شانس حضور در همه تورنمنتها و مسابقات مهم چهار سال آينده جهان فوتبال را از دست بدهد؟ مگر بازي ذوبآهن و سپاهان در فصل قبل، براي فغانياي كه در فكر سوت زدن در جام جهاني بود، چقدر ارزش داشت؟ فغاني هم مثل هر داور ديگري ممكن است اشتباه كند؛ اما اگر سلسلهاي از اشتباهات مشكوك عليه تيمهاي يك مربي خاص در كارنامهاش باشد، بعيد است كه از نگاه تيزبين همه ناظران قسر در برود. اگر خود قلعهنويي داوري بينالمللي بود، آيا حاضر ميشد اعتبار جهانياش را بابت بازي سپاهان و پرسپوليس به خطر بيندازد؟ قطعا نه. مگر اينكه قيد عقل سليم را ميزد و لج و لجبازي با يك مربي جهانينشده را به حفظ اعتبار جهاني خودش ترجيح دهد.
در واقع اميرخان قلعهنويي فكر ميكند خودش از عقل سليم بهرهمند است و فغاني از چنين عقلي، هيچ بهرهاي ندارد. اما اظهر من الشمس است كه فغاني جزو عقلاي فوتبال ايران است و به قول فرشاد پيوس، اين وصلهها به او نميچسبد.