زباله ميراث خوبي نيست
فاروق مظلومي
احتمالا داستان آن كشتي امريكايي كه از سال 1986 تا 1988 براي تخليه 14هزار تن خاكستر زباله در اقيانوسها سرگردان بود را شنيدهايد. اين زبالهها محصول تلاش شبانهروزي چند ايالت امريكا بود و سرانجام در هاييتي تخليه شد. در كشوري كه مساحتش 353 بار كوچكتر از امريكاست. اينكه امريكا با مساحت 353 برابري هاييتي براي تخليه زبالههاي خودش جا نداشته است دليلش وطندوستي نيست، خودخواهي و تكبر است. امريكا همين الان هم كمك چنداني به حفظ زمين و محيط زيست نميكند البته نه محيط زيست كشور خودش بلكه آسماني كه بالاي سر خودش نيست و زميني كه روي آن قدم نميزند. غافل از آنكه آسمان مرز ندارد. وقتي اندي وارهول، هنرمند امريكايي در سال 1962 نمايشگاه «قوطيهاي سوپ كمپبل» را برگزار كرد هشدار بزرگ رويكرد جهان به سمت مصرف و زبالهسازي را داد. در اين نمايشگاه 32 طرح برابر با 32 عدد كنسرو با طعمهاي گوناگون شركت كنسروسازي كمپبل بود. اما حالا با استناد به سايت تندرستي و خدمات بهداشتي ايران گفته ميشود: «در امريكا ۴۲ درصد كاغذها، ۴۰درصد بطريهاي پلاستيكي نوشابههاي غيرالكلي، ۵۵ درصد قوطيهاي آلومينيومي نوشيدنيها، ۵۷ درصد بسته بنديهاي استيل و ۵۲ درصد ساير اشيا هم بازيافت ميشوند. ۲۰ سال پيش تنها يك برنامه جادهاي زباله در امريكا وجود داشت. اين ميزان در سال ۱۹۹۸ به 9 هزار برنامه جادهاي و ۱۲ هزار مركز بازيافت زباله رسيد.» اين توجه خوب به محيط زيست داخل امريكا و مواضع مخالف امريكا در برابر اغلب توافقهاي بين المللي محيط زيستي مثلا گرمايش زمين نشان ميدهد اين كشور با فاصله اقيانوس اطلس از اروپا و اقيانوس آرام از آسيا خودش را تافته جدابافته ميبيند. حالا همين دفن زباله را هم به عنوان فرصت اقتصادي ديده است به هر حال سالهاست كه جهان براي امريكا فقط فروشگاه اسلحه و نمايشگاه صلح است. امان از اين جنگجويان صلحطلب. نميدانم چرا هميشه هر صحبتي از اين كشور به جنگ ميرسد حتي اگر حرف زبالهسازي و زبالهسوزي باشد. ما كه امكانات دفن و بازيافت زباله در سطح امريكا و سوزاندن زباله در سطح ژاپن را نداريم، كارمان راحتتر است. بايد كمتر زباله توليد كنيم.از كاغذ رسيد ناضرور براي عمليات بانكي در عابر بانك گرفته تا كيسههاي پلاستيكي انباشته شده در كابينت زير ظرفشوييها. من خودم همان جا نگهداري ميكنم. انگار از دست كيسه پلاستيكي نميشود فرار كرد بالاخره جايي آدم را گير مياندازد. اما فقط با كيسههاي پلاستيكي و كاغذ رسيد عابربانك نميشود به آمار وحشتناك توليد زباله در ايران رسيد. اينكه هر ايراني بين دو تا سه برابر استاندارد جهاني يعني روزانه نزديك يك كيلوگرم زباله توليد ميكند، تاسفآور است. حالا ديگر ظرفهاي يك بار مصرف در سبد خريد بيشتر ما قرار گرفته است حتي گاهي در مهمانيها با همين ظرفها پذيرايي ميشود. البته من دوستي دارم كه همين ظرفهاي يك بار مصرف را بارها استفاده ميكند كه اين هم توصيه نميشود. همه ميدانيم كه مسوول زبالههاي انسان ساخت سواحل شمال و جنوب، دامنههاي زاگرس و البرز و حتي داخل شهري بيشتر خودمان هستيم تا مديريت ناصحيح دولتي كه صد البته مسووليت كنترل و تصحيح همين وضع با دولت است. متاسفانه هنوز كسي به خاطر بيرون انداختن پاكت سيگار از ماشين در خيابان يا ريختن نيم كيلو گوجه فرنگي در كيسه پلاستيكي چهاركيلويي جريمه نميشود. با شنيدن حذف كيسه پلاستيكي از نانواييهاي بهبهان خوشحال شديم و كمپين «نه به كيسه پلاستيكي» در مشهد و اقدامات مشابه در ايام محرم در اهواز اميدواركننده بود. راهكارها را همه ميدانيم فقط يك لحظه به اين فكر بكنيم كه چند تن زباله از خودمان روي زمين به ميراث ميگذاريم .با آمار موجود طي عمر 70 ساله ميتوانيم نزديك به 25 تن زباله درست كنيم. كاش روزي يكي از هنرمندان ويديو آرت يا چيدمان زبالههاي به جا مانده از هر انسان را نشان دهد. اگر نمايشگاهي ديديد پر از قوطيهاي كنسرو لوبيا، تن ماهي و پوست تخم مرغ احتمالا هنرمندش مرا ميشناخته است. زمين را پاك ترك كنيم.