حفظ منافع ملي
سياستهاي كلي حكومت كه تجلي آن در دولت و مجلس نمود پيدا ميكند، خدايي نكرده طوري نشود كه با شعار افزايش مالياتها به كسبه خرده پا فشار وارد كنيم؛ اين بدترين ظلم است كه بدون توجه به ديگر جهات بخواهيم به قول معروف پوست از كله كسبه خرده پا بكنيم. يكي از هزينههايي كه بسيار به چشم ميآيد بودجه صدا و سيماست؛ صداو سيما كجا ملي عمل كرده است كه بخواهد از بودجه ملي استفاده كند؟ آن هم بدون حساب و كتاب!؟ اگر صدا و سيماي ما مدعي است مخاطبش روز به روز به جاي ريزش، افزايش پيدا كرده است پس چرا تا به اين حد به فضاي مجازي و تلويزيونهاي ديگر ميپردازد؟ من نميخواهم تاثير اين شبكهها را تاييد كنم اما واقعيت اين است كه مخاطبان اين شبكهها در ميان عامه مردم، بيشتر از صدا و سيماست. خب در چنين شرايطي مردم اينها را ميفهمند و اعتراض ميكنند؛ ميگويند چه نيمكاسهاي زير نيمكاسه است. در بحث بودجه دفاعي دو رويكرد وجود دارد؛ محور نخست اينكه جمهوري اسلامي ايران متولي دفاع از مستضعفان جهان به ويژه سرزمينهاي اسلامي است در نتيجه بايد با نيروهاي نظامي و ورود به سرزمينهاي آنان اين دفاع را انجام دهد. رويكرد ديگر اين است كه جمهوري اسلامي بايد واقعبينانه نگاه كند چراكه متولي حفظ منافع ملي، سرزمين و ملت ايران است. به استناد آمارهاي رسمي تعداد فقراي ما هر سال بيشتر و خط فقر ما پايينتر ميآيد. بنا به اعلام رييس كميته امداد، مددجويان سال به سال بيشتر ميشوند در چنين شرايطي نميشود هزينههاي هنگفتي را در جاهاي ديگر انجام دهيم. من به عنوان خادم كوچك اين ملت و به عنوان نماينده مردم در مجلس تقاضايم اين است كه در اين نگاه تجديدنظر صورت گيرد؛ خط قرمز ما بايد منافع ملي باشد در اين صورت است كه ما ميتوانيم در روابط خارجيمان تجديدنظركنيم و نگاهمان در اين زمينه مثبت و سازنده باشد. با اين تجديد نظر، ما در يك تعامل قرار خواهيم گرفت به اين معنا كه اگر شاخصههاي اصلي منافع كشور باشد بر اساس قابليت و توانمنديهايي كه داريم و نه خيالپردازي و توهمات در يك بده و بستان درست trade-off قرار ميگيريم. اگر به غير از اين باشد، دچار اين توهم ميشويم كه همه ايدهآلهاي ما بايد فورا به دست بيايد و اين امري غيرواقعبينانه است و نتيجهاي كه حاصل ميشود اين است كه امتياز ميدهيم و فقط هزينه ميكنيم، با اين كارها منافع عمومي و بنيه اقتصادي كاسته و تو خالي ميشود. چنين رفتارهايي باعث كاهش شديد اعتماد مردم به حكومت ميشود كه اين اعتماد عمومي، بزرگترين سرمايه براي يك حكومت است. متاسفانه اعتماد عمومي به دستگاههاي حاكميتي به كمترين مقدار خود رسيده است. قطعا اگر به موقع دقت و توجه لازم در اين زمينه صورت نگيرد يك فاجعه براي كشور است. تاريخ ملتها بايد مايه عبرت باشد، نظريه توين بي ميگويد، حكومتها و تمدنها داراي چرخه حيات life cycle هستند كه در آن تولد، رشد، اوج و افول دارند. به طور مثال شما به يكهتازيهاي آقاي ترامپ نگاه كنيد، به نظر ميرسد؛ ايشان آمده است ايالات متحده را در سرازيري بيندازد. تداوم رفتارهاي وي به افول امريكا ميانجامد هر چند كه در كوتاهمدت براي مردم امريكا منافعي مانند اشتغال و رشد سرانه ايجاد كرده است. امريكا در همين بحث تحريمها و خروج از معاهدههاي بينالمللي مانند برجام تنها مانده است زيرا برخلاف جريان سياسي در حال شنا كردن است. هر چه باشد يكي از دستاوردهاي تمدن بشري همين معاهدههاي بينالمللي است. ما بايد به فكر حفظ منافع ملي باشيم، اينكه بخواهيم متولي سقوط و افول امريكا باشيم، قابل تأمل است. بله، امريكا به ملت ايران ظلم كرده و حافظه تاريخي ما اين ظلمها را فراموش نميكند. ولي اولويت ما بايد حفظ منافع ملي باشد، باز هم تكرار ميكنم حفظ منافع ملي ما مهمترين است.