جشنواره فجر و ۵ نكته مهم
متاسفانه پس از 37 سال، جشنواره هنوز يك آييننامه پيشرو و روزآمد ندارد و تازه همين آييننامه نيمبند هم در همه مراحل جشنواره معمولا ناديده گرفته ميشود.
۲- جشنواره ملي فجر مطابق سنت 4 دهه اخير سينماي ايران، اولين و جذابترين مقصد فيلمهاي تازه توليد شده و نخستين ايستگاه براي ديده شدن و قضاوت شدن آنهاست و همين ديده شدنها، بازتابهاي اوليه و اولين قضاوتها در جشنواره، روي اكران عمومي سال بعد تاثير فراوان دارد.
اما جشنواره فيلم فجر در حال حاضر و با سيستم فعلي هر ساله ناراضيان زيادي دارد و معمولا پس از اعلام اسامي فيلمهاي مسابقه اين نارضايتيها شكل عمومي به خود ميگيرد. شايد بهترين پيشنهاد براي جشنواره ملي، نمايش پانوراماي سينماي ايران در سال باشد. وجه مسابقهاي كمرنگ شود و تمام توليدات سال در مدتي بيشتر از 10 روز به نمايش درآيند؛ با فيلمهاي خيلي بيشتر و تعداد نمايشهاي كمتر براي هر فيلم. در شرايط فعلي، نمايشهاي پرشمار براي فيلمها عملا به اكرانشان هم لطمه ميزند و به دليل محدوديتهاي كمي و كيفي بخش مسابقه، فيلمهاي بسياري از گردونه جشنواره كنار ميمانند. اگر پنجاه شصت فيلم- و حتي بيشتر- با نمايشهاي محدود، جشنواره را شكل بدهند، آن وقت ميشود گفت، جشنواره فجر آينه تمام نماي سينماي ايران است. در اين سيستم ميتوان چند جايزه اصلي هم به انتخاب مردم اهدا كرد و البته جايزههاي فني را به جشن خانه سينما سپرد كه وجه مادي قابل توجهي هم داشته باشد. اگر سيستم رايگيري درست و درماني براي آراي مردمي طراحي شود، آن وقت ميشود با آراي مخاطبان جشنواره در سراسر كشور، بهترينها را انتخاب كرد و چه جايزه معتبري ميشود آن جايزه.
۳- حالا با علم به اينكه بند دوم فعلا محقق نشده درباره وضعيت موجود بايد گفت، روند پذيرش فيلم در جشنواره به شدت ايراد دارد. حتي گاه به نكات مندرج در فراخوان هم پايبندي نشان داده نميشود. خيلي از فيلمها نسخه ناقص خود را به جشنواره ارايه ميدهند. كاش جشنواره يك آمار صادقانه بدهد كه چند فيلم چهل، پنجاه دقيقهاي براي هيات انتخاب به نمايش درآمده. واقعا شأن جشنواره فجر اين طوري آسيب نميبيند؟ اين طوري اقتداري براي جشنواره باقي ميماند؟ فلان فيلمساز با تحويل ۴۰ يا ۵۰ دقيقه از فيلمش احتمالا انتخاب هم بشود؟ با ۴۰ دقيقه ميشود، كيفيت واقعي يك فيلم را قاطعانه دريافت؟ چطور فيلم ۴۰ دقيقهاي را ميتوانيد با فيلم كامل كنار هم بگذاريد و قضاوت كنيد؟ هيات انتخاب چرا واكنش نشان نميدهد؟ چرا بايد حاضر شوند هر چيزي را ببينند؟ آقاي اميني نازنين كه سال گذشته هم عضو هيات انتخاب بودهاند، گفتهاند كه ما سال گذشته ۲ سكانس از فلان فيلم را ديديم و رد كرديم، امسال كاملش را ديديم و انتخاب كرديم! آقاي هيات انتخاب عزيز اصلا چرا شما حاضر شديد دو سكانس را ببينيد؟ آقاي دبير گرامي شما چرا دو سكانس را نشان هيات انتخاب داديد! آقاي تهيهكننده و فيلمساز محترم شما چرا حاضر شديد فيلم تكه پاره و ناتمامتان را بدهيد براي تماشا؟ اينها به كنار. نكته غمانگيز اين است كه دبير جشنواره وقتي مورد سوال قرار ميگيرد، ميگويد؛ اين امكاني است كه ما فيلمهايي كه هنوز آماده و كامل نيستند در اختيار قرار داديم! همينقدر عجيب. اين دقيقا همان كاري است كه نبايد انجامش دهند! و بامزهترين نكته اينكه؛ شما اگر امسال فيلمتان را ناقص در اختيار جشنواره قرار دهيد و فيلمتان ديده شود و رد شود، ميتوانيد سال آينده فيلمتان را دوباره كامل به جشنواره بدهيد و انتخاب هم بشويد. خيلي ساده ميتوانيد دو بار در دو سال پياپي براي جشنواره متقاضي شويد. يك نقص جدي آييننامه جشنواره همين جا خودش را نشان ميدهد. بيعدالتي اگر معنايش اين نيست، پس چيست؟ پارسال براي «شعلهور» و «امپراتور جهنم» اين تبصره را عملي كردند(كه اين دو فيلم سالِ پيشتر اصلا هم ناقص نبودند چون براي نمايش در بخش جنبي انتخاب شده بودند و خودشان انصراف دادند و سال بعدش به بخش مسابقه رفتند) و امسال براي دو فيلم ديگر اين امتياز را قائل شدند. هر دوي اين فيلمها هم سال پيش تقريبا آماده بودند و هر دو توسط هيات انتخاب ديده شدند و هر دو به رد شدن فيلمشان اعتراض كردند و حتي يكي از آنها در تلويزيون حاضر شد و به شدت به انتخاب نشدن فيلمش معترض بود. صد البته كه اين، مشكل فيلم و فيلمساز نيست، سوراخ آييننامه است. در جشنوارههاي بيرون از اين سرزمين، معيار خيلي سادهاي حكمفرماست؛ هر فيلمي فقط يك بار اجازه دارد فرم جشنواره را پر كند. اگر فرم تقاضا را پر كرد و نرسيد، تمام است. سال آيندهاي در كار نيست. بهتر است جشنواره براي خودش، شان قائل باشد. منتظر و تشنه هيچ فيلمي و هيچ كسي نماند. جالب است كه چند تا از فيلمها از جمله يكي دو فيلم اول كه انتخاب شدهاند، هنوز فيلمبرداريشان به پايان نرسيده! جشنواره فيلم فجر از هر فيلمي مهمتر است و از هر آدمي معتبرتر است. اين جشنواره مال كسي نيست، يك سرمايه بزرگ ملي است. نبايد كوچك شود، تحقير شود و كماعتبار شود. اين را اگر متوليان جشنواره هم بدانند و بفهمند نور علي نور ميشود. حتي اگر قاعده شفافي در آييننامه براي ديده شدن فيلم كامل توسط هيات انتخاب تصريح نشده باشد، باز هم اين مساله بديهي به نظر ميرسد. طبعا هر كس در مهلت قانوني فيلم كامل- حالا نهايتا جز موارد فني مثل اصلاح رنگ و نظاير آن- را رساند كه هيچ، اگر نرساند، حذف ميشود ديگر! ساده نيست؟ دبير و مسوولان محترم جشنواره لابد در دوران تحصيل، انواع امتحان يا كنكور دادهاند و با اين جمله غريبه نيستند؛ «درهاي سالن راس ساعت فلان بسته ميشود». در دوران دانشگاه هم كلمه «ددلاين» را حتما شنيدهاند. در هر مجموعه يا رويداد، احترام به ددلاين، احترام به خود آن رويداد است. تلاش براي راضي كردن همه و باج بيجا دادن در نهايت، هيچ كسي را راضي نميكند و هرگز نتيجه مطلوب مديران را به دنبال نخواهد داشت.
۴- پروانه ساخت؛ اين عبارت به دردسر جالبي براي سينماي ايران بدل شده است. پروانه ويديويي، پروانه سينمايي، فيلم تلويزيوني.... هيچكس نميداند اينها را كجاي دلش بگذارد. اين پروانهها موقعيتهاي به غايت خندهآوري هم ميتوانند خلق كنند. مثلا مسعود بخشي عزيز فيلمي ساخته به نام «يك خانواده محترم». جنجالها و حاشيههاي زيادي هم به پا شد. براي بخشي و محمد آفريده، تهيهكننده فيلم هم دردسرهاي فراواني ساختند كه موضوع اين بحث نيست. فيلم در جشنواره كن هم به نمايش درآمد. به هر تقدير آوازه آن فيلم، جهاني شد. حالا مسعود بخشي فيلم ديگري ساخته؛ «يلدا». اين فيلم در بخش فيلمهاي اول جشنواره امسال پذيرفته شده. خب اين يعني «يك خانواده محترم» فيلم صفرم بخشي بوده؟ يعني «يك خانواده محترم» فيلم نبوده؟تئاتر بوده؟سريال بوده؟ يا يعني مسعود بخشي آن فيلم را نساخته؟ اگر نساخته چطور خودش و تهيهكنندهاش را تا مرز شديدترين مجازاتها پيش بردند؟ يا تورج اصلاني نازنين دو سال پيش فيلم خوبي در يكي از بخشهاي همين جشنواره داشت به نام «جينگو». در جشنواره «فيلم» فجر، نه در جشنواره تئاتر فجر و نه در جشنواره سريال فجر! فيلم در گروه هنروتجربه اكران عمومي شد به گمانم بيش از 6 ماه روي پرده بود و در چند جشنواره خارجي هم نمايش داده شد. خب حالا فيلم «حمال طلا» شده اولين فيلم اصلاني. چرا؟ با كدام معيار؟ همين كه پروانه ساخت فيلم اولش ويديويي بوده يعني اين يكي ميشود، فيلم اولش و آن يكي فيلم صفرمش؟ آخر اين چه استدلال سستي است؟ فيلم، فيلم است ديگر. چرا بعد از اين همه تعارض و مشكل، اين ماجرا را حل نميكنند؟ همين اتفاق براي بابك پيامي، فيلمساز ايراني مقيم كانادا افتاد. او چند فيلم در خارج ايران ساخته بود و وقتي يكي از فيلمهايش را با پروانه ساخت ايران توليد كرد، شد فيلم اولي و در بخش فيلم اوليهاي فجر رقابت كرد! با اين منطق، اگر به فرض، مارتين اسكورسيزي يا وودي آلن روزي بخواهند از سازمان سينمايي پروانه بگيرند و در ايران فيلمي بسازند، فيلم اولي به حساب ميآيند و ميتوانند در بخش فيلم اوليهاي فجر هم رقابت كنند! واقعا ميتوانند. اين ماجراي فيلم دومي كه فيلم اول به حساب ميآيد در دورههاي قبل براي علي احمدزاده، محمود غفاري، كيارش اسديزاده، كاوه سجاديحسيني و ديگران هم افتاده كه بندگان خدا الان خودشان هم نميدانند فيلم چندمياند و معلوم نيست از نگاه مديران محترم آنها چند فيلم ساختهاند.
اين عملكرد فقط جالب و مفرح نيست، غمانگيز هم هست. همين انتخابها معنياش اين است كه دو، سه فيلمساز اول ديگر كه ميتوانستند در ميان فيلم اوليهاي منتخب فجر باشند و فيلمشان ديده شود، حذف شدهاند و واقعا سرنوشتشان دستخوش تغيير شده. ديگر تضييع حقالناس معنايش چيست اگر اين نيست؟
۵- نمونههاي بيشتري از بيعدالتي در مراحل مختلف و گوشههاي ديگر جشنواره وجود دارد كه در فرصتهاي ديگر ميتوان به آنها هم اشاره كرد. عليالحساب به نظرم همه بايد كمك كنيم، جشنواره 37 ساله فيلم فجر كه سرمايه ملي است، كمنقصتر برگزار شود. ذكر نقايص و كاستيها قطعا به نفع جشنواره است و شرط بلاغ است. باقي، تصميم و خواست مديران جشنواره است كه پند گيرند يا ملال.