گمگشتهاي بر ساحل مرمره
احسان شمس
نگاهي به تاريخ سرزمين آناتولي اهميت بينظير آن را روشن ميكند. چه آن زمان كه خشايارشاه ارتش جاويدان هخامنشي را از آن عبور ميداد، چه آنگاه كه ايران و روم حدود 200 سال بر آن و مناطقي از شام و قفقاز جنگيدند؛ چه آنگاه عثماني به نام اسلام بزرگترين امپراتوري زمان را در آن بنا داشته و بر جهان حكومت ميكرد و هر روز دروازههاي پايتخت اتريش و پطر را به لرزه ميانداخت و چه اكنون كه عجيبترين فراز و فرود خود را طي ميكند. هيچ كشوري موقعيت جغرافيايي تركيه را ندارد، پلي ميان اروپا و آسيا؛ نشسته بر يكي از مهمترين تنگه درياهاي آزاد و تماشاگر گلوگاه رسيدن روسيه به آبهاي گرم بوده و هست. براي تصديق اين اهميت تنها كافي است كه چند دقيقه از فراز كاخ توپكاپي، به تنگه بسفر نگريست.
تركيه كنوني - ميراثدار اين سرزمين- چون دوندهاي خسته از اين تاريخ متلاطم، گويي نفس نفس ميزند و در حالي كه دوران اوج اقتصادي خود را ميگذراند، به دست خود آن را به باد ميسپارد. تركيه پس از عثماني بارها سعي كرد به جايگاه خود بازگردد، اما كودتاهاي پياپي ارتش و تورم افسارگسيخته و اقتصاد ناكارآمد، تركيه را از ساحلي امن دورتر ميكرد تا آنكه در سال 2003 بالاخره قانونگرايي بر نظاميگري غلبه كرد و حزب اعتدال و توسعه قدرت را در دست گرفت. آنچه وارثين نجمالدين اربكان را در اين دوره موفق كرد، توجه به اولويت اصلي جامعه تركيه و فرار از انقلابيگري بيهوده بود. بر همين اساس- يعني پايهگذاري اولويت تركيه بر توسعه اقتصادي و افزايش رفاه اجتماعي - باعث ايجاد قطب اقتصادي جديدي به نام تركيه به محوريت استامبول در غرب آسيا شد تا زماني كه حزب عدالت و توسعه به اين اولويت توجه داشت، مسير ترقي و پيشرفت هموار مينمود. اما با دگر شدن اولويتهاي سياسي - مخصوصا در راس هرم حزب – آسيبها و مشكلات آغاز شد. از انفكاك در حزب و دور شدن ياران نزديك اردوغان گرفته تا تقابل با روسيه و تحريمهاي امريكا؛ از درگيري دوباره با اكراد گرفته تا كودتاي نافرجام در ارتش.
تركيه براي ما ميتواند الگوي بدون هزينه در مورد رصد نابهنگام و تشخيص غلط اولويتهاي كشور باشد. رهبران كشورهايي مانند ايران يا تركيه بايد بتوانند اولويت و نياز اساسي كشور- در حالي كه كمترين هزينه براي كشور دارد - را تشخيص داده و از تغيير بيمورد هدف بپرهيزند. اين اولويت براي تركيه توسعه اقتصادي بود، اما در نزديكترين زمان ممكن به ورود به جمع قدرتهاي اقتصادي دنيا، پيچي به نام اردوغان، تركيه را از مسير مستقيم دور كرد. روياي اردوغان چيست و اولويتهاي جديد او كدام است؟ به اختصار ميتوان مشكلات اصلي پيش روي او را به اين شرح در نظر گرفت:
1- اسلامگرايي: حزب اعتدال و توسعه بر مبناي اسلامگرايي شكل گرفته و دقيقا به همين علت نيز دولتهاي قبلي اين حزب توسط ارتش سرنگون ميشدند. در سال 2003 حزب ظاهرا از اين موضوع عدول كرد تا بتواند قدرت را به دست آورد. اما هنوز در پس زمينه ذهن رهبران حزب همچنان خلافت عثماني وجود دارد. اين تظاهر در سالهاي اخير كمتر شده و حزب در حال از بين بردن قواعد لاييك كه ميراث كمال آتاتورك محسوب ميشود، است. ارتش در اين باره ساكت نخواهد ماند و تغييرات در قانون اساسي تركيه براي كاستن قدرت ارتش در همين راستاست. ساخت مسجدي در ميدان تقسيم تظاهرات بيسابقهاي را عليه دولت اردوغان رقم زد. اين موضوع يعني مردمي كه به حزب اعتدال راي دادهاند، افراطيگريهاي آن حزب را بر نميتابند.
2- فتحالله گلن: متحد پيشين و رقيب امروز اردوغان. تفكرات گلن در سال 2003 پيروزي را نصيب حزب كرده و در ازاي آن هدايت تفكر حزب به گروه او واگذار شده است. اكنون كه رقابت ميان اين دو قدرت اصلي عيان شده، پاكسازي تفكر گلن از حزب آغاز شده است. اما مشكل اصلي آنجاست كه وفاداران به گلن همه جا هستند و هيچ جا نيستند. از زماني كه گلن در تقسيم قدرت پس از پيروزي 2003، فرهنگ و آموزش را در نصيب خود قرار داد، اردوغان بايد پيشبيني ميكرد كه اين قصه سري دراز پيدا خواهد كرد. در بازي اردوغان و گلن، اين رييسجمهور است كه بازي را خواهد باخت ولو آنكه تمام دواير دولتي را به ظاهر پالايش كند.
3- ارتش: در ضعيفترين دوران خود به سر ميبرد و به نظر ميرسد در كوتاهمدت براي رييسجمهور مشكلي ايجاد نخواهد كرد. اما ارتش به صورت سنتي خود را حافظ تفكر لاييك ميداند و هميشه به صورت آتش زير خاكستر باقي خواهد ماند.
4- ايالات متحده: متحدي غيرمطمئن. واقعا نميتوان گفت كه روابط ميان اين دو كشور دوستانه است يا خصمانه. در حالي كه رييسان دو كشور با هم دوستانه ملاقات ميكنند، ترامپ اقتصاد تركيه را به نابودي تهديد ميكند.
5- روسيه: شريكي قابل اعتمادتر از ايالات متحده است، اما به صورت تاريخي بر سر بسفر كه شاهراه تنفس اوست با تركيه اختلاف دارد. رفتار روسيه در قبال كريمه آيينهاي تمام عيار براي هرگونه تهديد دسترسي به آبهاي گرم است. اين موضوع وقتي خطرناكتر ميشود كه بدانيم تركيه به عضويت ناتو درآمده است. از طرفي از لحاظ انرژي تركيه وابستگي به ايران و روسيه دارد كه هر دو با ايالات متحده – بزرگترين عضو پيمان ناتو- سر دشمني دارند.
6- كردستان: مشكلي ناتمام. در دوران نخستوزيري اردوغان صلحي نانوشته ميان او و كردستان برقرار بود. ولي با افزايش قدرت تركيه و همچنين حضور داعش در منطقه اين صلح از طرف تركيه زير پا گذاشته شد. هنوز كردستان بزرگترين مشكل امنيتي تركيه است و خواهد بود.
7- اتحاديه اروپا: هر چند كه تركيه توانست عضويت در ناتو را به دست آورد، ولي اتحاديه اروپايي او را در خود نپذيرفت. اختلافات فراوان تركيه با آلمان و فرانسه نيز نشان داد كه نميتواند بر اعضاي اصلي اتحاديه اروپايي تكيه كند.