برخيز و اول بكش (136)
فصل چهاردهم
سگهاي وحشي-
جلاد رييس ميشود
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
كشتار جاده ساحلي، آنچه در اسراييل مشهور شده است، يكي از معدود حملات تروريستي از بين هزاران حمله است كه وجدان عمومي اسراييل از آن رنج ميبرد. وايزمن، وزير دفاع، كاملا پشيمان از اينكه چرا مانع حمله پيشگيرانه شده، سريع به كشور بازگشت و به ايدياف دستور يك تهاجم گسترده به جنوب لبنان را داد. سه روز بعد از كشتار، نظاميان و چتربازان اسراييلي از مرز وارد لبنان شدند كه هر چه ميتوانند از مبارزان ساف را بكشند، پايگاهايشان را در جنوب لبنان خراب كنند و آنها را به شمال رودخانه ليتاني در پانزده مايلي شمال مرز اسراييل برانند. اين تجاوز فقط توانست به تعداد كمي از اهدافش دست يابد. حدود 300 نفر از جنگجويان ساف كشته شدند، پايگاههايشان تخريب و انبار سلاحهايشان مصادره شد. علاوه بر اين، يك تيم از نيروهاي ميانجي سازمان ملل در لبنان برپا و در آن ناحيه گمارده شد و همچنين يك گروه از طرفداران مسيحي، عمدتا شبهنظاميان مسيحي، به نام ارتش آزاد لبنان نيز تاسيس شد. اما با اين حال، حتي تمام اين نيروهاي تازه مانع از شليك كاتيوشا به اسراييل يا نفوذ گروههاي ساف به خاك اسراييل نشدند. با توجه به غضبي كه ناشي از كشتار غير نظاميان بود، سربازان اسراييلي طي هفته طولاني عمليات ليتاني در حركاتي معدود زندانيان را كشتند و اسبابهايشان را غارت كردند. يكبار ديگر، اسراييل متحمل محكوميت تند بينالمللي شد. وايزمن متوجه شد كه عملياتهايي در مقياس بزرگ در لبنان غيرممكن است. در همين حال عملياتهاي موساد نيازمند ماهها آمادهسازي است از قبيل اينكه چگونه با پوششهاي هويتي به هدف نزديك شوند، ضربه را بزنند و بدون اينكه كشف شوند، بيرون بروند. به همين خاطر وايزمن به جاي آن، نيروهاي عملياتي ويژهاي براي حملات دقيق و كشتنهاي هدفمند تاسيس كرد كه پيچيدگي كمتري داشته باشند، سريعتر حركت كنند و نيازمند داستانهاي پوششي نباشند- نيروهايي تماما كماندويي با آمادگي كامل. اين تيپ كه براي اجراي اكثر اين ماموريتها انتخاب شد، واحد كماندويي نيروي دريايي بود، فلوتيلا 13. مردي كه وايزمن او را مسوول عمليات در لبنان كرد، ژنرال رافئل «رافول» ايتان بود؛ فردي كه در آوريل 1978 رييس ستاد شد. ايتان علاوه بر اينكه يك كشاورز و نجار بود، چتربازي بود كه حين جنگ هيچ ترسي به خود راه نميداد. او يك چترباز سياسي بود كه معتقد بود: «در جنگ عليه ساف بايد به عقبه دشمن رفت و آنها را در پايگاههايشان به ستوه آورد.» ايتان هرگز خودش را مقيد به قواعد صحيح سياسي نميكرد. او در واكنش به پرتاب سنگ توسط فلسطينيهاي كرانه باختري به كنست پيشنهاد داد كه بايد در آنجا آن قدر شهركهاي تازه يهودينشين ساخت تا اينكه عربها «مانند حشرات گيج در يك بطري در اطراف آنجا بدوند.» اولين حركت او به عنوان رييس ستاد عفو دو مجرم ايدياف بود- Y، بازجويي از اسراي جنگي كه يك تروريست فلسطيني مظنون را كباب كرده بود تا اينكه مرد و كار مظنون ديگري كه در توطئه نايروبي دخالت داشت به بيمارستان كشيده شد و نيز ستوان دانيل پينتو كه دو زنداني را حين عمليات ليتاني شكنجه و كشته بود و اجسادشان را به داخل چاه انداخته بود. ايتان، يك مرد بذلهگوي كمحرف، در اولين خطابهاش به عنوان رييس ستاد با كماندوهاي نيروي دريايي در پايگاهشان مزاحي كرد و براي لحظهاي مكث و به اطراف نگاه كرد كه ببيند كسي به اين كنايهاش ميخندد يا نه. سپس جدي شد و گلويش را صاف و پيام اصلياش را مخابره كرد: «همه چيز عوض خواهد شد.»
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است،
نه اعتقاد مترجم و روزنامه.