• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4295 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۹ بهمن

درد اصلي مديريت است

محمد پنجعلي

در مورد بازي ايران بايد خيلي صريح بگويم خوب بازي نكرديم. ما به يك تيم حرفه‌اي خورديم. بچه‌ها تمام تلاش‌شان را كردند اما خودشان نبودند. به هر حال واقعيت فوتبال ما همين است. اين مساله برمي‌گردد به فاصله فوتبال ايران و ژاپن. البته اين را بايد گفت كه بچه‌هاي ايران به صورت فردي از تك‌تك بازيكنان حريف بهتر بودند؛ از نظر خلاقيت‌ها و تكنيك فوتبال. ما بايد كار خيلي بيشتري براي كسب موفقيت انجام دهيم. در ديدار مقابل ژاپن متاسفانه بدن بچه‌ها كم آورد. اين مشكل كاملا از چهره بازيكنان پيدا بود. تيم ايران حتي بعد از گل خورده هم زوري براي حمله نداشت. اين در حالي بود كه ما عقب بوديم و بايد فشار مي‌آورديم روي دروازه ژاپن. ما در زمين ژاپن خيلي پاس اشتباه داديم. اين مشكل برمي‌گردد به عدم تمركز. به نظر مي‌رسد بچه‌ها از لحاظ رواني آمادگي نداشتند. صورت بچه‌ها نشان از تحمل بالاي فشار رواني مي‌داد. مي‌توان گفت كه از شروع بازي اين ژاپن بود كه فشار آورد و از لحاظ كار گروهي بهتر نشان داد. در نقطه مقابل ما در اين بازي بدون برنامه بوديم. مثلا يكي از تاكتيك‌هاي ايران اين بود كه حسين كنعاني‌زادگان را از دفاع بياوريم تا سر بزند روي كرنرها و اوت‌دستي‌ها. اين بازيكن چندين‌بار رفت و آمد و در اواخر بازي كاملا خالي شده بود. در حالي كه تيم ايران بايد ...

برنامه‌ريزي براي 120 دقيقه مي‌كرد، چراكه بازي ممكن بود به وقت اضافه بكشد. در 45 دقيقه دوم بدن‌ها جواب نداد و فكر بچه‌ها تحت‌تاثير قرار گرفت و ضريب اشتباهات بالا رفت. به هرحال ما بازي را واگذار كرديم و حسرت‌مان طولاني‌تر شد. اما اين باخت مربوط به امروز نمي‌شود. از آخرين قهرماني ايران به بعد هر دوره اين سوال پيش مي‌آيد كه چه كار بايد كرد. اما يك‌بار مسوولان ورزش ما پيشكسوت‌ها را دور هم جمع نكردند تا برنامه‌ريزي كنيم و به نتيجه مطلوب برسيم. يك‌سري ژن‌هاي خوب هستند در فوتبال كه هميشه وجود دارند. مثل باقي‌ جاهاي مملكت كه اين ژن‌ها حضور دارند. هزاربار هم كه پيشكسوت‌ها و خاك‌خورده‌هاي فوتبال بگويند فايده‌اي ندارد، يك عده كار خودشان را مي‌كنند. مثلا هر سال كه مي‌شود مي‌آيند و مي‌گويند تيم‌هاي باشگاهي را بدهيم دست مردم. پس كجاست؟ چند كشور است كه فوتبال‌شان را دولت اداره مي‌كند؟ فقط كره‌شمالي است! نتيجه‌ اين تيم‌ را هم ديديم. ما بايد براي پيشرفت برويم سراغ يادگيري از كشورهايي كه صاحب فوتبال هستند و از اين راه تجارت مي‌كنند. فوتبال بايد صنعت شود تا به نتيجه برسد. نه اينكه مثل ايران از بيت‌المال خرج الكي شود. فلان شركت كه معلوم نيست از كجا آمده سه ميليارد به بازيكن يا به منِ مربي پول مي‌دهد. فرقي نمي‌كند. پول را از جيب مردم برمي‌دارند و در فوتبال خرج مي‌كنند. اينها نبايد گردن مردم باشد. ما بايد زحمت بكشيم، از بازيكن و مربي و هيات‌مديره و فدراسيون كه بتوانيم از فوتبال درآمدزايي كنيم تا فوتبال خودش چرخش را بچرخاند. درد اصلي ما مديريت است. دليلش هم اين است كه شايسته‌سالاري نداريم. اين فقط در فوتبال هم نيست. خيلي از مديران ما در فوتبال با سن و سال بالا حاضر نيستند كنار بروند. هزار سال است كه من اينها را مي‌بينم! پس كي قرار است امور تخصصي شود و كساني كه علم فوتبال را دارند بر سر كار بيايند؟ جوانان ايراني در همه‌جا موفق هستند الا در كشور خودشان! داستان از اين قرار است كه برد تيم ملي و حضور در نيمه‌نهايي و جام جهاني مسكّن است اما اينها دردهاي فوتبال را درمان نمي‌كند. ولي ما عادت كرده‌ايم به مسكّن. درنهايت اين باخت هم مثل باخت‌هاي قبل. اگر قرار باشد مشكل حل شود بايد از اين شكست‌ها عبرت بگيريم و كار به دست كساني سپرده شود كه خاك فوتبال را خورده‌اند و سوادش را دارند. در غير اين صورت وضعيت تا آخر به همين شكل خواهد ماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون