مرگ نويسنده 53 نفر
مرتضي ميرحسيني
تولد بزرگ علوي: سال 1282 . در اين روز، بزرگ علوي متولد شد. نام او مانند نام پدربزرگش سيد مجتبي بود و از اينرو در خانواده و ميان آشنايان آقابزرگ خوانده ميشد و بعدها نيز با همين نام به شهرت رسيد. علوي زندگي غني و پرماجرايي داشت و بسياري از حوادث مهم دوره معاصر را درك كرد. در دوره رضاشاه بازداشت شد و تا هجوم متفقين و سقوط ديكتاتور در زندان ماند. از فضاي باز سياسي و اجتماعي پس از شهريور 1320 به خوبي بهره برد و برخي از بهترين آثار خود را در اين سالها نوشت. او بعد از پايان غمبار نهضت ملي كردن نفت و سقوط دولت مصدق، از ايران رفت و در آلمان شرقي مقيم شد كه براي فردي با گرايش ماركسيستي و مرتبط به حزب توده جاي مناسبي براي زندگي بود. علوي را بيشتر با رمان «چشمهايش» و مجموعه داستانهاي كوتاهي مثل «چمدان» و «گيله مرد» ميشناسند، اما برخي آثار ديگر او مثل «53 نفر» و «گذشت زمانه» نيز نوشتههاي ارزشمندي به شمار ميروند و نكات جالبي را از تاريخ معاصر ايران در خود دارند. بهويژه «53 نفر» كه از نظر توصيف دقيق خلق وخوي ماموران ردهپايين دوره رضاشاه نظير ندارد: «در تمام چهارسالونيم زندان حتي يك پاسبان هم نديدم كه واقعا وظيفه خود را انجام دهد. وقتي ميگويم وظيفه خود، مقصود وظيفه وجداني نيست، اصلا چنين توقعي ندارم. مقصودم وظيفهاي است كه حكومت ديكتاتوري به او رجوع كرده بود... يك نفر پاسبان نبود كه نتوان او را با پنج شاهي تا يك تومان و دو تومان خريد». گاهي طنز تلخي هم در توصيف مشاهدات او وجود دارد: «موقعي كه از پلههاي عمارت تأمينات سابق بالا ميرفتم، ميديدم كه آژانها سراپاي مرا ورانداز ميكردند؛ گويي گاو پرواري را به بازار آوردهاند و مشتريان كاردان حساب ميكنند كه چقدر ميشود او را دوشيد». اين تصوير چنين تكميل ميشود: «آژانها مخصوصا براي توهين به زنداني سياسي تربيت ميشدند. اين رفتار آژانها با زندانيان يك علت مادي و اجتماعي نيز داشت. چه كساني در دوره سياه آژان ميشدند؟ آنهايي كه در زندگي معمولي هيچ كار ديگري ازشان برنميآمد، آنهايي كه تن به كار نميدادند. اينها مردمان توسريخوردهاي بودند و فشار زندگي روز به روز آنها را توسريخورتر ميكرد. از اين جهت نادانسته انتقامي در دل آنها از اجتماعي كه بدين روزشان انداخته بود ايجاد شده بود و چون قدرت نداشتند كه از اجتماع انتقام بكشند، دقدلي خود را سر كساني كه اوضاع و احوال دوره سياه زيردست آنها كرده بود درميآوردند». يا در وصف يكي از بازجوها مينويسد: «طي چند سالي كه اين ماموريت شريف به او واگذار شده بود، چند هزار نفر را يا به زندان فرستاد يا به حكم توقيف آنها جنبه قانوني داد و اگر لازم ميشد، حاضر بود ده هزار نفر و صدهزار نفر و تمام ملت ايران را فداي يك لبخند رييس شهرباني يا پنج تومان اضافه حقوق كند». رمان «روايت» هم كه پس از مرگش منتشر شد تصوير جالبي از زندگي مردم در روزهاي اشغال ايران و سالها و حوادث منتهي به كودتاي 28 مرداد ارايه ميكند. زندگي علوي تقريبا از اوايل جواني به سياست و مبارزه سياسي پيوند خورد، اما بعدها در اواخر عمر با لحني آميخته به شوخي گفت كه اين درگيريها اثرات مخربي بر زندگي ادبياش گذاشت و او را كه فقط «ميخواست يك نويسنده باشد» از هدفش دور كرد.