برخيز و اول بكش (144)
فصل چهاردهم
گله سگهاي وحشي – قتلهايي كه بازي قلمداد شد
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
بنگال به دفتر وزير دفاع در تلآويو احضار شد. در آنجا بگين، زيپوري، ايتان و ساگوي منتظرش بودند. زيپوري او را متهم كرد: «شما در لبنان عمليات بدون مجوز انجام دادهايد. در اين عمليات، زنان و كودكان كشته شدهاند.»
بنگال پاسخ داد: «صحيح نيست. چهار يا پنج تروريست كشته شدند. چه كسي در ساعت 2 بامداد با مرسدس بنز در لبنان ميچرخد؟ فقط تروريستها.»
زيپوري سريعا مخالفت كرد. او گفت: «سرپرست فرماندهي شمالي كارها را بدون تاييد ستاد كل انجام ميدهد و بايد كنار گذاشته شود. من معاون وزير دفاع هستم و چيزي نميدانم. شما آقاي بگين، نخستوزير و وزير دفاع هستيد و شما هم چيزي نميدانيد . رييس ستاد هم چيزي نميداند.»
بنگال با سرش حركتي كرد و به ايتان علامت داد كه بايستد و بگويد كه همه چيز با تاييد او بوده است . اما ايتان فهميد كه او نميتواند خودش را درگير كند، لذا حركتهاي او را ناديده گرفت و با ساعت مچياش كه از دستش باز كرده بود، بازي ميكرد.
بالاخره بگين صحبت كرد. او گفت: «ژنرال بنگال، من ميخواهم از شما بپرسم، به عنوان يك افسر و به شرافتي كه قسم خوردهايد: آيا براي عمليات، شما از هر كس بالاتر از خودتان تاييديه گرفته بوديد؟»
«بله، آقاي نخستوزير. من تاييديه گرفته بودم.»
بگين گفت: «من به سرپرست فرماندهي شمال اعتقاد دارم. يك ژنرال ارتشي دروغ نميگويد. موضوع بسته است. من در اينجا ختم جلسه را اعلام ميكنم.»
آيا بگين از آنچه اطراف او ميگذشت، مطلع بود؟ زيپوري كه بگين را به عنوان يك فرمانده محترم و رهبر عاليقدر ميديد، معتقد بود كه افراد نظامي يك بار ديگر نخستوزير را فريب داده و از تمايلاتش به سمت ژنرالها بهره برده بودند. ديگران معتقد بودند كه بگين، يك سياستمدار حرفهاي كاملا اوضاع را گرفته بود اما ترجيح داده بود تا فعاليتهاي فجيع را عامدانه مسكوت بگذارد. در هر صورت، ستارهداران ارشد متوجه شدند كه نميتوانند براي اصلاح وضعيت از نخستوزير درخواست بكنند.
با اين حال دعوا ميان آمان و فرماندهي شمالي ادامه يافت و آمان بعدها از منابع خود در لبنان درباره خودروها و الاغهاي بمبگذاري شده مطلع شدند. در نهايت آنها تصميم گرفتند تا بگذارند اوضاع به روال خود پيش برود. گيلبا گفت: «عمليات زيادي بود كه ما آنها را به عنوان عمليات كوچك و تاكتيكي ميديديم، بنابراين تصميم گرفتيم كه آن را ول كنيم. ميگفتيم كه شايد بهتر اين باشد كه انگار نميدانيم، البته تا زماني كه به تخريب سياست نينجامد. چيزي شبيه اينكه بگذار جوانان بلند شوند و جلوي ما بازي كنند.»
نقل قول گيلبا از كتاب مقدس فصل شموئيل آيه 2: 14 بود كه در آن آمده است: «بگذار بچهها سرگرمي خودشان را داشته باشند.» اهداف بنگال افراد سطح پايين ساف بودند و ماموريتش كمي بيشتر از كشمكشهاي تاكتيكي بود. به هيچ يك از رهبران ساف در اين جنگ مخفي آسيبي نرسيد. او گفت كه عمليات نوعي بازي براي داگان بود . بنگال گفت: «درست همانطور كه سرگرمي او نقاشي بود – او خيلي زيبا نقاشي ميكشيد – همانطور هم اين عمليات سرگرميهاي مئير بود.»
بنگال ادامه داد: «براي ما راحتتر اين بود كه فعاليتها در منطقه خاكستري روي دهد. گاهي اوقات لازم نبود كه كسي بداند. موضوعاتي بود كه افراد كرمويي مانند زيپوري نبايد حقيقت را تا انتها كشف كنيد. درست همانطور كه كارها جريان داشت به همان ترتيب هم بايد پشت داگان بايستيد حتي اگر كاري غلط پيش ميرفت. درست است، داگا يك مرد وحشي بود اما يك اسب جوان وحشي كه از روي نردهها ميپرد و گاهي اوقات هم يك پايش ميشكند بهتر از يك قاطري است كه شما بايد او را شلاق بزنيد تا دو گام جلوتر برود.»
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه