• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4303 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۸ بهمن

شما در كتاب‌هاي‌تان چه مي‌نويسيد؟

ياد من باشد بروم خشكشويي

احسان رضايي

 

 

عمر كاغذ، مثل بيشتر چيزها، از عمر آدمي بيشتر است. در قديم كه كاغذ را دستي مي‌ساختند و خودشان الياف گياهان را مي‌كوبيدند، كاغذها عمرهاي چندصدساله مي‌كردند. امروز كه اين پروسه ماشيني شده، كاغذها متوسط عمرشان به 150 سال رسيده است، كاهي‌ها كمتر، روغني‌ها و اعلاها بيشتر. درمقابل شاخص اميد به زندگي ما آدم‌ها فوقش 70 و 80 است. بدون پاس كردن دو واحد رياضي يك هم مي‌شود فهميد كه وقتي صاحب يك كتابخانه درست و حسابي مي‌ميرد كتاب‌هايش مي‌مانند. معمولا بازماندگان هم كتابخانه او را در اولين فرصت تبديل به پول مي‌كنند. شايد آدم‌ها خودشان در زمان حيات‌شان كتاب‌شان را بفروشند. مثلا ديگر آن كتاب را نخواهند يا اينكه پول بيشتري بخواهند. بعد ممكن است خريدار(هاي) بعدي يا بازماندگان هم چند سال بعد كتاب را بفروشند و همين‌ طور چرخه تكرار شود. توي همه اين حالت‌ها، عنصر مشترك كتاب است و يادگارهايي كه خريداران مختلف در صفحه اول، كنار صفحات ديگر و يا لابه‌لاي كتاب نوشته‌اند.

اين نوشته‌هاي اضافي معمولا خودشان يك كتابچه و يك داستان جديد هستند. داستان‌هايي كه بسته به ميزان خوش‌خطي صاحب قبلي كتاب، حجم موارد افشاگرانه موجود و سهم علايق زرد صاحب فعلي كتاب، مي‌توانند درجات مختلفي از جذابيت را شامل بشوند. جذابيت‌هايي كه گاهي از متن كتاب اصلي هم فراتر مي‌رود. مثلا كتاب‌هايي كه از كتابخانه شخصيت‌هاي تاريخي و ادبي بيرون مي‌ايند هيشه خواهان دارند، چون اطلاعاتي كمتر ديده‌ شده از آن چهره را با خودشان حمل مي‌كنند.

رايج‌ترين گروه از اين نوع نوشته‌ها، تقديميه‌هاي ابتداي كتاب‌هاست. بيشتر نوشته‌هاي اين دسته، بيت‌هاي عاشقانه و پراحساس نامزدهاي جوان است. بهترين كار در اين‌جور موارد اين است كه با چند بار چسباندن نوار چسب روي نوشته مورد نظر و بعد كندن سريع نوار چسب، طوري كه به كاغذ آسيبي وارد نشود، نوشته را محو و ناخوانا كرد تا در گردش‌هاي بعدي كتاب، افراد كمتري ‌دچار مشكلات گوارشي بشوند. محمد قاضي در ابتداي يكي از كتاب‌هايش (ترجمه «فنلون» تلملك) نوشته كه اين ترجمه را تقديم به فلان دوستش مي‌كند. من نسخه‌اي از اين كتاب را دارم با امضاي طرفي كه قاضي كتابش را به او اهدا كرده بوده ديده‌ام كه او كتاب را براي ديگران امضا كرده است. يك دسته ديگري از تقديميه‌ها هم هستند كه حسابي به خريدار مي‌چسبند. آن هم تقديميه و امضاي نويسنده يا مترجم خود كتاب، به خصوص كه اسم طرف تقديم را هم ننوشته باشند. اين جوري راحت مي‌شود با كتاب پز داد.

دسته دوم كتاب‌نوشته‌ها، يادداشت‌ها و اشاراتي درباره زمان و شرايط خريدن يا نگهداري كتاب است. يك گروه از اعضاي اين باشگاه هستند كه با ساختن مهر مخصوصي براي خودشان كار را راحت كرده‌اند. بقيه اما خودشان نوشته‌اند كه در فلان تاريخ «خريده شد»، يا «امشب تا اينجا خواندم». در بعضي از موارد كه تعداد اين حاشيه‌نويسي‌ها زياد است، مي‌شود سرعت مطالعه صاحب قبلي كتاب را حساب كرد. ضمن اينكه گاهي تاريخ‌هاي بامزه هم بين‌شان هست. مثلا در آخر جلد دوم «تاريخ ادبي ايران» ادوارد براون، طرف برداشته نوشته «پايان مطالعه اين مجلد در 28/5/32». عنايت داريد؟ همان روزي كه در شهر داشتند كودتا مي‌كردند!

گروه سوم از نوشته‌هاي اضافي كتاب‌ها، آنهايي هستند كه مثل دانش‌آموزهاي درسخوان عينكي، از نكات مهم كتاب نت برداشته‌اند يا زير جملاتي از آن خط كشيده‌اند. باور بفرماييد اين گروه، حتي از مهرزن‌هاي حرفه‌اي كه در تمام جاهاي سفيد كتاب‌ها مهرشان را كوبيده‌اند هم بدتر هستند. چون معمولا هر كسي با زاويه ديد خودش مي‌خواهد كتاب را بخواند. مثلا يك كتاب «لي‌لي و ماياكوفسكي» داشتم كه صاحب قبلي كتاب برداشته بود تمام جاهايي كه اتفاق خشني افتاده بود، لي‌لي قهر كرده، ولاديمير با كسي دعوايش شده، همسايه‌شان سرطان گرفته يا موهاي فلان شاعر ريخته بود، با ماژيك فسفري خط كشيده بود. يكي از آرزوهايي كه براي وقت ملاقات با غول چراغ جادو در نظر دارم، اين است كه بروم و طرف را پيدا كنم و بپرسم خب چرا به جاي كتاب ژانر وحشت، اين اثر عاشقانه را خريده بودي، رفيق؟!؟

گاهي هم اين يادداشت‌هاي شخصي مربوط به كتاب و كتابخانه نيستند. فهرست خريد، گزارش كارهاي نكرده، شماره تلفن يك دوست يا چيزهاي شبيه به اين هم مي‌شود در حاشيه كتاب‌ها پيدا كرد. مثلا طرف كنار صفحه 68 ترجمه «مابعدالطبيعه» ارسطو نوشته است: «ياد من باشد بروم خشكشويي»! همين بزرگوار 38صفحه جلوتر نوشته «حوله‌هايم خيس است» و نشان داده كه چه استعدادي در سرودن شعر نو داشته. يا توي يك كتاب ديگر، «تحفه الملوك» كه از متن‌هاي اخلاقي به ‌جا مانده از قرن ششم است، صاحب قبلي در صفحه دوم و مقدمه زير اين بيت مشهور از سنايي خط كشيده است: «با بدان كم نشين كه درماني/ خو پذير است نفس انساني» و كنارش نوشته «توجه». جالب است كه هر 200 صفحه بعدي كتاب كاملا سفيد است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون