بخش« به علاوه فجر»، فرصتي باشد براي مردودين
لزوم برقراري ديالوگ بين تئاتر رسمي و خصوصي
اميد طاهري
بخش به علاوه فجر، چند سالي است در كنار جدول اصلي جشنواره بينالمللي تئاتر فجر، شامل منتخب آثار اجرا رفته در تئاترهاي خصوصي است. ساز و كار انتخاب آثار اين بخش، معمولا به عهده سالنهاست و گاهي نيز معرفي دبيرخانه جشنواره تئاتر فجر بي اثر نبوده است. اما به علاوه فجر، چطور ميتواند داراي يك هويت مستقل و قابل تعريف در كنار جدول اصلي جشنواره باشد و از اين وضعيت زينتالمجالسي خارج شود؟ امسال و در جشنواره سي و هفتم تئاتر فجر، به علاوه فجر در كميتگرايي فاصله زيادي با جدول اصلي بخش صحنهاي سي و هفتمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر ندارد. بيش از هفتاد نمايش در به علاوه فجر روي صحنه ميروند. اما آيا رقابت بخش به علاوه فجر در كميت اجراها، ميتواند در سالهاي آينده هويت آن باشد و امكاني براي تعريف دقيق آن را مهيا كند؟
اگرچه ايجاد بخش به علاوه فجر در دوران مديريت شفيعي بر مركز هنرهاي نمايشي، شرايطي را براي معرفي و بها دادن به بخش خصوصي ايجاد كرد، اما اين هدف كوتاهمدت، بايد به برنامهاي بلندمدت و كارساز براي تئاتر ما تبديل شود، واگر نه، خيلي زود، مانند بسياري ديگر از بخشهاي فجر كه در سالهاي گذشته مدام آمدند و رفتند، اين هم روزي خواهد رفت!
به علاوه فجر اگر با همين سياست رقابت كمي با جدول اصلي تئاتر فجر پيش برود، محكوم به فراموشي است. اگر اين بخش نتواند با جدول اصلي وارد ديالوگ شود، هرگونه رخوت و خمودگي كه تئاتر رسمي دچارش شود، به بخش خصوصي نيز سرايت خواهد كرد.
اما اين ديالوگ چگونه ميتواند شكل بگيرد؟
در سال 1863 در پاريس، آثار تعدادي از نقاشان به سالن رسمي نقاشي راه نيافت. اين تعداد شامل هنرمنداني چون: مانه، پل سزان، پيسارو، فانتن لاتور و ... آثار خود را در نمايشگاهي ديگر با نام (salon des refuses) سالن مردودين، ارايه كردند. به نوعي اين اتفاق، خصوصا با تابلوي ناهار در چمنزار مانه، انقلابي در هنر ايجاد كرد. شكلگيري سالن مردودين، در كنار سالن رسمي، ديالوگي را در هنر ايجاد كرد كه نتيجه آن تغيير مسير هنر و گشايش افقهاي تازهاي در كار و انديشه هنرمندان شد. جشنواره تئاتر فجر، يك جشنواره رسمي و دولتي است. اگرچه دولت تمايل دارد اين جشنواره را متعلق به هنرمندان تئاتر بداند و درست هم هست اگر بگوييم بودجه عمومي بايد صرف فعاليتهاي عمومي چون تئاتر و ... شود تا در نهايت رشد فرهنگي، انديشهاي و رشد اجتماعي را در پي داشته باشد. اما به هر حال، ممكن است از جانب خود تئاتريها، بنا به دلايل مختلف، از سليقه گرفته تا نوعي نگرش خاص در انتخاب آثار، تعدادي نمايش خوب از راهيابي به جدول اصلي فجر باز بمانند. هميشه در مورد اين بازماندگان صحبت بر سر فقدان كيفيت مطلوب بوده. هيچوقت به صورت رسمي عنوان نشده كه اين آثار منع مميزي داشتهاند؛ كمااينكه تعدادي از اين نمايشها در طول سال اجراي عمومي شدهاند. آيا گردهمايي اين آثار و اجراي آنها در كنار جدول اصلي فجر و ايجاد امكان ديالوگ بين مردودين و پذيرفتهشدگان، يك آرمان دوردست است؟! به نظرم بخش خصوصي ميتواند باني اين جريان باشد. ساز و كارش را كاملا بر اساس ويژگيهاي يك جريان هنري تدوين و بخش به علاوه فجر را در سالهاي آينده هويتمند كند.
اگر محافظهكاري اجازه بدهد چنين اتفاقي رخ دهد، آن وقت شاهد خواهيم بود كه خود فجر هم تضميني براي بقا و حفظ شور و حال سابقش خواهد يافت.
نمايشنامهنويس و عضو كانون ملي منتقدان تئاتر