پيشزمينه رقابت ايران و امريكا و درسهاي آن
سوءظن و رقابت با انگليس در دوره پهلوي نيز كم و بيش ادامه يافت. رضا خان اگرچه داراي كاركردي در كودتاي مد نظر انگليس به رهبري سيدضياء بود اما پس از قبضه كردن قدرت(كه انگليس نيز به خاطر مقابله با بلشويكها نسبت به آن بيميل نبود)، الگوي رقابت ايران به عنوان قدرت منطقهاي با انگليس به عنوان قدرت جهاني دوباره غلبه يافت. دولت رضاشاه كشمكشهاي دامنهداري با انگليس براي تسويه حسابهاي به جا مانده از دوره قاجار داشت كه در اسناد وزارت خارجه مضبوط است؛ كشمكشهايي كه در پي نزديك شدن به آلمان اوج گرفت و به تبعيد تحقيرآميز رضاشاه پي اشغال ايران در 1320 انجاميد... در دوره پهلوي دوم تضاد ايران با ابرقدرت جهاني در قالب ملي كردن صنعت نفت به اوج رسيد و ايران چه در دوره مصدق و چه بعد از آن كوشيد تا با توسل به «قدرت سوم»، يعني امريكا، انگليس را محدود كند.(البته شرح پيچيدگيهاي اين دوره خارج از حوصله اين مختصر است.) ويژگي دوره پهلوي اين بود كه ايران اگرچه همچنان قدرت اصلي منطقه بود اما ديگر برخلاف دوره قاجار تنها قدرت مستقل منطقهاي نبود و عامل رقابتهاي منطقهاي نيز وارد معادله شد.
ترجيح ايران به عنوان قدرت اصلي منطقه در تمام دوره 200 ساله اخير اين بوده كه ابرقدرت جهاني در مناطق پيرامونش به ويژه منطقه خليج فارس فعال نباشد. اما پيشبرد اين امر مرجح تنها در صورت فراهم بودن ابزار لازم در دستور كار قرار ميگرفت و صرفا به امور مربوط به حواشي مرزها و آبهاي خليج فارس محدود ميشد. با وجود تعارضات، ايران در ادوار گذشته كوشيد تا از يك سو مانع خارج شدن منازعات از كنترل شود و از سوي ديگر تلاش كرد تا با كشورهاي نوظهور در منطقه روابطي كمتنش داشته باشد. حل اختلافات مرزي با تركيه و رفع نقارهاي دوره عثماني و انعقاد پيمان سعدآباد 1318 در اين رابطه قابل توجه است. مساله مهم ديگر در اين رابطه اين است كه پيشزمينه تعارض بين ايران و قدرت جهاني ميتواند مورد سوءاستفاده كشورهاي منطقه قرار گيرد و آنها را به استفاده از امكانات قدرت جهاني براي مهار ايران به عنوان قدرت اصلي منطقه متمايل كند. در چنين شرايطي، اگر ايران كه يك قدرت منطقهاي است و قاعدتا بايد رقابتهاي خود را در سطح منطقه تعريف كند، متمايل به تعريف رقابتهاي خود در سطح جهاني شود در اين صورت كشورهاي منطقه فرصتي گرانبها براي ساختن با قدرت جهاني و پرداختن به اين قدرت اصلي منطقه مييابند.