تئوريپردازي براي ايران
سجاد صداقت
هر سال كتابهاي فراواني در حوزه علم سياست در ايران منتشر و روانه بازار كتاب ميشود. آثاري كه هريك ميتواند جايگاه خاصي در ميان آثار مهم اين سال داشته باشد. اما شايد بتوان يكي از آثار حايز اهميت منتشرشده در سال 97 را كتاب «الزامات سياست در عصر ملت - دولت» دانست. كتابي نوشته احمد زيدآبادي، دانشآموخته علم سياست و يكي از چهرههاي شاخص در عرصه روزنامهنگاري در ايران. زيدآبادي كه در سالهاي اخير دو جلد از خاطرات خود را منتشر كرده بود، در اين ميان دست در كار انتشار اثري شد كه به نظر ميتواند يكي از مهمترين آثار سال 97 باشد. هرچند اين كتاب به گفته نويسنده آن «چكيدهاي از محتواي كاري به نسبت گسترده» است كه قرار است زيدآبادي در آينده آن را منتشر كند اما همين كتاب 116 صفحهاي به دليل مطرح كردن مسائلي كه دقيقا اهميت اساسي براي امروز ايران دارد، بسيار مهم است. فارغ از اينكه نگاه زيدآبادي در اين كتاب را بپذيريم يا با آن مخالف باشيم، نويسنده «الزامات سياست در عصر ملت - دولت» به بيان موضوعي ميپردازد كه ميتواند به عنوان يك تئوري مورد مطالعه قرار گيرد. زيدآبادي در اين كتاب دغدغهاي را مطرح ميكند كه ميتواند نگاهي متفاوت براي ايران امروز باشد. نويسنده حرف اصلي متن خود را بر پايه زندگي امروز انسانها در عصر ملت - دولت يا واحدهاي ملي قرار ميدهد و در تلاش است «صورت معقول و عادلانه نظام ملت - دولت و حقوق ناشي از آن را روشن و تمايزش با گونههاي نژادگرايانه و ويرانگر آن، در كنار نقد ايدئولوژيهاي مروج اتوپياي جهانوطني كه به گذشتههاي دور يا آيندهاي به كلي خارج از دسترس بشر امروز چشم دارند» را بررسي كند. توضيح اجمالي درباره «ظهور و تطور ملت - دولت در اروپا» و چگونگي شكلگيري عصر ملت - دولت در يك فرآيند تاريخي در اروپا بخش اول اين كتاب را تشكيل ميدهد. در بخش دوم و اصلي كتاب، زيدآبادي به بحث درباره «ايران و روند ملت - دولت» ميپردازد و در آن تلاش ميكند با يك بررسي تاريخي از صفويه تا جمهوري اسلامي فقدان الزامات ملت - دولت در دورههاي مختلف تاريخي در ايران را مطرح كند. نويسنده تاكيد دارد كه تساهل مذهبي، حقوق برابر براي تمام اتباع در همه زمينهها در مقام شهروند، وفاداري به ميهن و تعقيب منافع ملي در قلمرو خارجي در پرتو همزيستي و روابط مسالمتآميز با ديگر كشورها، مقتضيات عصر ملت -دولت است. سنجش اين مقتضيات با شرايط تاريخي ايران و نظرگاه روشنفكراني كه در اين سالها درباره ايران و ايراني انديشه كردهاند، بخش ديگري از طرحواره زيدآبادي را تشكيل ميدهد. «خاورميانه و نياز به وستفالياي جديد»، «اسراييل و معضل ملت - دولت»، «سياست و اخلاق در نظام ملت - دولت» و «منافع ملي و اخلاق» عنوان بخشهاي ديگر كتاب است كه در آن مسائل ديگري درباره الزامات سياست در عصر ملت - دولت مطرح ميشود. كتاب «الزامات سياست در عصر ملت - دولت» در 116 صفحه و با قيمت 14 هزار تومان از سوي نشر ني منتشر شده است.
همه پدران ما
نيلوفر صادقي
در عالم ادبيات، پدران آرماني و تاثيرگذار و جهانپسندي از قماش ژان والژان معروف يا مثلا آتيكوس فينچ در «كشتن مرغ مينا» نوشته هارپر لي و جلوتر كه بياييم پدر بينام در «جاده» اثر كورمك مككارتي، جايگاه ويژهاي دارند و مايه فخر بشرند و ميتوان پدري را از آنها آموخت. پدرهاي عجيب و غريب و پيچيده و مشكلساز هم اما عقب نماندهاند و شانهبهشانه همتايان آرمانيشان خود را به رخ خوانندهها ميكشند و چه بسا بهيادماندنيتر و از نظر پرداخت درخشانتر هم هستند. از سن و سالدارترها تامس هاردي، مايكل هنچردِ «شهردار كستربريج» را آفريده و ويليام فاكنر ابنر اسنوپز را. از وحشتناكترينها هم كه جك تورنسِ رمان «درخشش» استيون كينگ است.
آندره شولانِ سرژ شالاندون از تازهواردهاي گود پدران ادبيات داستاني است. پسر و همسرش او را در 23 آوريل 2011 به خاك يا دقيقترش، به كوره جسدسوزي سپردهاند؛ البته شالاندون هر زمان كه از جنگ و هيولاهاي آن (قصاب ليون و...) مينويسد يا از زنان و مرداني ميگويد كه انسانيتشان را به جنگ نباختند، ما را شريك تجربه ناب نوشتن به مثابه سفر به جهنم ـ آنطور كه خود در مصاحبهاي گفته ـ ميكند اما جهنم سهنفره خانواده شولان در «شغل پدر» او را در پله بالاتري مينشاند. سكان روايتِ «شغل پدر» در دست اميل شولان است؛ پسر 52 ساله آندره. اميل پس از ترحيم ما را به 40 سال پيش برميگرداند تا از چشم او در 12 سالگي جهنم كودكياش را دوره كنيم. اميل چنان با خشم پدر و خشونت گاه و بيگاه او آشناست كه از خلال قدمهاي او منتظر انفجار خشمش است و مادر هم شريك انتظار او است. با پدري طرفيم كه ديوار ديوار اوست و جارو، جاروي او. اما داستان به خشونت خانگي ختم نميشود. پارانويا و اختلال عصبي و توهم و جنون، ارتش سري و ماموريت مخفي و جاسوسهاي خيالي سرمايه آندره است. آندره شكنجهگرِ قصهپردازي كه مدعي است دست راست ژنرال دوگل بوده و با كمك سرمايهاش تالار نمايشي آفريده براي پسر و همسرش و چند آشناي سادهلوح كه باورش كردهاند. پايان داستان باشكوه است. مادر موفق ميشود شوهرش را از يادها بزدايد، اميل نيز از تالار نمايش آندره جان به در ميبرد. ما هم از آن جهنم نجات مييابيم. با اميل شولانِ نقاش و ترميمگر كه پسرش فرشته نجات او است و شالاندون كه نور در پس نگاهش هست، ميشود به زندگي برگشت. «شغل پدر» را مهستي بحريني به فارسي برگردانده و نشر نيلوفر آن را منتشر كرده است.
پنجرهاي به سوي بخشهاي پنهان زندگي پزشكان
مژده الفت
چارهاي نيست! بايد بپذيريم كه هرچه ميگذرد فاصله پزشك و بيمار بيشتر و همدليشان كمتر ميشود. بيماران از بيتوجهي پزشكان به درد و درمانشان گلهمندند و پزشكان از ناسپاسي و توقع بيش از حد بيماران! و لابد هر دو گروه به فضاي خشك و بيروح حاكم بر روابطشان واقفند. اگر بتوان اميد داشت در چنين اوضاعي ادبيات ميتواند پلي باشد بين اين دو گروه كه گويي در دو سوي درهاي ايستادهاند و صداي همديگر را نميشنوند، شايد خواندن خاطرههاي يك پزشك باتجربه و آشنايي با وجوهي از روابط بين پزشك و بيمار، گامي باشد به سوي درك و همدلي.
كتاب «نيمه پنهان پزشك» پنجرهاي ميگشايد به سوي بخشهاي پنهان زندگي پزشكان. راوي اين كتاب دكتر اُفري است؛ پزشك امريكايي كه سالها در بيمارستان دولتي نيويورك كار كرده و با بيماران مهاجر و بومي بسياري مواجه بوده است. در بخشي از روايت شاهد درد و رنج پزشكي هستيم كه با تصميمي اشتباه بيمارش را از دست داده و احساس گناه ميكند: «بخش مشكلِ كار قبول كردن مسووليت نبود. قبلا اين كار را كرده بودم. پس از آن واقعه، هفتهها مغزم را به خاطر بيكفايتياش مجازات و خودم را به خاطر حماقتم سرزنش ميكردم.» در جاي ديگر پزشكي را ميبينيم كه صرفا به دليل رفتار بيمارش توان همدلي با او را ندارد: «موفق نشدم با او همدلي كنم؛ نهتنها چون عصباني بودم، بلكه به اين علت كه به نظرم متوقع ميآمد. ظاهرا احساس ميكرد ميتواند وارد مطب شود و هرچه ميخواهد تقاضا كند. آن لحظه به نظرم فردي ازخودراضي و بيفكر بود... آنروز همدلي من به واسطه احساساتي كه ميان من و بيمار شكل گرفت فلج شد و نميتوانستم آنچه زير اين پوسته وجود داشت ، بررسي كنم.»
نويسنده در فصل «سهم روزانه پزشك از مرگ» كه يكي از بهترين بخشهاي كتاب است، نشانمان ميدهد كه رويارويي مداوم پزشكان با مرگ چه تاثير ناگواري بر زندگي شخصي و رفتارشان با بيماران ميگذارد: «سوگ و اندوه فراگير بود. حتي زماني كه پزشكان بعد از كار به منزل ميرفتند به لباسهاي آنها چسبيده بود و از زير درِ اتاق بيماران به اتاق ديگر بيماران ميخزيد. سوگ تاثيري عميق در اين پزشكان داشت، در زندگي شخصي آنها هم نفوذ ميكرد و توان آنها را كم ميكرد.»
كتاب «نيمه پنهان پزشك» نوشته دكتر دنيل اُفري را افروز معتمد ترجمه و قطره آن را منتشر كرده است. اين كتاب براي پزشكان و بيماران نوشته شده؛ يعني براي همه!
سميرهها را از دست ندهيد
ابوالفضل آقاييپور
«متغير منصور» مجموعه داستاني به قلم يعقوب يادعلي و متشكل از شش داستان است كه هر يك فرم روايي و زبان منحصربهفردي دارد؛ داستانهايي كه با وجود اين تفاوتها، به واسطه رشته ظريفي از اشتراك مضمون - كه وجود خلئي هميشگي در پيشنيه شخصيتهاي همه داستانهاي مجموعه است - نهايتا يك كل منسجم و مجموعه داستاني يكپارچه ميسازند. به نظر ميرسد كه اين هماهنگي و درهمتنيدگي در داستانهاي «ميت»، «متغير منصور» و «سميرهها» نمود بيشتري پيدا ميكند. يادعلي در داستان «ميت» با طراحي ساختاري نو براي داستان و ايجاد لحني طنزآلود، جهاني را تصوير ميكند كه همهچيز به شكلي تلخ و تناقضآميز در حال استحاله است. انتخاب اين ساختار از همان ابتدا قلاب را در ذهن خواننده مياندازد، او را به دنبال خود ميكشد و حرف نويسنده را ذرهذره به ذهن و روح او منتقل ميكند.
«متغير منصور» از آن داستانهايي است كه بايد بعد از اتمام و مواجهه با پايان غافلگيركننده آن، برگشت و چندباره آن را خواند. در خوانشهاي بعدي است كه دليل كارها و رفتارهاي شخصيت اصلي و انتخاب هوشمندانه زبان راوي اولشخص داستان از سوي نويسنده براي مخاطب روشن ميشود و ابعاد جديدي از داستان مجال بروز پيدا ميكند.
«سميرهها» داستان درخشان و شگفتي است كه «عروسك چيني من» هوشنگ گلشيري را در ذهن تداعي ميكند. اين داستان جهان منحصربهفرد خودش را دارد؛ جهاني عميق، غريب و پر از ريزهكاريهاي دقيق و ايدههاي بديعي كه با اجرايي خلاق و پخته ساخته شده و يادعلي بهخوبي از پس خلق آن برآمده است. داستان از زاويه ديد كودكي روايت ميشود كه برادرش در جنگ دو دست خود را از دست داده است. او به همراه عروسك خود - كه شخصيتي كاملا پرداختشده است - به بازسازي جهان بزرگترها ميپردازد؛ بهطوري كه بخش عمده داستان به اين مساله اختصاص پيدا كرده و به اين ترتيب خواننده، آرام به جهان ديگر شخصيتهاي داستان راه پيدا ميكند. در پس اين بازسازي - كه با زباني كودكانه و لحني خونسرد روايت ميشود - غمي بزرگ نهفته است كه به اين جهان بعد و عمق ميدهد و خواهناخواه خواننده را تحت تاثير قرار ميدهد.
مجموعه داستان «متغير منصور» از آن كتابهايي است كه بايد خواند، دستكم براي از دست ندادن اين سه داستان؛ براي از دست ندادن سميرهها.