اندر باب چند چهره خيلي مهم فوتبالي در سال 1397
گل به خودي
عليرضا لبش
سال ۹۷ هم بيشتر از هر چيزي يك سال فوتبالي بود. سالي كه در آن يك جام جهاني و يك جام ملتهاي آسيا برگزار شد. در اين ميان، مسوولان و مديران هم كلي پاس دادند و گلبهخودي زدند و كلي روي مردم خطا كردند. چندتايشان هم از مجلس كارت زرد و قرمز گرفتند و حتي يكيشان حاضر نشد بعد از تعويض، از زمين و پشت ميزش خارج شود. خلاصه فوتبال چهرههاي برتر زيادي داشت كه همين چند نفر بعد از كارشناسيهاي فراوان به عنوان چهرههاي شاخص فوتبالي معرفي شدند. البته اگر بخواهيم چهرههاي بيشتري از عالم فوتبال انتخاب كنيم دستمان حسابي باز خواهد بود .
كارلوس خان كيروش
كارلوس كيروش دومين مربي گرانقيمت جام جهاني بود كه نتوانست ايران را از مرحله گروهي بالا ببرد. تيم ملي ايران در اين بازيها يك اتوبوس جلوي دروازهاش پارك كرده بود و براي گل زدن به مدافعان حريف دل بسته بود كه لطف كنند و اشتباهي گلي وارد دروازه خودشان بكنند. كيروش بعد از جام جهاني مثل يك قهرمان به ايران برگشت و در بدو ورود از خجالت پروفسور درآمد و برانكو را با خاك يكي كرد. بعدش هم گفت كه ما در جام ملتها جبران ميكنيم. البته قبل از ورود به جام ملتها گفت، من فوقش بتوانم تيم را از مرحله گروهي بالا ببرم، باقياش ديگر با خودتان. بعد هم بعد از صعود از مرحله گروهي يكچيزهايي گفت و مترجم يكچيزهاي ديگر ترجمه كرد و مردم هم يكچيزهاي ديگر فهميدند و اصلا شير تو شيري شد كه بيا و ببين و جواد خياباني هم باز بغضش روي آنتن زنده تركيد و با گريه گفت: خودت گشنهاي نه مردم!
استاد تاج
تاج، رييس فدراسيون فوتبال بود و ميز رياست را خيلي دوست داشت، اما مثل رييس سابق فدراسيون، آقاي كفاشيان، به شوخي و خنده علاقه چنداني نداشت و خيلي جدي به ميزش چسبيده بود. بعد از تصويب قانون منع بهكارگيري بازنشستگان توسط مجلس، تاج حاضر نشد پستش را ترك كند. گفت: من كه ليگ شيك ميكنم برات، بذارم برم؟ جواب دادند: آره برو. استاد تاج كه ديد نه، قضيه جدي است، گفت: من اصلش ميزم رو به كسي نميدم، اگه بخوايد منو بازي ندين، بازي رو بههم ميزنم و فدراسيون رو تعطيل ميكنم. بقيه كه ديدند تاج با كسي شوخي ندارد، گفتند: تو هم بمان.
رييسجمهور محبوب كرواسي
يكي ديگر از شخصيتهاي فوتبالي امسال، رييسجمهور كرواسي خانم كوليندا بود كه قبل و بعد هر بازي كرواسي به رختكن اين تيم ميرفت و بازيكنان را در خفا در آغوش ميكشيد. اين خانم خيلي نتوانست عشق خود به فوتبال و بازيكنان كشورش را در خفا پنهان كند و در پايان بازي فينال همه بازيكنان تيم خودش را در ملأعام در آغوش كشيد و حتي از بغل كردن بازيكنان تيم مقابل يعني فرانسه هم نگذشت و در انتها ميخواست داور و كمكداور را هم بغل كند كه مسوولان فيفا پادرمياني كردند و خانم را راضي كردند كه بيخيال شود. البته تلويزيون هم همه اين صحنهها را براي مردم پخش كرد و علي مطهري هم گفت كه درست است كه آغوش رييسجمهور كرواسي مادرانه و غيرجنسي بوده، اما نبايد تلويزيون اين صحنهها را پخش ميكرد. مادر چاوز هم در اعتراض گفت: فقط آغوش من غيرمادرانه بود ديگه؟!
سرجوخه سردار آزمون
سردار آنقدر در جام جهاني كلهاش داخل اينستاگرام بود كه گل زدن يادش رفت و بعد از جام جهاني هم تحت تاثير فضاي مجازي از تيم ملي خداحافظي كرد، اما مدتي بعد دوباره به تيم ملي برگشت. در جام ملتها هم وقتي گل زد به سمت دوربين رفت و انگشت اشارهاش را با حرص براي تماشاگران تلويزيون تكان داد. خيليها اين كارهاي سردار را به حساب جواني و سن پايينش گذاشتند و خيليهاي ديگر هم كه منتظر ظهور يك علي دايي ديگر در تيم ملي بودند، نااميد شدند. درست است كه سردار آزمون، علي دايي نشد اما توانست به شخصيت نارنجي در مدرسه موشها نزديك شود. سرداري كه در تيم ملي در حد يك سرجوخه هم ظاهر نشد.
جناب كريستيانو رونالدو
رونالدو در جام جهاني دوباره به تيم ايران خورد و ميخواست اينبار هم به تيم ملي ايران گل بزند، اما قبل از آغاز بازيها با تهديد داعشي بيرو حساب كار دستش آمد. وقتي علي بيرانوند كلهاش را به دوربين چسباند و گفت: چطوري كريس؟! رونالدو برگهايش ريخت. شب قبل از بازي هم وقتي همه تماشاگران ايراني مقابل هتلش جمع شدند و با هم شعار دادند: رونالدو حيا كن، جام جهاني را رها كن، به روي بالكن آمد و گفت: بريد خونهتون، نصفهشبه. رونالدو اما نميدانست كه فرداي آنروز چه فاجعهاي انتظارش را ميكشد، وقتي بيرو پنالتياش را گرفت، ديگر كريس، آن كريس سابق نشد و ديگر رويش نشد توي چشم طرفداران رئال نگاه كند. از همانجا بليت ايتاليا را گرفت و رفت در تيم يوونتوس يك گوشهاي بنشيند و نان و ماستش را بخورد.
ملت هميشه در صفحه
مردم هميشه در صفحه امسال پشت سر هم در فضاي مجازي حماسه آفريدند تا به شخصيت سال فوتبالي تبديل شوند. تيم ملي باخت، رفتند روي ديوار بازيكنان تيم حريف فحش نوشتند. تيم ملي مساوي كرد، رفتند روي ديوار داور فحش نوشتند. تيم ملي برد، رفتند روي ديوار همديگر فحش نوشتند. خلاصه هر اتفاقي افتاد، در كميت و كيفيت فحشها تغييري حاصل نشد. شاهكار فحشدادنها هم وقتي بود كه تيم ملي به ژاپن باخت و رفتند روي صفحه يك دونده ژاپني فحش و بدوبيراه نوشتند. سوگورو اوساكا دونده ژاپني، صبح كه از خواب بيدار شد، ديد كه يكشبه چقدر در ايران محبوبيت و معروفيت پيدا كرده و كلي عرض ارادت به زبان فارسي برايش نوشتهاند. بندهخدا يك مترجم استخدام كرد تا از محتويات پيامها سر دربياورد. تازه فهميد كه مردم او را با بازيكن تيم ملي فوتبال ژاپن كه به ايران گل زده، اشتباه گرفتهاند. يك متن فارسي روي صفحهاش منتشر كرد كه بهخدا من اشتباهي شدهام؛ خودم هم اگر آن بازيكن را در ژاپن گير بياورم، حالش را ميگيرم. اينبار مردم هميشه در صفحه، دوباره به او فحش دادند كه چرا ما را سر كار گذاشتهاي؟ خب برو فاميلت را عوض كن تا وقت يك ملتي را نگيري.
سلطان علي پروين
شخصيت آخر فوتبالي سال، سلطان علي پروين است. البته سلطان بهخاطر پاطلايي بودنش به عنوان شخصيت سال انتخاب نشده، بلكه بهخاطر حمايتش از حسين هدايتي به اين عنوان نايل آمده است. بعد از اينكه حسين هدايتي در دادگاه محكوم شد و دادگاه گفت تمام پولهايي كه ايشان به افراد داده، بايد پس بدهند، عليآقاي پروين گفت: ايشان اين پولها را هديه و هبه كرده و كسي هديه را پس نميفرستد. البته ايشان تاكيد كردند كه هديه را امكان داشت كه وانكرده پس بفرستند، اما ناغافل بچهها هديه را باز كرده بودند و زشت بود كه هديه را بازكرده، پس بفرستند.
جواد آقا خياباني
آقا جواد خياباني ديگر سوتيهايش و بغضهايش معروف خاص و عام شده است و ديگر آنقدر سوتيهايش عادي شده كه ديگر حتي كسي متوجه سوتيهاي استاد وسط گزارش زنده نميشود. اما گذشته از سوتيهاي آقاجواد، ايشان يد طولايي هم در زبانهاي خارجي دارند. وقتي ايشان از مربي بوليوي با اعتماد به نفس پرسيد: واي يور تيم اين ورد كاپ نو؟ پرهاي مربي بوليوي و همه مخاطبان تلويزيون ريخت و چلنگر فرياد زد: آخ برگام. البته اين تنها برگ زرين استاد در تاريخ ترجمه و زبانهاي خارجي فوتبال كشور نبود. استاد وقتي شفر مربي آلماني استقلال را به برنامهاش دعوت كرد، با ايشان هم چند جملهاي آلماني صحبت كرد و مترجم آقاي شفر مجبور شد جملات آلماني استاد خياباني را به آلماني ترجمه كند. يكي ديگر از سوتيهاي استاد جواد در حين گزارش بازي يمن اتفاق افتاد كه وقتي از برد تيم ملي سرمست شده بود و سر از پا نميشناخت به تصوير كودكي كه در ورزشگاه چيپس ميخورد گفت: كوچولو از آن چيپست به ما هم بده. استاد خياباني با يك جمله ديگر در بازي عمان سوتيهاي خود را تكميل كرد و گفت: درسته كه شايد عمانيها در ورزشگاه بيشتر از ايرانيها باشند، اما ايرانيها هميشه هم شورشان بيشتر بوده و هم شعورشان. عدهاي بعد از شنيدن اين جمله، به استاد خياباني تاختند كه ايشان حرف نژادپرستانه زده و چه و چه. البته همه مردم كه جواد خياباني را ميشناختند، گفتند: اين هم يكي ديگه از سوتيهاي آقاجواد بوده.