• 1404 شنبه 24 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4340 -
  • 1398 پنج‌شنبه 22 فروردين

گفت‌وگو با افشين خاكباز درباره كتاب «در جست‌وجوي خوشبختي»

جهان خوشبختي را به ما بدهكار نيست

الميرا حسيني

 

 

«خوشبختي چيست و چطور مي‌توان به آن دست يافت؟» اين سوالي است كه اغلب افراد در زندگي شخصي خود لااقل يك بار از خود پرسيده‌اند. تمام تلاش‌هايي كه در زندگي انجام مي‌دهيم، كم و بيش، خواسته يا ناخواسته در راستاي پاسخ به اين پرسش هستند. از سده‌هاي پيش از ميلاد تا امروز، اين سوال نه‌تنها ذهن مردم عادي بلكه ذهن روانشناسان، مردم‌شناسان و فيلسوفان را به خود مشغول داشته است. آنها پاسخ‌هاي متعددي به اين پرسش داده‌اند و آن را از جنبه‌هاي گوناگون بررسي كرده‌اند. كتاب «درجست‌وجوي خوشبختي» نوشته سيسلا باك، تلاش دارد مجموعه‌اي از اين آرا و نظرات را پيش روي مخاطب كنجكاو قرار دهد. تلاشي كه به اعتقاد افشين خاكباز، مترجم كتاب، تا حدود نسبتا زيادي موفق بوده است و مي‌تواند براي افراد كنجكاو، راهگشا باشد.

 

سيسلا باك در فصل انتهايي كتاب «در جست‌وجوي خوشبختي» مي‌نويسد: «اين انديشه‌ها را همچون پرده پرنقش و نگار هزار‌رنگي يافتم كه هر بخش آن از طراوت و سرزندگي يگانه‌اي برخوردار است و نگاه ما را به اعماق مي‌كشد.» شما به عنوان مترجم و خواننده دقيق كتاب، چقدر اين نويسنده را در نمايش اين پرده پرنقش و نگار كه همان نمايش نظرات مختلف در باب خوشبختي است، موفق مي‌دانيد؟

به گمان من نويسنده در ترسيم تصويري نسبتا كامل از مسائل مرتبط با خوشبختي موفق بوده است. خانمِ سيسلا باك در اين كتاب خوشبختي را از ديدگاه‌هاي متفاوتي نگريسته كه هر يك جنبه خاصي از مساله را نشان مي‌دهد و در اين راه از سه منبع اصلي تجربه‌هاي شخصي انديشمندان و آدم‌هاي معمولي، يافته‌هاي علمي و ديدگاه‌هاي فلسفي فيلسوفان باستان و معاصر بهره جسته است. اين منابع يكديگر را تكميل مي‌كنند. نگاهي كه صرفا بر تجربه‌هاي شخصي مبتني باشد يا مساله را فقط از ديدِ علوم طبيعي بنگرد، يا تنها به انديشه‌هاي فيلسوفان باستان و معاصر بپردازد، نمي‌تواند از عمق كافي برخوردار باشد.

ايشان كتاب را با شرح واقعه‌اي كه چند سال قبل از تولدش براي مادرش رخ داده بود آغاز مي‌كند و نشان مي‌دهد كه چگونه از همان بدو تولد و يا شايد قبل از تولد، هستي و نيستي ما به مويي بند است و همين كه پا در اين دنيا نهاده‌ايم و شاهد اين همه زيبايي و خوبي بوده‌ايم، بسيار ارزشمند و شايد خودِ خوشبختي باشد. به قول ايشان، شايد زندگي خوشبختي را به ما بدهكار نباشد. سپس بر اين مبنا نتيجه مي‌گيرد كه اكنون كه به دليل وقوع زنجيره بلندي از وقايعي كه احتمال هر يك مي‌تواند ناچيز باشد، توانسته‌ايم از نيستي به عالمِ هستي بياييم، هيچ توجيهي براي نوميدي و دست شستن از تلاش براي تغيير شرايط نامطلوب وجود ندارد.

افزون بر اين، نويسنده به آراي آن دسته از انديشمندان يونان باستان همچون ارسطو و اپيكور درباره خوشبختي نيز اشاره مي‌كند و مي‌گويد كه در دنياي باستان، خوشبختي به معناي خوب زيستن بود و پيوندِ تعريف اين نحله‌هاي فكري از خوشبختي، با آموزه‌هاي اخلاقي بنيادين درباره نحوه خوب زيستن را نشان مي‌دهد. سپس به ارائه ديدگاه‌هاي بسيار متنوع درباره خوشبختي، از سده‌هاي پنجم و ششم پيش از ميلاد به اين سو مي‌پردازد و با اشاره‌اي كوتاه بر انديشه‌هاي انديشمنداني همچون كنفوسيوس، بودا، زرتشت و سقراط، به سده‌هاي پس از ميلاد و پيدايش اديان توحيدي مي‌رسد و رويكرد اين اديان به مسئله خوشبختي را نشان مي‌دهد و مي‌گويد كه چگونه در مسيحيت و ساير اديان ابراهيمي، رستگاري به جاي خوشبختي دنيوي نشست. خانم باك به اين نيز اكتفا نمي‌كند و علاوه بر انديشه‌هاي دوران باستان، از علم و يافته‌هاي علوم طبيعي و علوم اجتماعي نيز مدد مي‌گيرد و نشان مي‌دهد كه چگونه يافته‌هاي علمي و فناوري‌هاي نويني همچون اندازه‌گيري نوسانات امواج مغزي افراد در هنگام بيان تجربه‌هاي خويش از خوشبختي، مي‌تواند به درك كامل‌تر و عميق‌ترِ مفهوم خوشبختي كمك كند. پرسش‌هايي كه خانم باك در ارتباط با خوشبختي مطرح مي‌كند، پرسش‌هايي است كه مدت‌هاست ذهن آدم‌ها را به خود مشغول كرده است: خوشبختي چيست؟ عاقلانه‌ترين گام‌هايي كه بايد در جست‌وجوي خوشبختي برداشت، كدامند؟ حد و مرز تلاش براي دستيابي به خوشبختي را كدام ملاحظات و اصول اخلاقي تعيين مي‌كند؟ آيا خوشبختي تنها چيزي است كه در زندگي آدم ارزش دارد و مي‌توان همه‌چيز را فداي دستيابي به خوشبختي كرد؟ در دنيايي كه اين همه بدبختي و بيچارگي پيرامون ما را احاطه كرده و نهايتِ فقر و نگون‌بختي و نهايتِ دولتمندي و رفاه را مي‌توان كنار يكديگر ديد چگونه مي‌توانيم خوشبختي خود را با ديگران بسنجيم؟ آيا اصولا در چنين دنيايي، مجالي براي خوشبختي هست؟ رابطه قدرت و خوشبختي چيست؟ آيا خوشبختي نيازمند حذف يا استثمار برخي به نفع برخي ديگر است؟

آيا مي‌توان به نويسنده خرده گرفت كه اتفاقا نشان دادن اين پرده هزار رنگ در كتابي با حجم محدود به سردرگمي خواننده منجر مي‌شود؟ البته اين مساله ما را در مقابل نكته‌اي ديگر قرار مي‌دهد كه شايد يكي از اهداف نويسنده، همين ايجاد سردرگمي و شك باشد تا از خواننده فردي جست‌وجوگر بسازد؛ همين‌طور است؟

ببينيد اين رويكردِ چند وجهي نويسنده به مساله، خوانندگان را متوجه نكات بسياري مي‌كند كه شايد در حالت عادي ناديده مي‌ماند و مي‌كوشد آنها را ترغيب كند كه به جز ديدِ مبتني بر فردگرايي كه زندگي را عرصه رقابتِ همگاني و خوشبختي را برنده شدن در اين رقابت مي‌داند، به جنبه‌هاي ديگرِ مساله نيز توجه كنند. ولي در همان حال، از آنجا كه خوشبختي براي هر كس مي‌تواند معناي متفاوتي داشته باشد، آگاهانه از ارائه تعريفي جهانروا براي خوشبختي يا تجويز دستورات كلي درباره آن پرهيز مي‌كند. به نظرم نمي‌توان چنين رويكردي را ايجاد سردرگمي در خواننده دانست. برعكس، شايد اين را بتوانيم هدايتِ خواننده در جهتي درست و ترغيب او به تصميم‌گيري آگاهانه بدانيم. البته تقويتِ سويه جست‌وجوگري در خوانندگان ممكن است يكي از پيامدهاي مثبتِ فرعي اين كتاب باشد ولي هدفِ اصلي كتاب نيست.

چه چيزي شما را به ترجمه اين كتاب راغب كرد و طرح چه مسائلي در اين كتاب براي شخص شما جالب توجه و قابل تامل بود؟

يكي از نكاتي كه باعث انتخاب اين كتاب شد، اين بود كه همچون ساير كتاب‌هاي مجموعه كتابخانه فلسفه زندگي و برخلاف بسياري از كتاب‌هاي فلسفي ديگر، نگاهِ از بالا به پايين نداشت و از موضعِ داناي كل نوشته نشده بود. اين مساله باعث مي‌شود مخاطب بهتر بتواند با آن ارتباط برقرار كند. لحن صميمي نويسنده همراه با شيوه آغازِ كتاب كه با شرح روايتي از زندگي شخصي نويسنده آغاز مي‌شود، از همان ابتدا در خواننده كه شايد خود نيز تجربه‌هاي مشابهي را از سر گذرانده باشد احساس صميميت و نزديكي ايجاد مي‌كند. از سوي ديگر، كتاب درباره مساله‌اي بسيار ملموس و در عين حال بسيار فلسفي است. نيكبختي يا خوشبختي همواره و در همه جوامع، دغدغه هميشگي مردمان عادي بوده است. هدف اصلي زندگي همه، دستيابي به خوشبختي يا همان نيكبختي است. به قول ارسطو، نيكبختي خيري است كه اگر داشته باشيم، به هيچ چيز ديگري نياز نداريم. از اين رو شايد بتوان آن را غايتِ نهايي بشر دانست. حتي امروز هم، بهترين چيزي كه مي‌توان براي كسي خواست خوشبختي اوست. از سوي ديگر، خوشبختي از دوران باستان از دغدغه‌هاي جدي فيلسوفان و انديشمندان نيز بوده است و مكاتب و مذاهب مختلف ديدگاه‌هاي متفاوتي درباره خوشبختي ارايه داده‌اند.

نگاه بين رشته‌اي و بهره‌گيري از آميزه‌اي از علوم اجتماعي، علوم طبيعي، روانشناسي و تجربيات شخصي به اين كتاب غنا و عمق خاصي بخشيده و در عين حال، جذابيت آن را نيز افزايش داده است. و از همه مهم‌تر، رويكردِ اميدوارانه خانم باك به زندگي است كه شايد گمشده زمانه ما باشد. جان كلام اينكه كتاب به هيچ‌وجه لحنِ خشك ساير متون فلسفي را ندارد و ضمن پرهيز از پيچيده‌گويي، به ورطه عوام‌زدگي و ديدگاه‌هاي عوامانه نيز نمي‌افتد و به نظر من، اين يكي از نقاط قوتِ اين كتاب است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون