• 1404 يکشنبه 21 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4345 -
  • 1398 چهارشنبه 28 فروردين

طبيعت‌زدايي از طبيعت

سيد حسن اسلامي اردكاني

در مسير جاده قديم قم به سلفچگان، پيش‌ترها جايي بود به نام پارك جنگلي هموار لكها. البته خيلي هم جنگلي نبود. اما جذابيت خاصي داشت. آخر هفته خانوادگي و گاهي با دوستان مي‌رفتيم آنجا و كمي قدم مي‌زديم و چاي مي‌نوشيديم. نه امكاناتي داشت و نه مسير آن آسفالت بود و حتي امكان گم شدن مختصري در آن بود و هوا كه كمي تاريك مي‌شد، «ترسي شفاف» ما را فرا مي‌گرفت. آرام‌آرام، شهرداري آنجا را آباد كرد، مسير آن را آسفالت كرد، كناره‌هاي آسفالت را سنگ‌كاري كرد، سرويس بهداشتي خوب احداث كرد، همه جا را برقكشي كرد، حتي زمين واليبال با تور ايجاد كرد، اسباب‌بازي براي بچه‌ها نصب كرد و خلاصه براي خودش نوعي شهرك بازي شد و حتي اسمش دگرگون شد به «بوستان غدير». اما چيزي كه اين ميان از بين رفته است آن پارك جنگلي است. آن حس شگفتي، زيبايي طبيعي، سادگي، وهمناكي در غروب، سردرگمي لذت‌بخش و صداي جيرجيرك‌ها همه از ميان رفته است. ما اصولا براي همه اين عوامل آن‌جا مي‌رفتيم، نه قصد پارك رفتن داشتيم و نه استفاده از اسباب‌بازي. هدف رفتن در دل طبيعت بود، البته نه طبيعتي خيلي دور و خيلي بكر و چه بسا خطرساز. خدمات گسترده شهرداري اين نكته ساده را ناديده گرفته است كه گاه طبيعت را بايد همان‌گونه كه هست پذيرفت و با كمترين تغيير پيش رفت.

مثال ديگر، نقطه‌اي است در دامنه يك تپه سنگي كه پيش‌تر مناسب قدم زدن و دويدن و دوچرخه‌سواري كوهستاني بود. اخيرا شهرداري آنجا را صاف كرده، جدول‌كشي كرده، بخش قابل توجهي از آن را مسطح و خلاصه آن را دست‌ياب كرده است. اما آن حس و حال طبيعي را از آن گرفته است. درست است كه امروزه بهتر در آن مي‌توان قدم زد و دوچرخه‌سواري كرد، اما اگر كسي قصد قدم زدن در جايي مسطح و صاف دارد، مي‌تواند به پارك و براي دويدن به ورزشگاه برود. چرا اينقدر اصرار داريم چهره طبيعت را دگرگون كنيم؛ گويي زيبايي و عدم تقارن‌هاي طبيعي آزارمان مي‌دهد و بايد به هر شكلي آن را به صورتي كه مي‌خواهيم در بياوريم. حال آنكه نه نيازي به اين كار داريم و نه ضرورتي. براي نمونه، نورافشاني شبانه در دل كوه و جنگل افزون بر آلودگي نوري كه دارد و هزينه‌اي كه به نيروگاه‌هاي برق تحميل مي‌كند، نوعي دستكاري نامناسب طبيعت است؛ گويي از تاريكي وحشت داريم و مي‌خواهيم همه‌جا روشن باشد. حال آنكه بخشي از زمان و بخشي از مكان همواره تاريك است و بايد تاريك باشد. زندگي فقط روز و روشني نيست. به تعبير قرآن كريم، خداوند خود «ظلمات» و تاريكي را برقرار كرده است. تاريكي صرفا «نبود» نور نيست. بلكه خود فضايي است براي تأمل، تفكر و حتي گاه براي «ترسيدن».

اگر هم گاه از سر ضرورت يا عادت طبيعت را دستكاري مي‌كنيم، دست كم از سر تفنن چنين نكنيم. برخي كارهايي كه به نام «زيباسازي شهرها» صورت مي‌گيرد، جداي از آسيب‌هاي بلندمدت زيست‌محيطي آن، اصولا طبيعت‌زدايي از طبيعت و ناديده گرفتن زيبايي‌هاي نهفته در آن است؛ گويي طبيعت را زماني مي‌توان دوست داشت كه ديگر طبيعت نباشد. طبيعت استريل و استاندارد شده ديگر طبيعت نيست.

در اينجا مي‌توان دستكاري طبيعت را از سه منظر ديد. گاه از سر ضرورت مي‌تواند باشد، مانند احداث تونل در دل كوه، گاه هدف بهره‌برداري و سود بردن است، مانند استفاده از منابع طبيعي و معدن كاوي و گاه نيز هدف صرفا تفنن و لذت بردن است. در اينجا مقصودم اين نوع دستكاري است. اگر هم در دو مورد قبل دستكاري و تغيير چهره طبيعت تا حدي مجاز باشد، هنگامي كه نه پاي ضرورت در ميان است و نه بهره‌برداري، به نظر مي‌رسد كه طبيعت را بايد همان‌گونه كه هست با آغوش باز پذيرفت و با دستكاري‌ و به اصطلاح «زيباسازي» آن را تخريب و ارزش‌هاي خود را بر آن تحمل نكرد. لازم نيست كه پارك جنگلي را به بوستان تبديل كنيم. در كنار پارك‌هاي جنگلي با همان فضاي خودش، مي‌توان بوستان‌هايي ايجاد كرد. هميشه در پي يكدستي و يكسان‌سازي نباشيم.

باور كنيم كه پستي و بلندي دامنه‌هاي كوه گاه زيباتر از مسير مسطح آسفالت شده پارك‌ها است. باور كنيم كه تاريكي وهم‌آلود، رازآلوده و گاه ترسناك برخي مسيرها الهام‌بخش‌تر از روشني نورافكن‌هاي مصنوعي است. بياييد اينها را باور كنيم و «نخواهيم مگس از سر انگشت طبيعت بپرد».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون