• 1404 يکشنبه 21 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4345 -
  • 1398 چهارشنبه 28 فروردين

دنياي سراسر بين ما

امير جديدي

1- خيلي از دوستاني كه در اين يكي دو روز درباره پا روي ميز گذاشتن آقاي نماينده رگ غيرت‌شان بالا زد حتي يك‌بار هم به مجلس نرفتند. نمي‌دانند كه در مجلس گاهي اتفاقاتي در حال پيگيري است كه خيلي هم نيازي نيست حواس همه نماينده‌ها جمع موضوع باشد و اساسا جلسه‌اي به مفهوم واقعي جلسه در كار نيست كه حالت رسمي داشته باشد. همه ما در محل كارمان وقتي از رييس و بالا‌دست خبري نيست، يا وقتي كه هستند و حواس‌شان به ما نيست، لختي را به استراحت و آرامش روح و روان‌مان مي‌گذرانيم. يكي براي خودش چاي مي‌ريزد. يكي دمنوش درست مي‌كند. يكي سيگار مي‌كشد. يكي با رفيقي تلفني صحبت مي‌كند. يكي كتاب مي‌خواند. يكي چرت مي‌زند. يكي پا روي ميز مي‌گذارد. يكي روي ميز مي‌نشيند و قصه‌اي تعريف مي‌كند. يكي چت مي‌كند و يكي قل قلي درست مي‌كند و به هوا پرتاب مي‌كند و در حقيقت سختي‌هاي يك روز كاري را از تن به در مي‌كند. حالا تصور كنيد دوربيني يك روز كاري ما را با كمپوزيسيون دلخواهش عكاسي كند، باور كنيد صدي نود ما نمي‌توانيم جلوي در و همسايه سر بلند كنيم. اما اين نكته را هم اضافه كنم بهتر است نمايندگان محترم مجلس حالا كه در اين دنياي سراسر بين گرفتار آمدند يا با سربلندي اعمال‌شان را بپذيرند يا اگر قرار بر تكذيب و كتمان دارند حواس‌شان را بيشتر جمع كنند.

2- مي‌خواهم براي رفقاي عكاسم خاطره‌اي تعريف كنم؛ خاطره‌اي كه شايد كمي شبيه به اعتراف باشد. سال‌ها پيش براي عكاسي از آقاي خورشيدي داماد آقاي احمدي‌نژاد رييس‌جمهور وقت به بيمارستان فيروزآبادي شهرري رفتم. مصاحبه انجام شد. من از ايشان خواهش كردم كه در اتاق عمل و با لباس جراحي از ايشان عكاسي كنم. ايشان به من گفتند كه دكتر عمومي هستند و درست نيست كه با لباس جراحي عكس بگيرند. من اين را مي‌دانستم ولي اصرار و خواهش كردم و ايشان هم انصافا مهمان‌نوازي كردند و صرفا براي آنكه حرف من را زمين نيندازند قبول كردند. با هم رفتيم اتاق عمل و با لباس جراحي از ايشان عكاسي كردم. تصور كنيد يك نفر روي كت و شلوار لباس جراحي بپوشد و كلاه جراحي بر سر بگذارد. تصوير ثبت شده آنقدر دور از حقيقت و مسخره بود كه اگر چاپ مي‌شد خوراك استفاده در صفحات مجازي بود. و احتمالا يكي دو روز همه به ايشان گير مي‌دادند كه چرا اينطوري لباس پوشيدي و اساسا چرا بايد دكتر عمومي لباس جراحي بپوشد و... حقيقت ماجرا اين بود كه من آن‌روز قصد داشتم عكس را صفحه اول روزنامه چاپ كنم و احتمالا فردايش سر و صدايي بلند شود و همه بگويند عكس فلاني را ديدي؟ آن‌روز اما خدا خواست و قصه را براي رفيقي تعريف كردم. شانس من زد و دوستم حرف‌هايي زد كه به خود آمدم. آن روز به من ياد داد كه عكاس خوب عكاسي نيست كه گاف بگيرد، عكاس مستند نبايد چيزي غير از حقيقت را به تصوير بكشد، عكاس نبايد كه با عكسش كسي را مسخره كند يا دل كسي را بشكند، عكاس خوب كسي نيست كه اگر كسي دماغ بزرگي دارد لنز وايد ببندد و كاري كند كه هر كس عكس را ديد بخندد.

بر اساس تجربه تصور مي‌كنم به احتمال زياد عكس نماينده ميناب در صحن در زماني گرفته شده كه يا خيلي خبري نبوده يا اگر هم بوده چيزي شبيه لحظات آخر يك كلاس بوده و اگر تصوير لانگ شات عكاسي مي‌شد، احتمالا اين حقيقت عيان مي‌شد. من رندي و حواس‌جمعي عكاس را تقدير مي‌كنم اما يك حرفي را هم برادرانه به رفقايم مي‌گويم اگر مي‌بينيد حقيقتي را با عكس‌تان غلط جلوه مي‌دهيد اين كار را نكنيد. نگذاريد كه مردم و مسوولان بيش از اين به عكاس بدبين شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون