شهري براي كودكم
سيدچمران موسوي
كودكان با تواناييها، نيازها و بلوغهاي متفاوت براساس مراحل رشد سني نحوه شرايط زندگي و بافت اجتماعي محل سكونت، داراي نيازهاي روانشناختي بسيار پيچيدهتر از نيازهاي بيولوژيكي و فيزيكي هستند. شهر مدرن نهتنها نميداند چگونه كودك را بپذيرد، بلكه ترجيح ميدهد او را تا زماني كه به سن رويارويي با محيط شهري برسد در اماكن محافظتشده مانند زمينهاي بازي نگه دارد. كودك امروزي به دليل معماري خاص شهري و در كنار آن تربيتهاي خاص، كمترين ميزان تعامل و برخورد را با اطرافيان دارد و متأثر از بينظمي معماري شهري و فشارهاي رواني حاصل از آن، دچار مشكلات عديدهاي است. كودكان و نوجوانان به عنوان اعضاي جامعه ما با مجموعهاي از خواستهها و نيازهاي خاص خود، استفادهكنندگان محيط ساختگي ما هستند كه پيامد اين محدوديت آن است كه كودكان امروز ايران بيشتر در محيطهايي رشد ميكنند كه برايشان خستهكننده است؛ محيطهايي نظير مدارس و كلاسهاي فوق برنامه كه امكان نظارت مستقيم بزرگسالان بر آنها وجود دارد. كودكان به جاي تجربه محيط و ماجراجويي در دنياي پيرامون، در جستوجوي هيجانها تخيل، افسانهها و تقليد تلويزيون و بازيهاي كامپيوتري هستند به اين ترتيب آنها دوران كودكي تصنعي را كه توسط بزرگسالان پرداخته شده است، سپري ميكنند. مهمترين پيامد منفي اينگونه رشد كودكان در شهرهاي كنوني اين است كه نميتوان از اين كودكان انتظار انسانهايي جسور، خلاق و كنجكاو را داشت. كودكاني كه در محيطهايي با كيفيت پايين از نظر تحريك، انعطافپذيري و فعاليت آزاد زندگي ميكنند، به تدريج تبديل به مصرفكننده افكار خواهند شد نه توليدكننده، به نظر ميرسد در مورد كودكان نيز همان اشتباه توليد هوش مصنوعي را مجددا مرتكب شدهايم، اگر چه آنها قادر به ايجاد ارتباط هستند ولي چيزي براي گفتن ندارند. فضاي كالبدي شهر سنتي ايران به عنوان تجليگاه كالبدي باورها، عقل، اخلاق و رفتار انسان آن عصر براساس انطباق با نيازهاي مادي و معنوي انسان و شرايط محيط طبيعي طراحي و ساخته شده بود. با توجه به غلبه استفاده از فضاهاي باز جمعي بهجاي فضاهاي باز خصوصي خانههاي تكخانواري در شهرهاي بزرگ ايران هر چند مكانهاي دوستدار كودك ضرورتي مطلق براي رشد كودكان ما نيستند ولي به عنوان مزيت اصلي منجر به سلامتي فيزيكي و رواني آنها ميشوند.
به هر ترتيب با توجه به شرايط كودك عواملي كه ميتواند بر رشد او موثر واقع شود در سه مرحله قابل تشخيص است كه در دو مرحله اول خارج از اختيار و مرحله سوم در اختيار انسان است. مرحله اول شامل وراثت، مرحله دوم شامل محيط و كليه مقتضيات آن و مرحله سوم شرايط خود فرد به عنوان عامل تصميمگيري است. دوران كودكي كودك با كنجكاوي، جنب و جوش، فعاليت، تهور، بيم و هراس ميان جمع بودن و گوشهگيري، در عين رشد جسمي و رواني همراه است. هر يك از شرايط فوق براي كودك داراي ويژگيهاي متفاوتي است. كودكان در ارتباط با شرايط خود علاقهمند به بازي، ورزش، شعر، موسيقي، مطالعه، نقاشي، احساس شخصيت قصهخواني، ديدن حيات وحش، فضاي باز و سبز، ديدن همسنيها، تماشاي سينما و تلويزيون و گذراندن اوقات فراغتي هستند كه وقت عمده آنها را به خود اختصاص ميدهد. دوران كودكي انسان با هياهو و فعاليت توأم است و كودكان علاقهمندند كه براي تامين علايق خود براي هر يك از اين فعاليتها فضايي را جستوجو كنند. اگر اين فضاها در داخل خانواده يا مدرسه پيدا نشد آنان تأمين احتياجات خود را در فضاهاي عمومي جستوجو ميكنند. برخي كشورها بهويژه در كشورهايي با درآمد بالا همچون سوئد و كانادا و همچنين لبنان، اولويتهايي را به دگرگونيهاي زيستمحيطي شهرها، در واكنش به نيازهاي كودكان براي تفريح و حركت آزادانه ميدهند. آنها بر حق بازي كردن از طريق فعاليتهاي تفريحي، فضاهاي سبز، كنترل ترافيك و امنيت جادهاي متمركز شدهاند و اين امر را تشخيص دادهاند كه اغلب شهرها، آنگونه كه طراحي و سازماندهي شدهاند، چندان مناسب حال كودكان نيستند. فضاهايي با طراحي مجدد از نقطه نظر كودكان، چالشهاي جديدي براي اغلب مديريتهاي شهري به نمايش ميگذارند. در مورد كودكان و شهر نبايد نگاهي آرماني ايدهآلگرا داشته باشيم، بلكه بايد به آن به عنوان فرآيندي اجتماعي بنگريم كه حضور كودكان در آن باعث حس مفيد و موثر بودن در آنها ميشود. نقش اصلي مديران شهري بايد تبديل اين فضاهاي باز به مكان تعاملات اجتماعي كودكان و محيط نمادين براي افزايش حس تعلق در آنها باشد؛ لذا بايد موقعيت اين فضاها، نه به عنوان حد واسط شبكه پيچيده ترافيكي، بلكه به عنوان مكان زندگي طرحريزي شود.
براي رسيدن به هدف ايجاد شهر دوستدار كودك، بايد فضايي مناسب براي كودكان در شهر به وجود آورد. فضا در حوزه شهرسازي به عناصر ويژهاي در شهر گفته ميشود كه واجد ارزشهاي زيباييشناختي و داراي حيات و فعاليت باشد. خيابانها، ميادين و عناصر عمومي شهري مانند پاركها و فضاهاي باز و ورزشي ازجمله فضاهاي شهري محسوب ميشوند. كودكان از فضاهاي شهري درسهايي ميآموزند كه ممكن است آنان را از نظر رفتاري بيش از آموزههاي خانه و مدرسه متاثر سازد؛ بنابراين امنيت فضاي شهري بهمنظور رفتوآمد كودكان بسيار مهم و قابل توجه است. با اين تفاسير، محلهها و فضاهاي درون آنها از نظر ارتقاي سطح روابط سالم اجتماعي، در درجه نخست بايد براي كودكان به وجود آيد. اگر فضاهاي عمومي شهري بهدرستي شكل گيرد، محيط مناسبي به وجود خواهد آورد كه كودكان و پدرها و مادرها، در آن احساس امنيت كنند. در طراحي فضاي شهري براي كودكان بايد فضاي بازي را مدنظر قرار داد. اين اصليترين نياز كودكان در هر مكان و زماني است. طراحان شهري معتقدند كه اين فضا تنها به نصب وسايل بازي محدود نميشود بلكه شامل نصب نوعي از مبلمان شهري نيز هست كه هيجان، كنجكاوي و خلاقيت كودكان را تحريك ميكند و آنها را به كشف واميدارد.
كارشناس و پژوهشگر مطالعات شهري