اجتنابناپذير؛ مثل رسانه
پريسا ناظريان
مردم براي انكار قدرت رسانه فقط نياز به «بيانصافي» دارند، اما براي علني كردن اين بيانصافي نياز به «رسانه» دارند. ما براي آنكه تاثير رسانه را منكر شويم، بيش از حد منصفيم.
فوتبال براي ديده شدن نياز به رسانه ندارد، اما براي درستتر، زيباتر و بيشتر ديده شدن متكي بر رسانه است.
براي تفاوت قائل شدن بين سهشنبه و چهارشنبه با ديگر روزهاي هفته، فقط يك رسانه كه بهخوبي تزريق «شور و شوق»، «آب و تاب» و «رنگ و لعاب» را بلد باشد، كافي است. اگر رسانهاي وجود نداشت شايد هرگز نميدانستيم جهت نگاه رونالدينهو با جهت ضربهاي كه به توپ ميزند تفاوت دارد. شايد زيدان را به خاطر ضربه سرش به ماتراتزي محكوم ميكرديم و هيچوقت نميفهميديم مقصر، ماتراتزي است. شايد گل فنپرسي به اسپانيا همان «گل زيباي فنپرسي به اسپانيا» باقي ميماند و هرگز تبديل به «تيكآف هواپيما» نميشد. اگر رسانهاي وجود نداشت در جايي كه خبر از «تقسيم جايزهها» و «دل همه را به دست آوردن» نيست، رحيم استرلينگ ۲۴ ساله جايزه «پديده» ليگ برتر را از آن خود نميكرد. شايد اگر رسانهاي در كار نبود و ارضاي ميلِ بيشتر ديده شدن هم وجود نداشت، در جريان حساسترين رقابتهاي آژاكس، هيچكس حرف از رفتن ستارههايش به لاليگا نميزد؛ جايي كه قرار است به جاي ۸ دوربين، با ۸۰ دوربين تحسين شوند.
رسانه باعث ميشود متعصبترين طرفداران ليورپول هم تصور كنند فندايك به خاطر خراب نشدن آمار دريبل نخوردنش در چمپيونزليگ، به مسي نزديك نميشد. حتي واقفان به اين مساله كه سبك بازي فندايك تعقيب توپ است، نه بازيكن! فندايك براي سرِ زبان آيندگان بودن صفت بهترين بازيكن فصل ۱۹-۲۰۱۸ ليگ جزيره را يدك ميكشد و نيازي به ترجيح آمار فردي به برد تيم، ندارد. لذت بالا بردن جام قهرماني چمپيونزليگ كجا و قرار داشتن در آماري كه لاي برگههاي گزارشگرهاي تلويزيوني گم ميشود كجا؟ اما رسالت رسانه اين است؛ پررنگ كردن، اغراق و افزودن «تر» به همه صفتهاي دنيا. با وجود همه تاثيرگذاريها، رسانه قابليت تبديل بازيكن بد به بازيكن خوب در اذهان عمومي را ندارد و بالعكس، بلكه رسانه صرفا ابزاري است براي «خوبتر» نشان دادن خوبها و «بدتر» نشان دادن بدها. در بازي رفت فصل گذشته چمپيونزليگ وقتي كه بارسلونا با ۴ گل در برابر رم به پيروزي رسيد، هيچكس خيال اينكه رم در بازي برگشت بتواند معجزه خلق كند را نميكرد، اما معجزه خلق شد. حالا نياز به پررنگ كردن، اغراق و افزودن «تر» به صفتهاي دنيا احساس ميشد و رسانه وارد عمل شد. با اين باخت نه دنيا براي بارسلونا به آخر رسيده بود، نه اين برد جام قهرماني را براي رم
به ارمغان ميآورد؛ رسانه فقط رسالتي كه روي دوشش سنگيني ميكرد را انجام داد؛ غمگينتر كردن غمگينها و شادتر كردن شادها.
رسانه يادآوري كرد معجزه هميشه يك قدم از آمار، جلوتر ايستاده است. مهم نيست بيست بازي را بدون باخت پشتسر گذاشتهاي، معجزه در بازي بيستويكم به عنوان تعويض طلايي وارد زمين ميشود. معجزهها در فوتبال هميشه ادامه دارند، بدون اينكه وسيلهاي براي اثبات پيامبري باشند. مهم نيست اگر جلوي دروازهات اتوبوس پارك كني، روياها براي به حقيقت پيوستن، بايد تانكها را از سر راه بردارند. وقتي هواداران ختافه و آتالانتا از خدا براي نشنيده گرفتن دعاهايشان گله ميكردند، خدا مشغول بر تن كردن لباس آنها بود و حالا اين دو تيم، در يكقدمي رسيدن به باشكوهترين رقابت فوتبال باشگاهي هستند. فوتبال تا روزي كه همه بدهيهاي خود را صاف كند، ادامه دارد و رسانه هم تا روز موعود كنارش راه ميرود.
رسانه و فوتبال دو عضو جدانشدني از يكديگر هستند، بدون رسانه هم ميشود از فوتبال لذت برد ولي رسانه براي «لذت بيشتر» است كه فعاليت ميكند. «دست خدا» براي بغل كردن همه انسانهاي دنيا گنجايش دارد؛ مهم نيست چه رنگي ميپوشيد، مهم نيست چقدر طرفدار داريد، حتي مهم نيست ثروتمند هستيد يا فقير؛ خدا هميشه معجزه را از آن دري كه هميشه تصميم داشتيد به ديوار تبديل كنيد، وارد زندگيتان ميكند.
رسانه تا وقتي كه بازياي براي بردن، جامي براي تصاحب كردن و معجزهاي براي رخ دادن هست، ادامه دارد.