شاخه رز خيام به فيتزجرالد
آرش نور آقايي
خيام در ايران به مثابه يك شاعر، رياضيدان و منجم شناخته ميشود اما فراتر از آن خيام ميتواند به يك شخصيت و نماد فرهنگي ايران كه توان جذب گردشگر به كشورمان را دارد، تبديل شود. درباره اين شاعر تاكنون كتابها و داستانهايي نوشته و ترجمه شده و حتي ما شاهد ساخت فيلمهايي درباره او در سينماي امريكا (هاليوود) هستيم.
خيام در دنيا زماني شناخته شد كه ادوارد فيتز جرالد نويسنده انگليسي در سال 1859 رباعيات و زندگي اين شاعر را ترجمه كرد. او برداشتي آزاد از اشعار خيام داشت كه توانست انديشه و فلسفه شاعر را به خوبي منتقل كند. اثر فيتز جرالد در جلبتوجه بسياري از هواداران ادبيات و شناساندن خيام و انديشههاي او در جهان و به ويژه در جهان انگليسيزبان موثر بود. دامنه نفوذ اين كتاب چنان پيش رفت كه حتي شاهد نامگذاري بسياري از كودكان به نام اين شاعر در اين كشورها بوديم. اين در حالي بود كه فيتزجرالد درباره ترجمه خود گفته بود «شك دارم كه جز ترجمهاي بس يكسويه از عمر خيام به دست دادهباشم؛ ليكن آنچه من انجام ميدهم فقط بهصورت حبابي در سطح آب پديد ميآيد و ميشكند».
پس از مرگ ادوارد فيتزجرالد گروهي از علاقهمندان او از انگليس به ايران آمدند، آنها شاخهاي از گل رزي كه بر سر آرامگاه خيام بود را برداشتند و آن را سر مزار فيتزجرالد كاشتند؛ از اين روست كه شاعر و مترجمش هر دو يك رز را بر سر مزار خود دارند كه نشانهاي از ديپلماسي فرهنگي و ادبي و تعامل انديشگي دنياي شرق و غرب است و ميتواند در جلب دوستداران ادبيات هر دو كشور موثر باشد.
گوته، دانته و ساير نويسندگان بزرگ توانستهاند بر گردشگري ادبي در كشورهاي اروپايي اثرگذار بوده و هواداران اين حوزه را به سوي خود جلب كنند. در ايران نيز شاعران بزرگي مانند خيام اين پتانسيل را دارند كه نيشابور را به يكي از قطبهاي گردشگري ادبي تبديل و دوستداران ادبيات را از سراسر جهان به سمت خود جلب كنند. ما ميتوانيم علاوه بر آرامگاه و مزار خيام كه يك جاذبه گردشگري است، از شعرها و رباعيات او مجموعهاي از كالاهاي فرهنگي و ادبي را توليد و با آنها انديشه اين شاعر بزرگ را در سطحي وسيعتر پخش كنيم.