رباعیهایی که در ادامه خواهد آمد، برگرفته از کتاب «جواهرالخیال» اثر میرمحمدصالح رضوی مشهدی، ملقب به صدرالممالک (زنده در 1104ق) است. محمدصالح رضوی، فرزند میرزامحسن نوّاب و بانی مدرسه صالحیه مشهد (در سال 1086ق) بوده و از او غیر از این اثر، دو مجموعه دیگر به نامهای لطائفالخیال و دقایقالخیال در دست است. جواهرالخیال، مجموعهای از رباعیات شاعران دوره صفوی و پیش از آن است که در 21 باب و 104 فصل براساس موضوع و سپس ترتیب الفبایی قوافی رباعیات سامان یافته است. در جواهرالخیال حدودا 3600 رباعی از حدود 350 شاعر نقل شده است. اغلب این شعرا در سدههای دهم تا دوازدهم هجری میزیستهاند و نام و شعرشان را در کمتر تذکره و تاریخی میتوان یافت. از جواهرالخیال چند نسخه خطی شناسایی شده است و نسخه مورد استفاده من، به شماره 4518 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد نگهداری میشود و نسخهای است نسبتا کامل و در اوایل قرن دوازدهم و شاید در زمان حیات مؤلف، توسط لطفعلی یوزباشی اوغلی به خط شکسته نستعلیق کتابت شده است. باب ششم جواهرالخیال در ذکر رباعیاتی است که در مدح و منقبت و مرثیت پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین و ائمه اطهار(ع) سروده شده و دارای 17 فصل است.
آنچه در ادامه آمده، تعدادی از رباعیاتی است که در منقبت امام علی (علیهالسلام) سروده شدهاند.
امامقلی بیگ چگنی (وارسته):
«وارسته»! ز دوزخ ندهد هیچ نجات
نه روزه و نه نماز و نه حج و زکات
یک خیر کفاف است تو را در عرصات
آن مهر علی است، بر محمد صلوات!
لطفعلی بیگ سامی:
از بعد نبی، هرکه ولی را نشناخت
حقّ نِعَم لَمْیَزلی را نشناخت
آمد به علی «نمک» موافق، یعنی:
نشناخت نمک، هرکه علی را نشناخت
میرزامحمد مجذوب تبریزی:
عالیتر از آنی که علی خوانندت
والاتر از آنی که ولی دانندت
بر وحدت خود، گواه میخواست خدا
بی مثل بیافرید و بیمانندت
میرزا طاهر وحید قزوینی:
با مهر علی، طینت هرکس که سرشت
هرچند بود مسکن او، دیر کنشت
در دوزخ اگر درآورندش به مثل
جا گرم نکرده، میبرندش به بهشت!
عبدالمولی:
شاها! به کف تو نسبت بحر خطاست
بحر و کرم تو از کجا تا به کجاست
آنجا که محیط کرمت موج زند
آن قطره که در حساب ناید، دریاست!
میرزا اسماعیل ناظر:
پیوسته دلم منوّر از حُبّ علی است
ماننده خورشید که نورش ازلی است
منفک نشود حُبّ علی از «ناظر»
قرآن مجید است، ولیکن بغلی است
میرزا بدیع نصرآبادی:
در مکتب آفرینش، استاد علی است
عالم همه بندهاند، آزاد علی است
آمد علی و «نمک» موافق به عدد
یعنی نمک سفره ایجاد، علی است
میرزا ابراهیم ادهم:
حیدر، جان بود و این جهان، قالب بود
بر راهزنان دین خود، غالب بود
آن روز که شد طالب دیدار کلیم
مطلوب، علی ابن ابیطالب بود
سحابی استرآبادی:
ای قبله اقلیم ولایت، کویت
محراب بلند طاق دین، ابرویت
در خانه کعبه آمدی زآن به وجود
تا روی کنند از همه جانب سویت
ملا محمد مؤمن قمشهای:
دانی ز چه این چرخ کهن میگردد
نی بهر تو و نه بهر من میگردد
در گردش او، چون علی آمد به وجود
میبالد و گرد خویشتن میگردد
باعث همدانی:
منبعد به باغ ناله میباید زد
بر طرف کلاه، لاله میباید زد
«باعث»! مکن اندیشه روز عرصات
ساقیست علی، پیاله میباید زد
ملا رحمی:
چون نامه جُرم ما به هم پیچیدند
بردند و به میزان عمل سنجیدند
بیش از همهکس گناه ما بود، ولی
ما را به محبّت علی بخشیدند
نادرای زرگر تبریزی:
آن روز که میزان ابد راست کنند
صفها ز دو سوی، نیک و بد، راست کنند
جمعی که ز بار معصیت پُشتْخم اند
گویند که «یاعلی» و قد راست کنند
میرزا صادق:
آن مظهر انوار جلی را بشناس
آیینه حق، شاه ولی را بشناس
هرچند به کُنه او رسیدن نتوان
خواهی به خدا رسی، علی را بشناس
مجذوب تبریزی:
آن شاه قمرشکاف، با آنهمه شان
از وصف تو پُر بوَد دلش چون قرآن
از خانه کعبه آمدی سوی جهان
چون نام خدا که از دل آید به زبان