• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4378 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۸ خرداد

درباره « سگ‌هاي انباري» و كوئنتين تارانتينو

دنياي ديوانه ديوانه ديوانه ديوانه*

محسن آزموده

 

 

وقتي در يك سرقت ساده از جواهرفروشي، گند زده مي‌شود، خلافكارهاي زنده ‎مانده شك مي‎برند كه يكي از آنها آدم پليس است... خط اصلي داستان فيلم «سگ‎هاي انباري» (Reservoir Dogs يا چنان كه برخي ترجمه كرده‎اند، «سگ‎داني») به نقل از «imdb» چنين است، نخستين فيلم بلند كوئنتين تارانتينو در سال 1992 كه مجله امپاير آن را «بزرگ‌ترين فيلم مستقل» تاكنون ساخته ‌شده، ناميد. به نظر مي‎آمد سينما استعدادي تازه را كشف كرده است؛ مردي بيست‌ونه ساله كه تا پيش از آن چندان شناخته شده نبود و به كارهاي دم‌دستي مثل اداره كلوب يا بازي در نقش‌هاي حاشيه‌اي مي‌پرداخت. حالا با اين فيلم كه سرمايه‎اش را خودش با بدبختي جمع كرد و هنرپيشه‎اي چون هاروي كيتل راضي شد كه در آن ايفاي نقش كند، توانست به منتقدان نشان بدهد كه حرف‎هايي براي گفتن دارد. البته نبايد فراموش كرد كه اگر فيلم بعدي او، «قصه‌هاي عامه‌پسند» (1994) با موفقيت چشمگير يعني بردن نخل طلاي كن همراه نمي‎شد، اين درخشش اوليه مثل يك اتفاق ساده در ذهنيت تاريخ سينما فراموش مي‎شد.

تارانتينو اما با اين دو فيلم نشان داد كه حرف و نگاهي تازه براي گفتن و نشان دادن دارد. اينچنين بود كه وقتي فيلم «قاتلين بالفطره» (1994) اليور استون به نمايش درآمد، به يك‌باره توجه علاقه‌مندان فيلم به نام كسي جلب شد كه داستان فيلم از اوست: كوئنتين تارانتينو. همه آنها كه «سگ‎هاي انباري» را ديده بودند، بار ديگر آن را نگاه كردند و كساني هم كه فيلم را نديده بودند، به تماشاي آن نشستند. يكي آمده و ما را با دوربينش به درون جهان خلافكارها و جنايتكاران و گانگسترها مي‎برد. دنيايي كه برخلاف تصور رايج، آن قدر هم كه فكر مي‎كنيم، تيره‌وتار و خشن نيست. آن آدم‏‎ها هم چنانكه تاكنون ديده‎ايم، ترسناك و جدي نيستند. آنها يعني خلافكارها در عموم روزمرّگي‌هاي‌شان مثل بقيه‎اند، حتي احمق‎تر و ساده‎تر. البته نگاه طناز و شوخ‎طبع تارانتينو، به هيچ عنوان در پي تقليل دادن سطح خشونت و بي‎اهميت جلوه دادن كشت و كشتار و ساير جنايت‎هاي اين آدم‎هاي خشن نيست، برعكس او با نمايش آشكار اين صحنه‎ها و تاكيد هر چه بيشتر بر خون و خونريزي، وجه عادي جنايت -لااقل در دنياي هر روزه خلافكارها- را نشان مي‎دهد و حتي مي‎توان گفت تا حدودي به آن جنبه زيبايي‎شناختي و شايد بتوان گفت شاعرانه مي‎بخشد.

تارانتينو مثل هر هنرمند اصيل ديگري، چشم مخاطب را به وجهي جديد از جهان باز مي‎كند يا به همان امور مالوف و آشناي پيشين، منظري نو مي‎گشايد. او به ما نشان مي‌دهد كه دنياي خلافكارها، به اندازه ساير جاهاي آن، جنون‌آميز، پر از چرند و پرند و حرف اضافي، مملو از تصميمات غلط و اقدامات برنامه‎ريزي نشده و تصادفي و سرشار از روزمرّگي و ملال است، يك دنياي ديوانه ديوانه ديوانه ديوانه.

* عنوان فيلمي از استنلي كريمر (1963)

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون