گفتوگو با فرشته فرماني به مناسبت برپايي نمايشگاه «بيپايان»
لازم است از پوسته خود خارج شويم
غزاله بداقي
هنر انتزاعي در دورههاي مختلف، همواره در ميان هنرمندان از جايگاه ويژهاي برخوردار بوده است. به مناسبت برگزاري نمايشگاه «بيپايان» كه اين روزها در گالري ايده برپاست، سراغ فرشته فرماني رفتيم؛ نقاشي كه بهتازگي به كشور خودش برگشته و مشغول فعاليت است.
شما هم در ايران و هم در فرانسه، تجربه آموزش ديدن نقاشي را داشتهايد. تفاوتهاي عمده اين دو محيط در چه چيزهايي بودند؟
من در ايران نقاشي و تصويرسازي خواندم و اين حوزه را در فرانسه هم ادامه دادم. البته در فرانسه بيشتر به شكل تئوري روي اين مباحث كار ميكردم زيرا تحصيلات تكميلي و دكترا را آنجا خواندهام. اما بهطور كلي ميتوانم بگويم فضاي آموزشي در فرانسه به نسبت ايران جديتر و سختگيرانهتر است. ما اينجا فضاي دوستانهتري را تجربه ميكنيم كه من خودم هم اين را گاهي بيشتر ميپسندم. آنجا اساتيد جديتر هستند و حال و هوا از اين جهت متفاوت است. به جز اين همانطور كه ميدانيم پاريس سالها مركز جنبشهاي مختلف هنري بوده است، بههمين دليل خود شهر شبيه يك كلاس بزرگ درس است. گالريها، موزهها و نمايشگاهها مرتب در جريان است و شما از نزديك ميتوانيد شاهد خيلي از آثار مهم تاريخ هنر باشيد، طبيعتا اين روي دانشجوي هنر تاثير بسزايي خواهد داشت. اين تجربه براي من بسيار متفاوت و مفيد بود. وقتي مقايسه ميكنم، ميبينم كه در اين هفت، هشت سالي كه ايران نبودهام، بسيار تغيير كردهام.
اگر بخواهيد نگاه آسيبشناسانهاي به امر آموزش داشته باشيد چه شاخصههايي در آموزش فرانسه ديديد كه ما در ايران تجربه نميكنيم يا بالعكس؟
اين بحث بسيار گسترده است، مسائل مختلفي وجود دارد كه بتوان راجع به آنها صحبت كرد، شايد حتي يك نشست تخصصي را بشود به اين موضوع اختصاص داد. در دانشگاههاي ما اتفاقات خوبي در جريان است، اساتيد خوبي داريم، ميتوانم از اساتيد خوبي نام ببرم كه شاگرد آنها بودهام مثل علي ذاكري، مهرداد اميرسلماسي، خسرو خسروي و خيليهاي ديگر. نميتوانم تاثير اين آدمها را در روند كاري خودم انكار كنم. يك بخش از مشكلات ما مربوط به امكانات است؛ اينكه بايد امكانات گستردهتر شود تا دست بچهها براي فعاليت باز شود. يكي ديگر هم بحث جهاني شدن است، اينكه بيشتر با دنيا در ارتباط باشيم. ميدانيد وقتي شما داريد در تهران كه مركز امكانات كشور است نقاشي ميخوانيد، ميتوانيد به گالريها و مراكز فرهنگي سر بزنيد و در جريان اتفاقات باشيد ولي به اندازه كافي و جدي موزه در كشور نداريم، اما در فرانسه وقتي شما در حال يادگيري نقاشي، حالا چه به صورت تجربي و چه از طريق آكادمي، هستيد ميتوانيد به موزهها برويد و از روي آثار اورجينال هنري مشق كنيد، آنها را ببينيد و درس بگيريد. ما در ايران هم گنجينه خوبي در موزه هنرهاي معاصر داريم اما متاسفانه دير به دير به نمايش گذاشته ميشود. خود من اين شانس را داشتم كه سالها پيش اين آثار را ببينم. اينها چيزهايي هستند كه هميشه بايد در معرض ديد عموم قرار بگيرند اما ما از اين مساله محروم هستيم. در شهر پاريس تعداد بسيار زيادي گالري در سطح شهر وجود دارد، حتي چند خيابان در اين شهر وجود دارد كه سراسر آن را گالريها گرفتهاند و شبيه به مغازههايي كه كنار يكديگر و در يك رديف قرار گرفتهاند شما ميتوانيد گالري ببينيد، به هر حال بازار هنر در اين كشور بسيار متفاوت است. اما با اين حال اگر بخواهم خوشبين باشم بايد بگويم طي اين سالها گالريهاي شهر تهران هم بيشتر شدهاند و اين به رشد هنر كمك خواهد كرد، مثلا در مركز شهر از خانه هنرمندان تا خيابان كريمخان ميشود حدود 10 گالري خوب ديد ولي باز احتياح داريم كه ارتباطاتمان را بيشتر كنيم و هم از هنرمندان ايراني و هم از هنرمندان خارجي نمايشگاه و موزههاي دايمي داشته باشيم. لازم است از پوسته خود خارج شويم.
به كارهاي نمايشگاه «بيپايان» برسيم؛ چقدر طول كشيد تا اين مجموعه را جمعآوري كنيد؟
ميشود گفت حدود 6 ماه. كارها آبستره هستند و مسلما به نسبت كارهاي ناتورال يا سبكهاي ديگر زمان كمتري ميبرند زيرا اين سبك از نقاشي كردن با حال و هواي دروني خود نقاش در ارتباط مستقيم است و اگر مثلا امروز يك كار را شروع كنم، نميتوانم يك ماه ديگر دوباره برگردم و آن را كامل كنم، اين شايد ويژگي كار انتزاعي است. من معمولا براي كارهايم اتود نميزنم، اگر هم بزنم معمولا آن كارها هيچوقت تبديل به كار بزرگ نميشوند زيرا هر بار كارم را شروع ميكنم، برخوردم با دفعه قبلي متفاوت ميشود. كاملا خودم را آزاد ميگذارم و اجازه ميدهم كه رنگها با درونياتم بياميزند و اتفاقات را خلق كنند.
چطور شد كه به چاپهاي قاجاري علاقهمند شديد؟
از ابتدا برايم جذاب بود، شايد به اين خاطر كه تصويرسازي كار ميكردم. وقتي هم كه براي تحصيل به كشور فرانسه رفتم با اين هدف كه روي تصويرسازيهاي هزار و يك شب كار كنم مطالعه ميكردم. اين چاپهاي سنگي، ويژگيهاي منحصر به فرد زيادي دارند و خب اولين كتابهايي هستند كه در دوره قاجار چاپ ميشوند. به نسخههاي ايراني اين آثار توجه زيادي نشده و در دنيا شناخته شده نيست، من روي اين تصاوير و طبقهبندي آنها كار كردم.