• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4385 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۰ خرداد

550 روز بعد از اولين پيشنهاد جامعه روحانيت دوباره از گفت‌وگو با مجمع روحانيون گفت

اصرار در رسانه؛ انكار در عمل

سيد ميلاد علوي

 

 

«اگر جامعه روحانيت و مجمع روحانيون به هم نزديك شوند، مي‌توانند يك وحدت ملي را رقم بزنند»، اين جمله بخشي از اظهارات غلامرضا مصباحي‌مقدم، سخنگوي جامعه روحانيت است. اظهاراتي كه يك سال و 5 ماه و 29 روز پيش يعني در بيستم آذرماه سال 96 نيز به نوع ديگر از زبان او مطرح شده بود ولي تا اين لحظه نه‌تنها چنين نشستي برگزار نشده، بلكه اختلافات جناح‌هاي سياسي به «جامعه روحانيت» و «مجمع روحانيون مبارز» نيز سرايت كرده و فاصله اين دو جناح از يكديگر را بيشتر كرده است، فاصله‌اي كه روزگاري نه در حرف و نه در عمل وجود نداشت.

از ابتداي انقلاب تا اواسط سال 66 مجمعي به‌ نام روحانيون مبارز وجود نداشت، تشكيلاتي بود متشكل از روحانيون با نام «جامعه روحانيت مبارز». ايده‌آل دو گروه اما آن سال مسيرهاي جداگانه‌اي در پيش گرفت تا اينكه سرانجام با موافقت بنيانگذار جمهوري اسلامي، انشعابي از جامعه روحانيت به نام «مجمع روحانيون» اعلام موجوديت كرد. حالا و بعد از 35 سال اين دو گروه چنان از يكديگر فاصله گرفته‌اند كه گويي هرگز كنار هم ننشسته و از هم نشاني ندارند؛ فاصله‌اي كه وجه شبه اين دو تشكيلات روحاني و سياسي را به همان لباس و نشان كه بر تن دارند، محدود ساخته و بس!«براي برگزاري نشست مشترك با مجمع روحانيون مبارز حرفي نداريم»، بخشي از گفته‌هاي مصباحي‌مقدم در سال 96 است. محمد مقدم، از اعضاي شوراي مركزي مجمع روحانيون نيز همان سال در واكنش به اظهارات سخنگوي جامعه روحانيت به «اعتمادآنلاين» گفته بود كه «اگر سخنگوي جامعه روحانيت مبارز اين موضوع را مطرح كرده، در جلسه بعدي مجمع روحانيون موضوع برگزاري جلسه مشترك با جامعه روحانيت را مطرح مي‌كنيم و در آن جلسه نظر اعضا پرسيده خواهد شد اما به طور كلي ما منعي براي اين كار نمي‌بينيم.» گزاره مصباحي‌مقدم و واكنش مقدم در آن روزها ماند تا حالا و با گذشت بيش از يك‌سال اين دو گروه سياسي كه به اذعان بسياري از تحليلگران سپهر سياست ايران منشا دو طيف اصلاحات و اصولگرا را تشكيل مي‌دهند، در دورترين نقطه از يكديگر ايستاده باشند.تقابل اين دوجناح به دوران نخست‌وزيري ميرحسين موسوي بازمي‌گردد ولي تقابل جامعه روحانيت مبارز و مجمع روحانيون نخستين‌بار در خردادماه 76 و با رقابت سيدمحمد خاتمي و ناطق‌نوري براي رسيدن به پاستور و رداي رياست‌جمهوري رنگ‌وبوي علني و عيني به خود گرفت. تا جايي كه مجمع روحانيون پشت خاتمي ايستاد و كانديداي اول و آخر مجمع روحانيت مبارز شد ناطق‌نوري. حالا و با گذشت روزها و ماه‌ها و سال‌ها از آن زمان، بايد پرسيد چرا اين دو گروه هنوز كنار يكديگر ننشسته‌اند؟ مگر نه آنكه اعضاي مجمع روحانيون و روحانيت مبارز حداقل در كلام از لزوم گفت‌وگو و تعامل جناح‌ها سخن به ميان مي‌آورند، پس چرا خود سرآغاز اين گفت‌وگوها نمي‌شوند؟

نسبت «روحانيت» و «گفت‌وگو»؟

پاسخ اين پرسش مدفون در ذهن و دل اعضاي هر دو گروه است، اعضايي كه يا دسترسي به آنان دشوار و تا حدي ناممكن است يا بعضا تمايلي به بازخواني خاطرات و سخن گفتن از چرايي تداوم اختلافات ندارند ولي با اين حال مصباحي‌مقدم كه گويا اظهارات منتشر شده‌اش در ايلنا را به خاطر ندارد و از «نخواندن» آن سخن مي‌گويد، در پاسخ به اين سوال «اعتماد» از بايسته‌هاي گفت‌وگو سخن به ميان مي‌آورد و تاكيد مي‌كند كه گفت‌وگو نيازمند تمايل هر دو طرف است.

او كه گويي از عدم تداوم گفت‌وگوهاي «سه ضلعي» بين «جامعه مدرسين، مجمع روحانيون و جامعه روحانيت مبارز» كه دو جلسه به ميزباني جامعه مدرسين و جامعه روحانيت برگزار شده، گلايه‌مند است، در پاسخ به چرايي عدم تداوم اين جلسات به ذكر اين نكته كه «مجمع روحانيون دعوتي انجام نداد» بسنده مي‌كند. سخنگوي جامعه روحانيت درباره مباحث مطرح شده در آن نشست توضيحي ارايه نمي‌دهد ولي «تكرار آنها را ملال‌آور» خوانده و تاكيد مي‌كند كه «اعضاي مجمع روحانيون مبارز در آن جلسه صحبت‌هايي كردند كه نشان از آن داشت تمايلي به ادامه اين قبيل گفت‌وگوها ندارند.»

اين عضو مجمع روحانيت مبارز كه نخستين ابراز تمايل رسانه‌اي‌اش براي گفت‌وگو با روحانيون مبارز چندي بعد دو ساله خواهد شد، «ابراز تمايل طرف مقابل «مجمع روحانيون مبارز» در كنار «پيگيري راهكارهاي منتهي به گفت‌وگو» را دو موضوع لازم براي برگزاري نشست مشترك بين مجمع روحانيون مبارز و جامعه روحانيت دانسته و تاكيد مي‌كند كه اين موارد از سوي مجمع روحانيون شكل نگرفته است. او كه در بين اظهاراتش از عدم برگزاري هرگونه نشست بين مجمع روحانيون مبارز و جامعه روحانيت طي سال‌هايي ابراز «تاسف» مي‌كند، در پاسخ به اين سوال كه چرا اين مهم محقق نمي‌شود، مي‌گويد كه «مگر بناست گفت‌وگوها بين دو طرف صورت بگيرد؟ اين سوال را از طرف مقابل بپرسيد.»

مصباحي‌مقدم همچنين زماني كه اظهارات حدود دو سال پيش مقدم مبني بر «استقبال مجمع روحانيون مبارز از برگزاري نشست با جامعه روحانيت مبارز» را شنيد، با تاكيد بر اين نكته كه «محمد مقدم را نمي‌شناسد و نام او برايش آشنا نيست»، خاطرنشان مي‌كند كه اظهارات او را هم نشنيده است. موضوعي كه به يك شائبه دامن مي‌زند، آن هم طرح موضوع «گفت‌وگو بين جامعه روحانيت و مجمع روحانيون براي مقاصد رسانه‌اي است»، شائبه‌اي كه گاه‌وبي‌گاه از سوي تحليلگران نمودار سياست ايران مطرح مي‌شود و پاسخي نمي‌يابد.

اختلافات مبنايي

با اين حال طرح موضوع گفت‌وگو از سوي جامعه روحانيت مبارز طبيعتا نيازمند واكنشي درخور از سوي مجمع روحانيون مبارز است، مجمعي متشكل از سردمداران اصلاحات و اعتدال كه نمايندگانش در پاستور و بهارستان تقريبا به‌طور هفتگي از لزوم «گفت‌وگوي ملي» سخن مي‌گويند، «گفت‌وگويي» كه مجمع روحانيون مبارز و جامعه روحانيت در صورت برگزاري نشست مشترك در عالي‌ترين سطح به آن جامه عمل پوشانده‌اند ولي تحقق اين مهم نيازمند عزمي است جزم كه در وجودش مي‌توان شك كرد.

هادي غفاري، عضو مجمع روحانيون مبارز در همين زمينه و با يادآوري اختلافات مبنايي اين گروه با جامعه روحانيت مبارز، ريشه انشقاق اين دو گروه در سال 66 را «تفكرات امام» دانسته و تاكيد مي‌كند كه «آقايان جامعه روحانيت مبارز معتقد به مالكيت بسيار بسيار بسته و دور از زمان و مكان بودند بر اين اساس انشقاق مجمع روحانيون و جامعه روحانيت نه‌تنها سليقه‌اي نبوده بلكه اختلاف مبنايي است». او در تشريح نظر خود به باز بودن موضوع اجتهاد در فقه شيعه اشاره كرده و اضافه مي‌كند: «در مذهب شيعه كه باب اجتهاد در آن باز گذاشته شده، شرايط به گونه‌اي است كه براي تصميم‌گيري درباره حوادث و مشكلات روز، فضا باز گذاشته شده به طوري كه فقه شيعه معتقد است نمي‌توان در يك فضاي بسته اعلام نظر كرد، موضوعي كه آقايان جامعيت روحانيت باوري به آن ندارند.»

اين عضو مجمع روحانيون مبارز با تاكيد بر اين نكته كه «وحدت با تعارف و بيانيه» ايجاد نمي‌شود، در اظهاراتي كه خبرآنلاين آن را منتشر كرده، هدف اعضاي جامعه روحانيت مبارز از طرح موضوع گفت‌وگو را همين موضوع دانسته و مي‌گويد: «اينها تعارفاتي است تا آقايان فقط دور هم بنشينند، گپي بزنند، شوخي كنند و در نهايت بروند اما هيچ برنامه عملي براي وحدت ندارند.» او در ادامه اظهاراتش به موضوع «نظارت استصوابي» كه اصلاح‌طلبان بارها و بارها در نقد و نهي آن سخن‌ها گفته‌اند، اشاره كرده و اضافه مي‌كند: «اگر آقايان به وحدت اعتقاد دارند بفرمايند درباره نظارت استصوابي كه بهترين بچه‌هاي انقلاب را درو كرده است، معتقد بودند؟ اگر معتقد بودند در نظارت استصوابي به اين وسعت عمل نمي‌كردند.»

اين چهره سياسي اصلاح‌طلب، گفت‌وگو را راهكاري براي نزديك شدن آرمان‌ها به يكديگر دانسته و با تاييد اصل وجود گفت‌وگو در كشور و بين جريان‌هاي سياسي، به انتقاد از عملكرد جامعه روحانيت مبارز در اين زمينه پرداخته و تاكيد مي‌كند كه «شكي در وجود وحدت در حوزه‌هاي مرتبط با منافع ملي وجود ندارد اما در حوزه مسائل داخلي آيا آقايان بر وحدت تاكيد دارند يا همچنان در مسائلي مانند حصر شخصيت‌هاي انقلاب كه از نظر ما غيرقانوني و غير‌اخلاقي است بر راي خود پافشاري مي‌كنند و حاضر به تغيير موضع نيستند.» او كه موضع اصولگرايان و اعضاي مجمع روحانيت مبارز را نسبت به مواردي چون نظارت استصوابي و حصر معترضان به انتخابات رياست‌جمهوري 88 به خوبي مي‌داند، در خاتمه اضافه مي‌كند: «با اين تفاسير برگزاري جلسات مشترك كارگشا نيست.» مصباحي‌مقدم در همين زمينه و در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه آيا جامعه روحانيت مبارز حاضر به گفت‌وگو درباره مسائلي نظير «حصر» و «نظارت استصوابي» است يا خير، ضمن آنكه طرح اين موضوعات از سوي غفاري و اعضاي مجمع روحانيون را «سنگ‌اندازي در مسير شكل‌گيري گفت‌وگو و عمق بخشيدن به اختلافات» مي‌داند، تاكيد مي‌كند كه «جامعه روحانيت مبارز حاضر به گفت‌وگو درباره اين مسائل نيست چون اينها ربطي به كار سياسي ما ندارد و طرح اين مسائل هرگز كمكي به حل اختلافات نمي‌كند و آن را ماندگار مي‌كند.»

با تمام اين تفاسير و با وجود اختلافات مبنايي و نوع نگرش دو مجمع به مباحث سياست داخلي كه چنان از يكديگر دور است كه گويي هرگز نطفه‌اي يكسان نداشته‌اند، چنانكه غفاري گفت، باز هم نمي‌توان اصل گفت‌وگو را نهي و نفي كرد. ترسيم خطوط قرمز تصنعي از سوي دوستان ديروز و رقيبان امروز و احتمالا فردا، نه‌تنها كمكي به شكل‌گيري اين موضوع نمي‌كند بلكه عملا آجري روي ديوار بحران‌ها مي‌گذارد. ديواري كه كارشناسان چنان بلندش مي‌دانند كه تشديد اختلافات نه‌تنها بر فروريختنش كمك نمي‌كند، بلكه در نهايت نتيجه‌اي در پي ندارد جز «رويگرداني مردم از جريان‌هاي سياسي» و شايد تكرار دوباره شعارهاي اعتراضات 96.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون