• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4393 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۹ خرداد

برخيز و اول بكش (218)

فصل بيستم بخت نصر- اقدام جنگي

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

هر‌چند كه اين امر مانع از كشتن‌ها نشد. سه هفته بعد از آنكه ماشد كشته شد يك مهندس عراقي تحصيلكرده در بريتانيا به نام سلمان رشيد براي آموزش دو‌ماهه در غني‌سازي اورانيوم توسط جدا‌كننده ايزوتوپ الكترومغناطيسي به ژنو فرستاده شد. او محافظي داشت كه از كنارش تكان نمي‌خورد.يك هفته پيش از آنكه رشيد به عراق برگردد به‌شدت مريض شد. پزشكان در ژنو به يك ويروس مشكوك شدند. رشيد شش روز بعد، در 14 سپتامبر به سختي جان داد. كالبد‌شكافي نشان داد كه او هيچ ويروسي نداشته است: موساد او را مسموم كرده بود اينكه چگونه و با چه سمي، هيچكس نتوانست چيزي بگويد. دو هفته بعدتر، مهندس ارشد عراقي ديگر به نام عبدالرحمان رسول، مهندس راه و ساختمان كه ساخت ساختمان‌هاي مختلف پروژه‌هاي هسته‌اي را در دست داشت، در كنفرانسي كه توسط كميسيون انرژي اتمي فرانسه تشكيل شده بود شركت كرد. فورا بعد از كوكتل پارتي و پذيرش رسمي در كنفرانس، او وقتي از پله‌ها پايين مي‌آمد به نظر دچار مسموميت غذايي شده بود. او پنج روز بعد در يك بيمارستاني در پاريس درگذشت.در اوايل ماه اگوست، بسياري از فرانسوياني كه در پروژه عراق كار مي‌كردند، نامه‌اي را دريافت كردند كه در آن هشدار داده شده بود كه اگر سريعا از اين پروژه خارج نشوند زندگي شان در خطر است. صدام حسين خشمگين شده بود و چند روز بعد سخنراني تندي عليه اسراييل ايراد كرد، او به حملات عليه دانشمندان اشاره‌اي نكرد اما تهديد كرد كه «تل‌آويو را با بمب‌ها با خاك يكسان مي‌كند».دانشمندان صدام شروع به ترسيدن كردند. حمزه گفت، «با آنكه اگر ما به سفر مي‌رفتيم پاداش مي‌گرفتيم اما هيچكس نمي‌خواست به سفر برود.»به آنها همچنين آموزش دفاع شخصي و امنيت فردي داده شده بود. او گفت، «يك فرد مخابرات [اطلاعات] به ما مي‌گفت كه چگونه بخوريم، بعد از تاريكي هيچ دعوتي را قبول نكنيم و هميشه يك نفر همراه‌مان باشد. ما آموزش ديديم كه خميردندان، مسواك، وسايل ريش‌تراش خودمان را داشته باشيم، چه در يك كيف كوچك باشد چه در جيب خودمان.»چند تن از پيمانكاران فرانسوي از ترس استعفا دادند و سرعت پروژه هسته‌اي عراق كند شد. اما صدام منابع يك ملت استبداد‌زده را به ساختن يك بمب اختصاص داده بود و توانست چند تكنيسين را در فرآيند توليد آن نگه دارد. تمام آن دانشمنداني كه ترسيده بودند سريعا جايگزين شدند. فرانسه دوازده كيلوگرم اورانيوم غني شده ارسال كرد و مدت كوتاهي پس از آن سفارش دوم را به جا آورد.اسراييل در بهترين حالت پيش از آنكه صدام بتواند ساختمان راكتورها را تكميل و آنها را فعال كند مقداري زمان خريد: شايد 18 ماه شايد هم دو سال. اما عراق هنوز منتظر بود- و اسراييل هم هنوز مي‌ترسيد- كه صدام سلاح‌هاي هسته‌اي را بطور كامل عملياتي كند و آنها را تا پايان دهه آن سال آماده حمل سازد.اسحاق هوفي، مدير موساد، مي‌دانست كه اطلاعات، كشتن‌هاي هدفمند و عمليات خرابكاري فقط تا اندازه‌اي- البته زياد- پيش رفتند. او در ماه اكتبر سال 1980 به بگين گفت، «من تسليم شدم. ما نمي‌توانيم مانع توقف آن شويم. تنها راهي كه باقي مانده آن است كه از هوا آن را بمباران كنيم.» به بيان ديگر، تنها راهي كه باقي مانده بود يك حركت فوري جنگي بود.

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است

نه اعتقاد مترجم و روزنامه

اعتماد: فصل بيستم كتاب «برخيز و اول بكش» به موضوع هسته‌اي شدن عراق در دوران صدام حسين مي‌پردازد. روزنامه اعتماد فقط با قصد نشان دادن خباثت اسراييل، به انتشار اين فصل مي‌پردازد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون