ادامه از صفحه اول
فيلسوفي با اخلاق الهي
يكي از شاگردان فاضل خود را به تهران فرستاد و بعدا براي آنها ظاهرا مدرسه صدر را ساختند سپس حكماي اربعه- آقا علي مدرسزنوزي، آقا محمدرضا قمشهاي، ميرزا ابوالحسن جلوه و آقا ميرزاحسين سبزواري- مكتب فلسفي تهران را تشكيل و تقويت كردند. و به درستي از رهگذر اين زحمات بود كه تهران به شهر هزار حكيم معروف شد. ذكر اين نكته ضروري است كه اين حكمت از يونان نيست كه از قرآن كريم است؛ شما ميبينيد كه كلمه «حكمت» چقدر در قرآن تكرار شده و همه پيامبران معلم حكمت هستند كه اين حاكي از اهميت و جايگاه اين مهم در اسلام است. در ايران ما هم از قرآن برداشتهاي حكمي شده است و حكما و بزرگان ما چون ابنسينا، فارابي، خواجهنصير و پيروان مكتب ابنعربي خدمات قابل توجهي را در اين حوزه ارايه كردهاند. در كنار اينها ملاصدرا و حكمت متعاليه اوست تا زماني كه به مكتب حكمي و فلسفي تهران ميرسيم. با همه اين توضيحات بايد عرض كنم كه استاد صدوقيسها يكي از حكمايي هستند كه به اين جريان عظيم علمي در ايران توجه داشته و دارند و بنده هم اين توفيق را دارم كه سابقه طولاني آشنايي و همكاري با ايشان را دارم؛ ما خيلي روزها و بعد از تعطيلي دانشگاه سراغ استادان قديم غيردانشگاهي كه پروردگان مكتب حكمي تهران بودند، تلمذ ميكرديم. يكي از اينها مرحوم آيتالله جولستاني بودند كه استاد صدوقي در آثار خود درباره اين حكيم متاله توضيح دادهاند؛ بنده و جناب صدوقيسها يك دوره كامل از ابتدا تا پايان، كتاب الهيات اشارات را نزد مرحوم جولستاني خوانديم. اين استاد بزرگ بيش از يك دهه هم، همحجره مرحوم «شعراني» بودند. حتي وقتي از علامه حسنزادهآملي و آيتالله جواديآملي درباره استادانشان پرسيده بودند؛ اين دو بزرگوار اولين استاد خود را مرحوم آيتالله جولستاني معرفي كرده بودند؛ بنابراين بنده به همراه جناب صدوقيسها اين سعادت را داشتيم كه نزد چنين حكيم بزرگي تحصيل كنيم و از محضرشان بهره ببريم. بعدا يك مقداري شرح قيصري را هم نزد ايشان خوانديم. در ادامه به همراه جناب صدوقي به محضر مرحوم آيتالله ميرزاعبدالكريم روشن رسيديم كه اين حكيم بزرگ هم خود از شاگردان حكماي بزرگ ايران بودند. خدمت ايشان بخشي از الهيات حكمتالاشراق و كتاب مصباحالانس را خوانديم. هر پنجشنبه به صورت منظم خدمت مرحوم روشن ميرسيديم. در گوشه و كنار تهران استادان و حكمايي بودند كه گمنام مانده بودند. بنده و آقاي صدوقي اين بزرگان را پيدا ميكرديم و خدمتشان ميرسيدم. اما يكي از خصوصيات منوچهر صدوقيسها اين بود كه به هر استاد و بزرگي كه ميرسيد؛ به دليل اطلاعات فراواني كه داشت، محفوظات خود را با استادان به اشتراك ميگذاشت و سوال و جواب ميكرد تا اينكه طرف مقابل به صورت كامل از اطلاعات خالي ميشد! البته حافظه دقيق و قوياي هم داشت كه علاوه بر نوشتن و نگارش مباحث خود با استادان در ذهن خود هم اطلاعات علمي را ذخيره ميكرد. از جمله خصوصيات آقاي صدوقيسها، توجه و اهتمام ايشان به تربيت علمي شاگردان و علاقهمندان به حكمت و فلسفه است. به خصوص در موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران كه كلاسهاي آزاد زيادي برگزار ميشود و بزرگان حكمت در آن تدريس ميكنند؛ ايشان هم از استادان مبرز اين كلاسها هستند و خيلي از متون مهم فلسفي را در آنجا تدريس ميكنند؛ در حوزه تاليف و تحقيق هم جامعه علمي ايران با آثار ايشان به خوبي آشناست؛ خود بنده به مهمترين كتاب ايشان- يعني تاريخ حكما و عرفاي متاخر بر صدرالمتالهين- دايما مراجعه ميكنم و از آن استفاده ميكنم و اطلاع دارم كه در بسياري از كشورهاي اسلامي و غربي هم به اين كتاب توجه و استناد ميشود، چون تنها مرجع مهم در اين زمينه است. همچنين مجموعهاي كه به همت ايشان براي احياي تفاسير عرفاني و فلسفي قرآن كريم به چاپ رسيده يكي از مهمترين كارهاي علمي است كه در چند دهه اخير به جامعه علمي كشور عرضه شده است. از همه مهمتر اخلاق الهي ايشان است، طوري كه بنده تا امروز نديدهام كه كسي را آزرده كنند.
كاهش تنش ممكن است
در مسقط به اطلاع طرف ايراني رساندند و چون اكنون چنين ايدهاي وجود ندارد طبعا پذيرش هر نوع مذاكرهاي از سوي ايران نيز سالبه به انتفاء موضوع است.
4- براي عبور از اين وضعيت يك راه وجود دارد. ابتدا پذيرش چارچوب كلي برجام. قالب كلي برجام در واقع طرحي بود كه به تاييد امريكاييها رسيد و طرحي اروپايي محسوب نميشود. اگر كليت اين چارچوب پذيرفته شود، ميتوان درباره برخي از اعداد و ارقام آن توافقهاي جديد داشت به نحوي كه امتيازي براي طرف امريكايي محسوب شود و در مقابل نيز امتيازي براي ايران تعلق گيرد. اين تغييرات نيازي به مذاكرات مستقيم ندارد بلكه كشور ميانجي نيز ميتواند آن را انجام دهد. اين ايده ميتواند اهداف دو طرف را تامين كند. ايران امتيازاتي بيش از برجام به دست آورد و ترامپ نيز به خواسته خود كه دور ريختن اروپا از اين معادله است، برسد بدون اينكه ايران چنين كاري را كرده باشد.
مساله اصلي جزييات چنين توافقي نيست بلكه مساله اصلي شكلگيري چنين ارادهاي نزد دو طرف است. از آنجا كه اين بازي ابتدا از سوي ترامپ به هم خورده است، لازم است كه ابتكار عمل را خودش در اختيار بگيرد و با پيشنهادي جدي و عملي و روشن اجازه دهد كه اين اراده در طرف ديگر نيز شكل بگيرد. همچنان كه در سال 1391 و 1392 چنين شد. نقطه قوت ترامپ اين است كه قدرت تصميمگيري فردي دارد و اين را بايد مغتنم شمرد.