• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4397 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۳ تير

درباره نمايش «كرونوس» و نسبت آن با وضعيت موجود

زيستن در پسافاجعه

محمدحسن خدايي

 

 

فضاي آپوكالپتيك نمايش «كرونوس» ميان گذشته و آينده پل مي‌زند؛ گويي زمان حال ناپديد شده و نام‌هايي كه يادآور فرزندان نوح نبي هستند، به آينده‌اي نامعلوم پرتاب شده و در تمناي بقا، دست و پا مي‌زنند و دست و پا قطع مي‌كنند. ديگر خبري از قرارداد اجتماعي و قانون نيست و بار ديگر به دوران كانيباليسم قدم گذاشته‌ايم. آدم‌ها براي دوام آوردن، در دخمه‌هايي محافظت ‌شده، به ماقبل تاريخ بازگشته و بار ديگر به شكار مي‌روند و اغلب دست خالي برمي‌گردند؛ گويي خدايان باستاني در نسبت با زمان و سياست‌هاي به ‌كار بستن آن، غايب‌اند و از جهاني يكسره تباه ‌شده، سربرآورده. يك جهان مردسالار كه در آن گفتار پدر، فرمان مي‌راند و قانون وضع مي‌كند. ژست‌ها و كنش‌ها، يادآور جهان پسافاجعه است. شبيه آثاري كه هراس و دلواپسي مردمان امروز را از وقوع فاجعه در آينده، بازنمايي مي‌كنند. از اين باب با اجرايي روبه‌رو هستيم كه آينده را بشارت مي‌دهد، اما شخصيت‌هايش را از گذشته احضار مي‌كند. اينجا هم مانند «در انتظار گودو»، سياست انتظار پديدار شده و بقا در نسبت با زمان، معنادار مي‌شود. در طول اجرا مدام به موج‌هاي اول، دوم و سوم اشاره مي‌شود، همان ارجاعي كه نشان از نسبت سوژه‌هاست با زماني كه مي‌آيد يا زماني كه به قول آگامبن «باقي مي‌ماند».

همچنين مكان در نسبت با «زمان آپوكالپتيك» تعين مي‌يابد. در طول اجرا، دخمه‌اي را مشاهده مي‌كنيم كه گويي شبيه مكان‌هاي قبلي است اما با تفاوت‌هايي. يك فضاي دربسته و خفقان‌آور كه پر شده از غذاهاي
كنسرو شده، سلاح‌هاي سرد براي شكار و رنگ‌آميزي ملال‌آور ديوارها. تكثر مكان‌ها در طول روايت و جابه‌جايي مدام شخصيت‌ها مابين آنان، استعاره‌اي است از صيروريت. يك گذران دايمي كه خود را در بازنمايي مكان‌هايي نشان مي‌دهد كه واجد اين‌هماني و تفاوت‌ توامان‌ هستند. نوعي آوارگي براي صيانت نفس، خلق سوژه‌هايي كوچ‌گر كه مدام فضاهايي تازه مي‌جويند تا شر بيرون را پس زنند. كرونوس اجرايي است كه بيش از روايت كردن، احتياج به فضاسازي دارد. تئاتري كه نشان از پسافاجعه دارد و لبريز است از هراس، خشونت و سلسه مراتب قدرت. علي صفري در مقام نويسنده و كارگردان تا حدي توانسته به خلق اين اتمسفر نزديك شود اما همچنان تا نتيجه مطلوب، فاصله دارد. از يك منظر جامعه‌شناختي مي‌توان نسبت جوامعي مثل ايران را با توليد آثاري اينچنين بررسي كرد. اصولا ژانر علمي- تخيلي، محصول جامعه پساصنعتي است. از اين باب، اغلب آثاري كه در جوامع در حال توسعه‌ مثل ايران توليد مي‌شود، نسخه‌هاي كم‌رمقي است از آثار موفق غربي. كرونوس را هم نمي‌توان از اين فرآيند مستثني كرد. نمايشي كه در تمناي چشم دوختن به فاجعه است و روايت خلاقانه آن. اجرايي كه مي‌تواند ژست‌هايش را با اغراق كمتري به نمايش گذارد و به سكوت و انتزاع ميدان بيشتري ‌دهد. اجرايي كه روايت طولاني‌تري مي‌طلبد تا آينده را بشارت دهد. قبل از آن اما بهتر است گروه اجرايي بار ديگر نسبت خود را با مفهوم زمان، پسافاجعه و روايت زوال به تامل بنشيند. كرونوس شاهكار نيست، اما تا حدي نابهنگام است و تازه. حتي خشونتي كه بازنمايي مي‌كند گاه در مقابل مناسبات خشن مادي توليد تئاتر، قابل فهم‌تر است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون