• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4417 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۷ تير

آيا قصه گفتن به شيوه ديگر مي‌تواند راه خود را باز كند

رمان نوشتن با ايموجي

احسان رضايي

ديروز چهارشنبه ۱۷ جولاي به نام روز جهاني ايموجي بود. كلمه ايموجي (Emoji) از زبان ژاپني آمده و به معني تصويرنگاشت است؛ تركيبي از تصوير (e) + شخصيت (moji). اغلب اين شكلك‌ها هم متعلق به فرهنگ ژاپني هستند مثل به علامت تشكر. با اين حال در دهه ۲۰۱۰ اين علايم جهاني و به يك زبان مشترك بين همه فرهنگ‌ها تبديل شدند. روزانه بيشتر از ۶ ميليارد ايموجي ميان افراد مختلف رد و بدل مي‌شود و سال ۲۰۱۵ هم لغتنامه آكسفورد را كه پركاربردترين ايموجي است، به عنوان لغت سال انتخاب كرد.

هستند كساني كه با ايموجي‌ها مخالفت مي‌كنند و آن را پسرفتي در رشد و تكامل زبان‌ها مي‌دانند. از آن طرف هم كساني از ايموجي‌ها دفاع مي‌كنند و استفاده از اين علايم تصويري مشترك را گام بزرگي در برقراري ارتباط غيركلامي مي‌دانند و در دفاع از ايموجي‌ها، به اين نكته اشاره مي‌كنند كه بخش عمده‌اي از ارتباطات شخصي ما هم غيركلامي و مثلا با حالت چهره يا حركات دست‌ها انجام مي‌شود.

اما جز بحث‌هاي زبانشناسي، يك ماجراي ادبي درمورد ايموجي‌ها، تلاش براي تعريف كردن داستان با آنهاست. اين تلاش‌ها معمولا داستان‌هاي كوتاه و چند كلمه‌اي است. اما سال ۲۰۱۳ فرِد بنسون نامي، رمان «موبي‌ديك» هرمان ملويل را با علايم ايموجي بازنويسي كرد و اسم آن را Emoji Dick گذاشت. البته اين كار دقيقا رمان‌نويسي با ايموجي نبود و بازنويسي به زبان ايموجي‌ها محسوب مي‌شد. سال ۲۰۱۴ انتشارات دانشگاه MIT كتابي منتشر كرد از ژو بينگ، يك هنرمند چيني كه تمامش از ايموجي‌ها تشكيل شده. اين هنرمند قبلا نمايشگاهي از حروف چيني با عنوان «كتابي از آسمان» داشت و براي همين اسم كتابش را گذاشت «كتابي از زمين» (Book from the Ground). اين كتاب، داستان اتفاقات روزانه يك مرد ۲۸ ساله مجرد است كه محل كارش طبقه ۸۹ يك آسمانخراش است. اين كاراكتر را «آقاي سياه» صدا مي‌كنند (اغلب صفحات كتاب سياه و سفيد است). ماجراهاي كتاب خيلي ساده است؛ آقاي سياه صبحانه مي‌پزد، اما بيكن و تخم‌مرغ‌ها مي‌سوزند و او قهوه روي‌شان مي‌ريزد تا آتش خاموش شود. آقاي سياه با مترو به محل كارش مي‌رود، اما كسي پايش را له مي‌كند و دردش مي‌گيرد. آقاي سياه در جلسه‌اي سخنراني مي‌كند، اما تنگش مي‌گيرد و به سمت دستشويي مي‌دود، اما ليز مي‌خورد و زمين مي‌افتد...‌ و چيزهايي از اين دست. از اين كتاب استقبال نشد. درباره دلايل عدم موفقيت «كتابي از زمين» بحث‌هاي زيادي شده. يكي‌اش اينكه ايموجي‌ها وقتي ضمن گفت‌وگو و از طرف يك شخص معين كه از او سابقه ذهني داريم مي‌آيد، ممكن است معاني متعددي را حمل كنند، اما آنها براي انتقال معاني و مفاهيم انتزاعي كه سبب همدلي ما با شخصيت‌هاي داستان‌ها هستند، چندان كارايي ندارند. براي نمونه، چند سطر ابتدايي ايموجي‌ديك را با متن «موبي‌ديك» مقايسه كنيد. عنوان بخش اول كتاب (در ترجمه پرويز داريوش) «پندارها» است. در برگردان به ايموجي، اين عنوان مي‌شود:

 

جمله اول كتاب هست: «اسماعيل خطابم كنيد» كه در انگليسي بوده: Call me Ishmael. براي همين از ايموجي تلفن (يكي از معاني call) استفاده شده و اسماعيل را هم كه نمي‌شده تبديل كرد، به جايش نهنگ و دريا آمده كه موضوع داستان است:

 

حالا جمله بعدي را داشته باشيد: «سال‌ها پيش (كاري نداريم درست چند سال پيش) از آنجا كه چندان پولي در جيب نداشتم و چيز خاصي هم در ساحل مرا جذب نمي‌كرد، انديشيدم اندكي به كشتي بنشينم و آن قسمت جهان را كه آب گرفته به تماشا گيرم.» همه اين عبارت در ايموجي‌ديك شده سه كاراكتر: علامت قمار، مربعي كه در فرهنگ ايموجي‌ها «مقصد» معني مي‌دهد و علامت كشتي.

 

شخصيت داستان «موبي‌ديك» ادامه مي‌دهد: «اين راهي است كه من براي برطرف كردن سودا و تنظيم جريان خون در پيش مي‌گيرم.» كه تبديل به ايموجي شده:

 

كل عبارت بعدي هم شده ۱۰ ايموجي: «هر وقت احساس كنم كامم ناخوش شده، هرگاه ببينم روحم دچار خزان نمناك و باراني شده، هر موقع ببينم بي‌اراده برابر مرده‌شويخانه ايستاده مرده‌ها را تشييع مي‌كنم و به‌خصوص هر وقت خونم چنان به غليان بيايد كه بر من چيره شود و بايد به اصول اخلاقي محكمي متوسل شوم تا به اين قصد به كوچه نروم كه با عزم جزم كلاه مردم را از سرشان بيندازم - در اين مواقع به نظرم وقت آن شده كه هر چه زودتر خود را به دريا برسانم.»

 

محدوديت ايموجي‌ها را در سطرهاي بالا مي‌شود ديد. حرف‌هايي كه چندان هم پيچيده نيست، در انتقال با ايموجي از بين مي‌رود. در سال‌هاي اخير تلاش‌هايي براي قصه گفتن با هوش مصنوعي شروع شده، اما حتي اين دستاورد هوش مصنوعي هم در انتقال داستان ناموفق بوده. داستان گفتن، يكي از چيزهايي است كه هنوز هم خاص ذهن بشر است و مي‌توانيم به آن افتخار كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون