• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4426 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۷ مرداد

درباره هدان نلايه روزنامه‌نگاري كه در سومالي كشته شد

ما نماد نااميدي نيستيم

ترجمه: فريده وكيلي

 

 

وقتي من خبر فوت هدان نلايه را شنيدم، نمي‌توانم بگويم چه ضربه‌اي بر من وارد شد. بي‌حس شدم؛ همان احساسي كه بعد از شنيدن خبر هر انفجار بمب يا برخوردهاي قبيله‌اي كه 30 سال است بين مردم آفريقايي شرق سومالي رخ مي‌دهد. سرزمين من جايي كه پدر و مادر من در آن به‌دنيا آمده‌اند و بزرگ شده‌اند همواره، از پيش از تولد من، يا درگير مبارزه با خطر حمله افراط‌گرايان بوده يا خطر قحطي آن را تهديد كرده است. من، تنها از ميان چهار خواهر و برادر خود، در استراليا به‌ دنيا آمدم، بقيه در موگاديشو پايتخت متولد شدند. خانواده من ‌هم مانند اكثر خانواده‌هاي سوماليايي، پيوسته به فرزندان خود درباره زبان، فرهنگ و سنت‌هايي كه به ناچار پشت سر خود جا گذاشته‌اند، آموزش مي‌دهند. در جايي كه جوانان سوماليايي و آفريقايي تقريبا هر روز با انواع تبعيض و نژادپرستي روبه‌رو هستند و در نتيجه آن عليه جامعه‌اي كه از اساس آنها را به‌واسطه رنگ پوست‌شان طرد كرده است، شورش مي‌كنند، پدر و مادرهاي سوماليايي ملتمسانه به تلاش براي برگرداندن فرزندان خود به ريشه‌هاي فرهنگي، سنتي، زباني و ديني خويش ادامه مي‌دهند. اين يك حركت انزواطلبانه نيست، بلكه تقريبا همه مهاجران استراليايي به فرزندان خود اهميت دانستن اين موضوع كه از كجا آمده‌اند را آموزش مي‌دهند. هدان نلايه، يك روزنامه‌نگار استراليايي- سوماليايي كه در انفجار اخير در شهر كيسمايو كشته شد، براي فرزندان آينده خود نيز چنين مي‌خواست نه فقط داشتن دركي از جنگ بي‌رحمانه، بلكه داشتن احساس غرور به تاريخ غني كه گذشتگان آن را بارور ساخته‌اند و در نهايت به ميراث خود افتخار كنند. در ميان مادران سوماليايي عبارتي به زبان بومي مصطلح است كه در آن به فرزندان خود التماس مي‌كنند به سنت‌هاي خود بازگردند و اين را تمريني مي‌دانند براي القاي انضباط و احترام براي سوماليايي‌هايي كه پيش‌تر از آنها به آنجا آمده‌اند، تا به همان ترتيب اعضاي موثري براي جامعه استراليايي باشند. تا اين اندازه قدردان گذشته بودن موجب مي‌شود كه با عادت به رنج كشيدن بزرگ شوي. اين درست مانند ريزش شيريني در حال پخت است. وقتي تلاش مي‌كني يك مملكت ويران را توجيه كني، مملكتي كه بر اساس آمار سازمان ملل هر سال عنوان فاسدترين كشور را از آن خود كرده است. زماني كه من خبر فوت نلايه را شنيدم، نمي‌توانستم تصور كنم بر من به عنوان يك روزنامه‌نگار با بيشتر از 20 سال سابقه كار و يك فرد دانشگاهي در حال حاضر چه تاثيري خواهد گذاشت. رسانه‌ها همچنان از نقاط پرتنش كشورهاي در حال توسعه گزارش مي‌دهند كه براي خود من نيز گره كور هستند. ما هنوز از رفتن او گيج هستيم. من هرگز نلايه را ملاقات نكردم (گرچه دوستان مشترك زيادي داشتيم). آنچه اين مورد را براي من دشوار كرد، اين بود كه پدر مرحوم من كه در حرفه‌هاي مختلف مشغول به كار بود، زندگي غم‌انگيزي مانند او داشت- بازگشت به سرزمين خود تنها با نيت كمك و درمان مردمان خود، در مورد نلايه، بازگو كردن قصه‌هاي سومالي بود. هر دو آنها هزينه بالايي پرداخت كردند. نلايه به همراه همسرش، فريد جما سليمان و حداقل 24 نفر ديگر بر اثر انفجار بمب در خارج از محوطه هتل آساسي كشته شدند. او هم مانند پدر من هيچ علاقه‌اي به سياست نداشت. او تصميم گرفته بود براي يك شبكه تلويزيوني آنلاين وجوهي ديگر از ملتي كه پيوسته به دليل شكست‌هاي پي در پي دولتش مورد تمسخر بوده است را نشان بدهد. او مي‌خواست انعطاف‌پذيري مردم سومالي را نشان بدهد كه اگر مي‌توانند در ميان جنگ زندگي كنند، مي‌توانند در ميان بربرهاي الشباب هم زندگي كنند، گروهي كه ادعاي مسلماني دارند و همواره ديگر مسلمانان را مي‌كشند. اين به‌ نظر آشنا نمي‌آيد؟ شايد به اين دليل باشد كه خود را با داعش هم‌پيمان مي‌دانند. اين پوشيده نيست كه روزنامه‌نگاري در سومالي مي‌تواند شما را به كشتن بدهد. مرگ نلايه نشانگر تهديد روزنامه‌نگاران براي الشباب است. حتي اصحاب رسانه‌اي كه چرخ شفاف‌سازي سياست‌ها را در ميان كشتار و ويراني به جلو مي‌رانند، تهديدي براي آنان محسوب مي‌شوند. تصوير‌برداري نلايه از جوامعي بود كه هر صبح كه از خواب برمي‌خيزند با علم به اينكه اين شايد آخرين پيام آنها به بزدلان رذل باشد، ولي مي‌خواهند بگويند: «شما شايد خيلي از ما را بكشيد، ولي هرگز نمي‌توانيد سنت‌ها را از ما بگيريد.» اين موجب وحشت الشباب مي‌شود. اميد من اين‌ است كه درگذشت نلايه به هدر نرود. روزنامه‌نگاران سومالي راه او را براي آرامش، احترام و همبستگي سومالي و مردمانش كه استحقاق آن را دارند، ادامه خواهند داد. مرگ او درست در زمان تمركز روي پناهندگان، به‌ويژه پناهندگان سوماليايي اتفاق افتاد. ارزش يادآوري دارد كه جنايت اين «دولت تبهكار و فاسد»، نامي كه ترامپ بر آن گذاشته است، در خلأ روي نداده است. همچنين قابل ذكر است كه با افزايش تفرقه‌افكني در جهان، كساني كه نداي «آنها را به خانه‌هاي‌شان برگردانيد»، يا «آن ديوار را بسازيد» سر داده‌اند، از دولت‌هايي حمايت مي‌كنند كه موجب فرار مردمان از كشورهايي مي‌شوند كه هرگز نمي‌خواستند آن را ترك كنند. نلايه «به خانه‌اش برگشت» تا نشان دهد مردم سومالي پوستر كودكان فقير و محروم نيستند، بلكه جامعه پرغروري است كه مي‌خواهد و استحقاقش را دارد تا آنچه ديگران روي كره‌‌زمين مي‌خواهند بخواهد: يك زندگي بهتر. منبع: نورا ابراهيم/ گاردين

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون