• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4431 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۱۳ مرداد

سلامت معنوي در شاهنامه

محمدعلي حيدرنيا

براساس ديدگاه سازمان بهداشت جهاني سلامتي عبارتست از: آسايش كامل جسمي، رواني، اجتماعي و نه صرفا نبود بيماري. با توجه به اين تعريف، سلامتي داراي سه بعد جسمي، رواني و اجتماعي است. در زمانه در پزشكي پسامدرن، متخصصين سلامتي معتقدند كه وقت آن رسيده است كه به بعد معنوي سلامت هم پرداخته شود چرا كه اين بعد از سلامتي بر ساير ابعاد سلامت انسان تاثير جدي و مهم دارد و از اركان شكل‌دهنده سبك زندگي است. بعد معنوي سلامتي هم اين‌گونه تعريف مي‌شود: به آن بخش از فرد كه در جست‌وجوي معني و مقصود زندگي است كه فيزيولوژي و روانشناسي ماوراءالطبيعه دارد و شامل كمال، اخلاقيات، اصول و داشتن هدف در زندگي و متعهد به چيزي اولي‌تر و باور به مفاهيم غير عيني است؛ به زبان ساده‌تر يعني اعتقاد به اينكه جهان خالقي دارد، جهان نظمي دارد و هدفي كه ما نيز جزيي از اين نظم هستيم. در شاهنامه فردوسي اعتقاد راسخ عناصر ايراني به اصول ذكر شده و خدا را ناظر و داور بر رفتار خويش دانستن پايه و اساس فرهنگ ايراني است. استاد ذكاء‌الملك فروغي مي‌گويد:

«گزافه نيست اگر مولانا جلال‌الدين بلخي، شيخ سعدي و خواجه حافظ را همراه با فردوسي اركان اربعه زبان و ادبيات فارسي و عناصر چهارگانه تربيت و مليت قوم ايراني بخوانيم و در اين ميان فردوسي زنده و پاينده‌كننده آثار گذشته ايرانيان و شاهنامه قباله و سند نجابت ما ايرانيان است» (فروغي، خلاصه شاهنامه: 1362). شاهنامه فردوسي نه فقط يك اثر فاخر ادبي و رزمنامه حماسي زيباست بلكه خردنامه‌اي است بسيار ژرف و عميق كه مي‌تواند با پندهاي زيبا و داستان‌هاي دلگشا و عبرت‌آموز سرمشق يك سبك زندگي خوب و سعادتمند براي همه انسان‌ها باشد. (حيدرنيا، مجله سپيد، شماره 284). در شاهنامه فردوسي نمونه‌ها و مصداق‌هاي مربوط به همه ابعاد سلامت (جسمي، رواني و اجتماعي) و از جمله سلامت معنوي به وفور ديده مي‌شود. به طور مثال در شاهنامه فردوسي رستم ايراني و يل سرفرازي است كه ضمن داشتن صفات نيكو از كيان عنصر ايراني و سرزمين ايران دفاع مي‌كند. رفتار اين ايراني پاك‌نهاد در پايان خان هفتم بعد از كشتن ديو سفيد و كسب يك پيروزي بزرگ و درخشان كه به گفته خود او باعث جاودانگي‌اش مي‌شود بسيار تامل‌بر‌انگيز و غرورآفرين است. آيا او مغرور مي‌شود و لاف منيت مي‌زند؟ يا اينكه در اوج قدرت خاضعانه كوچكي خود را در پيشگاه حق با لابه و خشوع فرياد مي‌زند؟ رستم بعد از اين پيروزي شگفت، رفتاري از خود بروز مي‌دهد كه جز از يك انسان موحد و فرهيخته و به كمال رسيده انتظار نمي‌رود. فردوسي اين صحنه عرفاني و معنوي را بسيار زيبا بسان يك فيلمنامه به تصوير مي‌كشد.

گشاد از ميان آن كياني كمر/ برون كرد خفتان و جوشن زبر/ ز بهر نيايش سر و تن بشست/ يكي پاك جاي پرستش بجست/ از آن پس نهاد از برخاك سر/ چنين گفت كاي داور دادگر/ زهر بند تويي بندگان را پناه/ تو دادي مرا گردي و دستگاه/توانايي، مردي و فر و زور/ همه كامم از گردش ماه و هور/تو بخشيدي ار نه ز خود خوارتر/ نبينم به گيتي يكي زارتر/ زداد تو هر ذره مهري شود/ ز فرت پشيزي سپهري شود/ ستايش چو كرد آن يل سرفراز/ به تن باز پوشيد هر گونه ساز. و اين دقيقا اتفاقي است كه قرن‌ها بعد پزشكان عصر پسامدرن به آن رسيده‌اند و از سلامت معنوي مي‌گويند كه فردوسي در شاهنامه‌اش بارها و بارها به آن اشاره كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون