• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4437 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۰ مرداد

نگاهي به زندگي دوست خدا در اديان آسماني

درود بر ابراهيم

محسن آزموده

 

 

«و اينگونه ملكوت آسمان‌ها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين‌كنندگان باشد (75) پس چون شب بر او پرده افكند ستاره‎اي ديد گفت اين پروردگار من است و آنگاه چون غروب كرد گفت غروب‎كنندگان را دوست ندارم (76) و چون ماه را در حال طلوع ديد گفت اين پروردگار من است آنگاه چون ناپديد شد گفت اگر پروردگارم مرا هدايت نكرده بود قطعا از گمراهان بودم (77) پس چون خورشيد بر آمده ديد گفت اين پروردگار من است اين بزرگ‌تر است و هنگامي كه افول كرد گفت‌اي قوم من، من از آنچه [براي خدا] شريك مي‎سازيد بيزارم (78) من از روي اخلاص پاكدلانه روي خود را به سوي كسي گردانيدم كه آسمان‌ها و زمين را پديد آورده است و من از مشركان نيستم (79)» در اين ترجمه محمدمهدي فولادوند از آيات سوره مباركه انعام، به وضوح بر سرشت عقلاني ايمان ابراهيم(ع) صحه گذاشته مي‎شود، پيامبري صاحب اراده كه به تعبير سورن كركگور فيلسوف دانماركي شهسوار ايمان است، بنيانگذار هر سه دين سامي؛ يهوديت، مسيحيت و اسلام، او نه فقط نخستين نياي بني‎اسراييل است بلكه پيروان همه اديان ابراهيمي، او را نياي خود مي‎دانند. حضرت ابراهيم (ع) بت‌شكن و باني كعبه، نخستين كسي است كه در كتاب مقدس «نبي» خوانده مي‌شود. «پديده پيامبري و جايگاه خاندان پيامبران، با ابراهيم(ع) شكل ديگري به خود مي‎گيرد، و براي نخستين بار، پيامبري در خاندان ابراهيم(ع) نهادينه و ماندگار مي‎شود». در قرآن كريم، دست كم سه جا يعني آيه 33 سوره آل‎عمران، آيه 54 سوره نساء و آيات 83 تا 88 سوره انعام، به اين موضوع اشاره مستقيم مي‎شود. در آيه 26 سوره حديد هم به اين اشاره شده كه خدا، نبوت و كتاب را هم در ذريه نوح (ع) و هم در ذريه ابراهيم (ع) نهاده است.

 

ابراهيم و پدرش

ابراهيم (ع) در نگاه نخست، يك كوچ‏نشين ساده است، شباني كه در جست‌وجوي چراگاه براي رمه‎هاي خويش، بيابان‌هاي بين‎النهرين تا مصر را در مي‎نوردد، تا آنكه خدا به دليل پارسايي، مهرباني و نيكوكاري، او را بر مي‎گزيند تا پدر خانداني باشد كه در سرزمين نويد‎داده شده، جاي گيرند. نام او پيش از مبعوث شدن به پيامبري «ابرام» و پس از آن «ابراهيم» است، به معناي «پدر مردمان بسيار» يا «پدر مهربان» يعني تركيبي از «اب (پدر) » و «راهيم (مهربان)». او بيستمين نواده آدم (ع) است. در عهد عتيق، نام پدرش «تارح» ذكر شده است، مردي كه پيشه‎اش سنگ‎تراشي بوده، برخي او را بت‎پرست خوانده‎اند و شماري در اين مساله شك كرده‌اند. در گزارش‎هاي تلمودي، گفته شده ابراهيم(ع)، پدرش تارح را به پرستش خداي يكتا فرا مي‏خواند و از او مي‎خواهد تا دست از بت‎پرستي بردارد، اما تارح از آزار و اذيت مردمان مي‎هراسد و از پسرش مي‎خواهد كه خاموش باشد. «ابراهيم (ع) از كيستي آفريننده آسمان‎ها و زمين مي‎پرسد، و چون پدر، بت‎ها را به او نشان مي‎دهد؛ او خوراك در برابرشان مي‎نهد تا بخورند، اما آنان را ناتوان از اين كار در مي‎يابد، و خشمگينانه آنان را مي‎سوزاند. پدر باز مي‎گردد، و سرآسيمه از آنكه چنين گستاخي بزرگي ورزيده، سراغ مي‎گيرد. ابراهيم (ع) مي‎گويد: ميان دو تن از آنان كشمكشي برخاست، و يكي ديگري را سوزاند! پدر مي‎گويد: چگونه چنين كرده‎اند؛ در حالي كه نه مي‎بينند و نه مي‌شنوند؟! ابراهيم (ع) هوشمندانه پاسخ مي‎دهد: پدر جان! چگونه چيزي را مي‌پرستي كه نه مي‎بيند و نه مي‎شنود؟!»

قرآن هم در جاهاي مختلف مثل آيه 74 سوره انعام، آيه 114 سوره توبه، آيه 42 تا 50 سوره مريم و ... گفت‌وگوهاي چالشي ابراهيم (ع) با پدرش را روايت مي‎كند و پدر او را بت‎پرست (سوره شعرا آيات 70 و 71)، گمراه (سوره انعام آيه 74) و دشمن خدا (سوره توبه آيه 1145) مي‎داند. اما يك بار هم در سوره انعام آيه 74 پدر ابراهيم را «آزر» مي‎خواند كه همين باعث اختلاف نظر ميان پژوهشگران شده است. برخي آزر را نه پدر ابراهيم (ع)، كه بت‎پرستي سرشناس مي‎خوانند كه ابراهيم (ع) او را از اين كار باز مي‎دارد و برخي او را همان «اليعازر»، پيش‎كار ابراهيم (ع) مي‎خوانند. عده‎اي چون علامه طباطبايي نيز با توجه به تفاوت دو اصطلاح «اب» و «والد» اولي را به معناي مجازي و دومي را به معناي حقيقي در نظر مي‎گيرند. همچنين در تلمود براي مادر ابراهيم (ع) نام‎هايي چون «آماتلاي»، «امليه»، «يونا»، «عوشا» و ... گزارش شده است، او را زني پارسا و مومن خوانده‎اند.

ابراهيم (ع) در ميان اهل كتاب

كلام عهد عتيق درباره ابراهيم (ع) از باب دوازده كتاب پيدايش و با وعده الهي به او براي بركت يافتن خاندانش آغاز مي‎شود. اين وعده مكرر، نشان‎دهنده اهميت جايگاه خاندان ابراهيم (ع) است. خدا و فرشتگان الهي، در خواب و بيداري بارها بر او آشكار مي‎شوند و با او گفت‌وگو مي‎كنند. خدا با او پيمان مي‎بندد و او را از رويدادهاي آينده آگاه مي‌سازد. ابراهيم (ع) به خدا اعتماد مي‎كند و خدا از او خشنود مي‎شود و او را به دوستي مي‎پذيرد. ابراهيم (ع) دو بار با خدا گفت‌وگو مي‎كند و از او مي‎خواهد تا از كيفر گناهكاران چشم‎پوشي كند. خدا يك بار درخواست او را مي‎پذيرد. ايمان به وعده الهي، آرامش‎خواهي و آشتي‎جويي، دلاوري و جنگاوري، درستكاري، ميانجيگري و آمرزش‎خواهي براي گناهكاران و دريغ نورزيدن از دستورهاي الهي از ويژگي‎هاي اين پيامبر بزرگ در كتاب مقدس است. بطور كلي چهره ابراهيم (ع) در آيين يهود بسيار درخشان است.

در عهد جديد (انجيل) و در ميان مسيحيان نيز ابراهيم (ع) جايگاهي بلند دارد. در عهد جديد، 72 بار از ابراهيم ياد مي‎شود. در دو گزارش انجيلي از پدران عيسي (ع) نام ابراهيم (ع) به چشم مي‏خورد. در بخش‎هاي زيادي از عهد جديد، به پيمان خدا با ابراهيم (ع) اشاره مي‎شود و بر جايگاه او به عنوان دوست خدا تاكيد مي‎شود. پولس قديس، ابراهيم (ع) را الگوي آرماني از ايمان مي‎داند. در بخش ديگري از عهد جديد، افزون بر ايمان ابراهيم (ع) كردار او الگوي همه مومنان به شمار مي‎آيد. بنابراين در انديشه مسيحي، ابراهيم نمونه ايمان و پدر همه مومنان است.

ابراهيم (ع) در قرآن

در قرآن كريم، 79 بار از ابراهيم (ع) ياد مي‎‏شود كه بعد از نام موسي (ع) بيشترين است. قرآن، ابراهيم (ع) را پيشواي مردم (آيه 124 سوره بقره)، بناكننده خانه خدا (آيات 125 و 127 سوره بقره)، دوست خدا (آيه 125 سوره نسا)، بنده خدا (آيه 45 سوره ص)، راستگو (آيه 41 سوره مريم)، الگوي نيكي (آيه 4 سوره ممتحنه) و ... مي‎نامد و در آيه 109 سوره صافات به او سلام و درود مي‎فرستد. در قرآن داستان موحد شدن ابراهيم(ع)، درگيري‎اش با پدر و مردم قومش بر سر پرستش بت‎ها، مخالفتش با خدا بودن نمرود، شكستن بت‎ها و سردشدن آتش بر او، ديدارش با فرشتگان الهي و شفاعتش براي مردم سدوم روايت مي‎شود. همچنين سوره چهاردم قرآن كريم به نام ابراهيم (ع) است و اين سوره به داستان ساختن خانه خدا به دست ابراهيم و تلاش پيامبران (ع) براي دعوت مردم به يگانه‌پرستي اختصاص دارد.

 

جمع خرد و ايمان

ابراهيم (ع) خردورزانه و آگاهانه خداي احد و واحد را پرستش مي‎كند. او پس از چالش با پدر، در حالي كه چهارده سال بيشتر ندارد، بت‎هاي ساخته شده به دست او را مي‎شكند. در آيه 80 سوره انعام، صراحتا از استدلال‎ورزي ابراهيم (ع) سخن به ميان‎ مي‎آيد: «و قومش با او به ستيزه پرداختند گفت آيا با من درباره خدا محاجه مي‎كنيد و حال آنكه او مرا راهنمايي كرده است و من از آنچه شريك او مي‌سازيد بيمي ندارم مگر آنكه پروردگارم چيزي بخواهد علم پروردگارم به هر چيزي احاطه يافته است پس آيا متذكر نمي‎شويد» (ترجمه فولادوند) . در مقطعي ديگر، او را دستگير و به دربار نمرود، پادشاه بين‎النهرين مي‎برند. نمرود از او مي‎پرسد: مگر نمي‎داني كه من خدا و فرمانرواي آسمان و زمين هستم؟ ابراهيم (ع) پاسخ مي‌دهد: اگر چنين است، چرا دستور نمي‎دهي تا خورشيد از غرب طلوع كند؟ چرا نمي‎گويي من در دل چه دارم و فردا چه خواهم ساخت؟ چرا پدر خود را از مرگ نجات نمي‎دهي؟ نمرود از پاسخ به سوال‎ها باز مي‎ماند و براي كيفر او دستور فراهم كردن آتشي بزرگ مي‎دهد، اما خدا او را از آتش نجات مي‎دهد. خردورزي ابراهيم(ع) از سوي متفكران و انديشمندان نيز مورد اذعان واقع شده است. موسي بن ‎ميمون انديشمند و فيلسوف بزرگ يهودي، ابراهيم (ع) را نخستين كسي مي‎داند كه بر پايه عقل و خرد، به وجود خداي يگانه ايمان مي‎آورد و هلوي فيلسوف و شاعر يهودي قرن يازدهم، تعبير «خداي ارسطو» را جايگزين «خداي ابراهيم» مي‎كند. در عصر جديد نيز فلاسفه‎اي چون سورن كركگور دانماركي در قرن نوزدهم، و ژان پل سارتر و ژاك دريدا، فيلسوفان فرانسوي نيز درباره حضرت ابراهيم (ع) سخن رانده‏اند. نقطه تمركز تامل كركگور درباره ابراهيم(ع) به داستان دستور الهي براي قرباني كردن فرزندش اختصاص دارد. خدا از ابراهيم (ع) مي‏‎خواهد كه يگانه پسرش را قرباني كند. كركگور با بسط و شرح اين داستان در كتاب مشهورش «ترس و لرز» موضوع ايمان ابراهيم (ع) را محور بحث قرار مي‌دهد. او نتيجه مي‎گيرد كه اطاعت محض ابراهيم (ع) از فرمان الهي «جهش ايمان» است. سارتر، در اين داستان به دشواري تصميم انسان در زندگي براي پذيرش سرنوشت خويش اشاره مي‎كند. از نظر سارتر، ما به تنهايي بر لبه آزادي خويش ايستاده‎ايم و يگانه مسوول اعمال خويشتن هستيم، مسووليتي كه از ديد او هسته انديشه اگزيستانسيال است.

 

قرباني كردن فرزند، ايثار و ايمان

واپسين و مشهورترين واقعه زندگي ابراهيم (ع)، ماجراي قرباني كردن فرزندش است. قرآن كريم، در آيات 100 تا 113 سوره صافات به اين ماجرا اشاره مي‎كند: «پس او را به پسري بردبار مژده داديم (101) و وقتي با او به جايگاه سعي رسيد گفت‌اي پسرك من، من در خواب [چنين] مي‎بينم كه تو را سر مي‎برم پس ببين چه به نظرت مي‎آيد. گفت ‌اي پدر من آنچه را ماموري بكن ان‎شاءالله مرا از شكيبايان خواهي يافت (102) پس وقتي هر دو تن در دادند[و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشاني بر خاك افكند (103) او را ندا داديم كه‌اي ابراهيم[104] رويا[خود] را حقيقت بخشيدي ما نيكوكاران را چنين پاداش مي‎دهيم (105) راستي كه اين همان آزمايش آشكار بود (106) و او را در ازاي قرباني بزرگي بازرهانيديم (107) و در [ميان] آيندگان براي او [آوازه نيك] به جاي گذاشتيم (108) درود بر ابراهيم (109) » (ترجمه محمد مهدي فولادوند) . عموم مسلمانان اين قرباني را اسماعيل (ع) پسر ابراهيم (ع) از همسر دومش هاجر مي‎‏دانند، در حالي كه اكثر اهل كتاب اين داستان را درباره اسحاق (ع)، پسر دوم ابراهيم از همسر نخست او يعني سارا مي‏دانند. قرآن كريم، چنان كه خوانديم، نام قرباني را به ميان نمي‎آورد. سيد روح‎اله شفيعي، پژوهشگر علوم قرآني، در كتاب ارزنده «خاندان پيامبران در كتاب مقدس و قرآن» (دانشگاه اديان و مذاهب، 1395) همسو با ابن‎عاشور مفسر تونسي قرآن و نويسنده تفسير «التحرير و التنوير»، عدم ذكر نام قرباني را نشانگر سوگيري كلي قرآن براي پرهيز از اختلاف‎افكني ميان مومنان تلقي مي‎كند و معتقد است كه بايد به پيام اصلي اين داستان توجه كرد كه همانا ايمان ابراهيم (ع) و فرزندش به خدا و سربلندي خاندان ابراهيم (ع) از آزمون الهي است. نكته مهم در داستان ابراهيم (ع) و قرباني كردن فرزند، واكنش متفاوت و نامعهود اين پيامبر اولوالعزم به اين فرمان است. ابراهيم (ع) آن طور كه خوانديم، شخصيتي سخت عقلاني و اهل استدلال است و هم با خدا و هم با بندگان او به گفت‌وگو و استدلال‎ورزي مي‎پردازد. مثلا در آيه 260 سوره بقره مي‎خوانيم كه براي آرامش دل (اطمينان قلب) از خدا مي‎‏خواهد زنده شدن مردگان را به او نشان دهد و خدا نيز از او مي‎خواهد: «چهار پرنده برگير، و آنها را پيش خود، ريزريز گردان؛ سپس بر هر كوهي پاره‎اي از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فراخوان، شتابان به سوي تو مي‎آيند». اما همين ابراهيم (ع) وقتي در رويا حدس مي‎زند كه خدا از او مي‎خواهد عزيزترين موجود زندگي‎اش يعني يگانه پسرش را ذبح كند، لحظه‎اي ترديد نمي‎كند و فرزندش را به قربانگاه مي‌برد. يعني به تعبير آقاي شفيعي، جايي كه سخن از متعلقات خود ابراهيم (ع) به ميان مي‎آيد، او اما و اگر نمي‎كند و همه‌چيز را فداي معبود مي‎كند. بي‎دليل نيست كه خدا بر او درود مي‎فرستد و او را دوست و يار خود خطاب مي‎كند.

منبع: خاندان پيامبران در كتاب مقدس و قرآن نوشته روح‌اله شفيعي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون