منابع پايه را دريابيم
سيد ابوالفضل ميرقاسمي
منابع پايه (آب، خاك و پوشش گياهي) بستر حيات و توسعه پايدار كشور و پشتوانه بخش كشاورزي محسوب ميشود و نقش آن در توليد و تامين غذا، توليد اكسيژن و تلطيف هوا بر كسي پوشيده نيست. با توجه به مفاهيم توسعه پايدار، اين مواهب الهي ميراث گذشتگان ما نيست بلكه امانت نسلهاي بعدي نزد ماست كه بايد به درستي حفظ شده، توسعه يافته و به شكل اصولي و پايدار مورد بهرهبرداري قرار گيرند. بهرهبرداريهاي غيراصولي و بيش از توان اكولوژيكي عرصهها نه تنها سبب تخريب و اتلاف منابع ذيقيمت آب، خاك و پوشش گياهي (و به خطر افتادن تنوع زيستي گياهي و جانوري) در بالادست حوزههاي آبخيز ميشود بلكه اتلاف و تضييع سرمايهگذاريها در پاييندست را به دنبال دارد. مثال بارز آن پر شدن مخازن سدها از رسوبات(كاهش عمر مفيد سدها)، خسارات ناشي از سيل و زمين لغزش بر تاسيسات زيربنايي، راههاي ارتباطي، مزارع كشاورزي و تاسيسات پرورش آبزيان، شهرها و آباديها و ساير زيرساختها همچنين بروز مشكلات عديده محيط زيستي است. در حالي كه تشكيل يك سانتيمتر خاك در كشور خشك و نيمه خشكي نظير ايران حدود 300 تا 800 سال زمان لازم دارد، ميزان فرسايش خاك در ايران حدود 20 برابر متوسط جهاني است و اين منابع ذيقيمت به راحتي از دسترس خارج ميشود. عوامل اصلي در بروز تخريب سرزمين(فرسايش خاك، تخريب جنگلها و مراتع، خشك شدن رودخانهها، تالابها و درياچهها، هجوم ريزگردها، آتشسوزي در جنگلها و مراتع و...) شامل اين موارد ميشود:
*پايين بودن سطح آگاهي مردم و مسوولان در مورد نقش و اهميت منابع طبيعي و خدمات محيط زيستي اكوسيستمها
*روشهاي نادرست بهرهبرداران محلي در زمينههاي كشاورزي و دامپروري
*نياز نيازمندان(افراد فقير و محروم و در حاشيه مانده)
*حرص و طمع آزمندان و سودجويان و رانتخواران
*افزايش جمعيت و كمبود منابع
*برخي سياستهاي نادرست و ناكارآمد
*خلأها يا روي هم افتادگيهاي برخي قوانين و مقررات
*كمبود ضوابط و استانداردهاي فني مورد نياز جهت طراحي و اجراي پروژههاي عمراني
*چالشهاي محيط زيستي جهاني و منطقهاي(نظير تغيير اقليم، خشكساليهاي متوالي، بيابانزايي، هجوم ريزگردها، به خطر افتادن تنوع زيستي و...)
بديهي است عوامل تخريب سرزمين، كاهش تنوع زيستي و تغييرات آب و هوايي با يكديگر ارتباط متقابل داشته و در ايجاد پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي ناشي از زوال اكوسيستمهاي حياتي نظير فقر و محروميت نقش بسزايي دارند. منابع پايه(منابع طبيعي) براي همه نسلها در تمام عصرها خلق شده لذا حفظ اين منابع براي نسلهاي آينده بايد هدفي بزرگ قلمداد شود. از آنجايي كه بيش از 80 درصد از عرصه كشور تحت پوشش اراضي ملي و دولتي(منابع طبيعي) است بنابراين حفظ، اصلاح، احيا، توسعه و بهرهبرداري اصولي از اين منابع مستلزم تغيير نگرشها، تحقق مديريت جامع و هماهنگ همچنين توجه به اصول و مباني رويكردهاي جديد نظير «مشاركت كليه دستاندركاران» و «توسعه پايدار» است. با توجه به گستردگي و پيچيدگيهاي موجود مطمئنا دولت به تنهايي قادر به حل اين مشكلات و معضلات نيست و انتظار ميرود كه عزمي ملي جهت تحقق زمامداري و حكمروايي خوب، انسجام سازماني، هماهنگي بين بخشي و همكاري همه دستگاههاي سياستگذاري، برنامهريزي، اجرايي و نظارتي در حفظ، اصلاح، احيا، توسعه و بهرهبرداري اصولي از اين منابع ايجاد شود.