درنگي بر منظومه «هزار باده هزار باد در هزارههاي شب تو بر تو»
گامي به پيش در شعر مدرن فارسي
سودابه فضايلي
بسيار خوشحالم از اينكه منظومه «هزار باده هزار باد در هزارههاي شب تو بر تو» منتشر شد. بر اين باورم كه اين كتاب با تحولي كه به وجود ميآورد، شعر مدرن را به پيش خواهد برد. اين منظومه بلند، همه وجوه شعر مدرن را در خود دارد. كولاژي كه در اين شعر وجود دارد براي من يادآور كولاژي است كه در شعر اليوت ميبينيم. اين كولاژ با ساختاري مدرن در اين كتاب همراه شده است.منظومه «هزار باده...» از وجه و زاويهاي متفاوت به اسطوره نگاه ميكند. اسطورهاي كه جوانهاي ما به تدريج دارند آن را از ياد ميبرند چون اهل شاهنامه خواندن نيستند. رستم در اين منظومه مدرن شخصيتي پيدا كرده است كه غم همه دورانها را در خود دارد.من ايدهاي در ذهن دارم براي نوشتن يك متن بلند پيرامون اين منظومه و دلم نميخواهد آن را به صورت تكهپاره در اينجا بنويسم. بسيار خوشحالم كه پس از سالها منتشر شد و اينكه چنين اثر ارزشمندي به من تقديم شده است، هم باعث افتخار است و هم مرا منقلب ميكند.
گفته ميشود اين كار دشوارخوان است. ما در تاريخ شعر جهان، شاعران بسياري داريم كه از اصوات به عنوان مواد اصلي سازنده شعر استفاده كردهاند. آنها ميدانستند كه شعر پيش از هر چيز طنين است و طنين شعر به خودي خود يك موجوديت مستقل است. اگر خواننده شعر به اين جنبه از كاركرد صوت در شعر توجه داشته باشد، شعر اصلاني را دشوار نمييابد. يعني اگر با شعري كه صوت در آن كاركردي تا اين اندازه برجسته دارد، آشنا باشد، ميبيند كه شعر اصلاني هم اصلا چيز پيچيدهاي نيست. قدر مسلم در مورد شعري از اين دست، چيزي كه بسيار اهميت دارد، تفسير است. بيشك در خوانش و تفسير است كه اهميت شعر اصلاني بروز مييابد وگرنه صرف ساده نبودن كه چيز عجيبي نيست! مگر شعر حافظ ساده است و مگر شعر حافظ را همه به سادگي ميفهمند؟ مگر مولانا را به راحتي ميفهمند؟
يكي از مشكلات شعر معاصر فارسي، موج آسانخواني است كه به نظرم مختص دهههاي اخير نيست و بعد از نيما به وجود آمد. اين موج آسانخواني، كار شعر را به جايي رسانده است كه هر كسي به خودش جرات شعر نوشتن ميدهد. در حالي كه شعر هيچ وقت هنر عامه نبوده بلكه همواره هنري خاص و متعلق به نخبگان بوده است. چون از دل اليت درميآيد، اليت آن را راحتتر ميفهمد. با اين حال، خواننده اليت وظيفه دارد اين شعر را تفسير كند. در نتيجه بايد منتظر آن تفسيرها ماند تا به كمك آنها خواننده بتواند با خود شعر راحتتر ارتباط بگيرد.
اين دشواري كه بعضيها به شعر مدرن و از جمله به شعر اصلاني نسبت ميدهند، دشواري نيست و خاصيت شعر و مختص بزرگان شعر قديم ما هم هست. براي ارتباط گرفتن با اين شعرها بايد ساختار و نشانههاي آن را شناخت و تفسيرها به اين شناخت كمك ميكند. به هر حال معتقدم منظومه «هزار باده...» كتابي است كه جرياني تازه در شعر جديد فارسي به وجود خواهد آورد و اين را زمان اثبات ميكند. پس منتظر ميمانيم.