• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4457 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۴ شهريور

نگاهي به ضرورت قيام امام حسين(ع) در برابر ظلم بني‌اميه

چراغ مصطفوي در برابر شرار بولهبي

 فضل‌الله صلواتي
 

تاريخ جهان روي نخبه‌ها تكيه دارد. در هر رشته و در هر جايي برترين‌ها را مي‌نماياند. آنها كه در تاريخ نام‌هاشان سرلوحه خوبي‌ها، نيكي‌ها و خدمت‌هاست، هماره زنده‌اند و جاويدانند. مگر مي‌شود نام پيامبران و اولياءالله را از صحيفه روزگار محو كرد؟ آنها فقط خوبي بودند و سعادت مردم را مي‌خواستند، نيكي مطلق بودند و در برابر آنها، ناشايستگاني بودند كه جز منافع خود و وابستگان‌شان را درنظر نمي‌گرفتند، قدرتمندان مي‌خواستند خداي جهان هستي باشند! «انا ربكم الاعلي» من پروردگار برتر شما هستم، كسي بالاتر و برتر از من نيست، ولي موسي و هارون، قدرتمند ديگري را به رخ مي‌كشيدند، از كسي ديگر نام مي‌بردند كه او برترين است.

او كيست؟ كجاست؟ اگر در زمين است به جنگ او مي‌رويم و اگر در آسمان است، او را هدف تير خود قرار مي‌دهيم، ما خداي ديگري را تحمل نمي‌كنيم، در جهان خداي ديگري نبايد باشد!

منيت‌ها آن‌قدر بسيار است كه نمي‌توان شمارش كرد.

«نردبان خلق اين ما و مني است عاقبت زين نردبان افتادني است» (مولانا)

مگر بيشتر از فرعون مي‌شود بالا رفت؟ كشتن‌ها، سوزاندن‌ها، آخر به كجا مي‌رسد؟ سرنوشت فرعون‌ها، ضحاك‌ها، معاويه‌ها، آتيلاها، چنگيزها، معاويه‌ها، يزيدها و تا زمان ما هيتلر و لنين و استالين و صدام و... چه بودند و چه شدند؟

دور فلكي يكسره بر منهج عدل است

خوش باش كه ظالم نبرد بار به منزل (حافظ)

 

پيغمبران؛ منادي عشق و محبت

پيغمبران و جانشينان آنها و صالحان در جامعه بشري جز مهرباني به خلق و دوستي مردم چه كاري داشتند؟ آنها منادي عشق و محبت بودند، آنها مي‌خواستند در جهان فقط عدالت حاكم باشد، همه مردم دنيا در رفاه و شادماني و سعادت باشند، خوشبختي اين جهان را مقدمه خوشبختي و سعادت جهاني ديگر بيان مي‌داشتند، رابطه با خدا يعني عشق و رابطه با مردم يعني محبت، كه دين غير از محبت نيست. «ليس الدّين الّا الحُبّ» فرمايش پيشوايان ماست.

محمد (ص) كه آمد براي آن بود كه مردم يكديگر را دوست بدارند، به هم عشق بورزند، شعار محمد (ص) بود:

إِنّما بُعِثْتُ لِأُتمِّم مكارِم الْأخْلاقِ: به راستي كه من براي به كمال رساندن مكارم اخلاق، رفتار نيك مردمان و محبت به يكديگر مبعوث شده‌ام، باشد كه مردم با هم رفتاري نيكو داشته باشند و چون حيوانات درنده به جان هم نيفتند، هر كه زورش بيشتر، قدرتش زيادتر، اموال خلق را بيشتر يغما كند، بزند و ببندد تا بر مظلومان و ناتوانان مسلط شود.

مردي نبود فتاده را پاي زدن

گر دست فتاده را بگيري، مردي (رودكي)

آيا غير از خاندان رسالت و شاگردان مكتب اوليا و انبيا، مردي و مردانگي را سراغ داريد؟ غير از علي و فرزندانش، پس از محمد (ص) انسان شايسته‌اي را مي‌شناسيد كه وجودش سرشار از لطف و محبت به مردم باشد؟

 

چرا علي (ع) حكومت را پذيرفت؟

اگر علي (ع) حكومت را مي‌پذيرد براي آن است كه به مردم خدمت كند، در همان ايام محدود و اندك زمامداري مفهوم عدل و آزادي و خدمت به خلق را نشان داد، با يتيمان مي‌گريست و با اسيران و مسكينان هم‌غذا مي‌شد، براي عشق به خدا، بينوايان، يتيمان و اسيران را غذا مي‌داد و به مشكلات‌شان رسيدگي مي‌كرد، با كودكان
پدر مرده همدردي مي‌كرد و چون خلخال از پاي زني مظلوم ربودند، آشفته و توفاني مي‌شد و نظام حكومت و زمامداران جامعه را محكوم مي‌كرد.

سرگذشت همه شاهان و زمامداران تاريخ را تا امروز خوانده‌ايم، حكومت‌هاي كدام‌يك با امثال علي(ع) قابل مقايسه بودند؟ درآمد ملي بايد بين همه مردم به تساوي قسمت شود، درآمدهاي يغما شده، همه بايد به بيت‌المال برگردد، حتي اگر به كابين زنان رفته باشد.

خداوند حكيم در قرآن كريم سوره مباركه هود آيه 113 مردم را از سازش با ستم منع مي‌فرمايد و به آنهايي كه با ظالمان سازش مي‌كنند وعده عذاب داده است: «ولا ترْكنُوا إِلي الذِين ظلمُوا فتمسكمُ النارُ وما لكمْ مِنْ دُونِ‌الله مِنْ أوْلِياء ثُم لا تُنْصرُون» و (شما مومنان) هرگز نبايد با ظالمان همدست و دوست شويد و به آنها دلگرم باشيد و‌گرنه آتش (كيفر آنان) شما را هم فرا خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هيچ دوستي نخواهيد داشت و هرگز كسي شما را ياري نخواهد كرد.

اميرمومنان فرمود: «كسي كه ظلم مي‌كند و كسي كه با ظالم همكاري دارد و كسي كه به ستم رضايت دارد، هر سه در جزا شريكند.»

در پرتو چراغ بيت‌المال با محوريت علي، نمي‌توان كارهاي شخصي را انجام داد و... امثال معاويه، چنين عدلي را نمي‌توانند تحمل كنند، به نبرد برمي‌خيزند و جنگ‌هاي جمل و صفين را برپا مي‌كنند، چه بسيار مردم كشته مي‌شوند، باشد كه علي به زانو درآيد و عدالتش را براي خود نگهدارد، مردم زمان كه به ستم‌پذيري عادت كرده‌اند، درك عدالت براي آنها مشكل است، قدرت‌هاي باطل و شيطاني هر روز نيرومندتر مي‌شوند، از اموال مردم به مداحان و سربازان مزدور و متملقان و آخوندهاي درباري مي‌دهند تا امثال معاويه را معاويه كنند و قدر قدرت و قوي شوكت و حاكم علي‌الاطلاقش نمايند! و پيشنهاد امارت يزيد فاسق را بر مومنين به او بدهند و مخالفان حاكميت يزيد را يكي‌يكي از ميان بردارند، امام‌حسن (ع) زيادبن‌ابي، عايشه، سعدوقاص و... در آن صورت يزيد مي‌خواهد، العياذبالله جانشين پيامبر(ص) باشد! «وعلي‌الاسلام، السلام» با اين اسلام انحرافي بايد خداحافظي كرد، حاكميت ظالمان، كفر مطلق است، نه اسلام.

 

تكليف امام حسين (ع)

در اين شرايط تكليف امثال حسين «امام زمان» چيست؟ آيا دست روي دست بگذارد تا فردي فاسق و آدم‌كش زمام امور مسلمان‌ها را در دست گيرد و خود را وصي و جانشين محمد (ص) معرفي كند؟

«ألا ترون أنّ الحقّ لا يعملُ بهِ، و أنّ الباطِل لا يتناهي عنهُ، لِيرغبِ المُومنُ في لِقاءِ‌الله ِ مُحِقّا، فإنّي لا أري الموت إلاّ سعاده، و لا الحياه مع الظّالِمين إلاّ برما» (تحف العقول 245)

(آيا نمي‌بينيد كه به حق عمل نمي‌شود و از باطل نهي نمي‌گردد؟ به راستي كه مومن بايد به [مرگ و] ديدار خدا روي آورد. پس من مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمگران را جز رنج و ملال نمي‌بينم.)

چگونه آشكارا زورگويان تاريخ، حق را وسيله سوءاستفاده قرار داده‌اند، از حق دم مي‌زنند و خلاف حق عمل مي‌كنند، حق جز ابزار براي رسيدن به قدرت فاسقان و نادرستان نيست، در اين صورت چه بايد كرد؟ هر چه هست باطل است، افراد در حد توان از جان و مال مردم سوءاستفاده مي‌كنند، ارزشي براي جان و مال ديگران قائل نيستند، حتي اگر همه مردم در زندگي به مشقت افتند، كشته شوند، به زندان بيفتند، باشد كه قدرت امپراتوري حفظ شود، آيا من هم (حسين) بايد وسيله و ابزار دست ستمكاران شوم؟ آيا من هم بايد پله نردبان ترقي ظالمان شوم؟ «هيهات مِنّاالذلّه» ذلت و خواري از ما و خانواده به دور است، ما نمي‌توانيم تحمل ستمكاري‌ها و ظلم‌هاي به مردم را داشته باشيم، ناظر باشيم هر روز بيگناهان به چوبه‌ دار سپرده شوند؟ يا در زير چكمه و شمشير خونخواران، در خون خويش بغلتند، يا به صليب ستم، چون ميثم تمار ميخكوب شوند؟! در چنين اوضاعي آنها كه ايمان دارند، روي حق ايستادگي مي‌كنند، عشق به پيروزي خلق دارند، بايد دست از جان بشويند، لقاي پروردگار را طلب كنند، با جان و مال و زندگي و اسارت خاندان خود، ايستادگي نمايند، باشد كه خون‌شان خون خدا شود (ثارالله) دست‌شان، دست خدا شود (يدالله) انديشه‌هاشان خدايي شود و عاشقانه به طرف معشوق، همان معبود ازلي و ابدي بروند و به حق بپيوندند.

 

سرنوشت مجاهدان و مبارزان

آيا اين نيست كه جد بزرگوارش محمد (ص) مي‌خواهد او را كشته و خاندانش را اسير ببيند؟ چگونه مي‌توان به مردم زمان ثابت كند كه مدافع حق، هماره جانش در معرض خطر است، سرنوشت مجاهدان و مبارزان، جان دادن در راه خداست و رنج‌هاي اطرافيان و حسين (ع)، چنين بود و بدين‌سان به ديدار حق شتافت، باشد كه اثبات كند كه اين مدعيان اسلام و قرآن و محمد(ص)، در مسير مسلماني و پيامبري نيستند، كسي فريب نخورد، اينها كه حاضرند پسر پيامبر خدا، منادي رحمت، مهرباني، عدالت و ايمان را بكشند و خانواده‌اش را اسير شهرها و ديارها كنند، اينها در جهت اسلام محمدي (ص) نيستند، بلكه اين اسلام يزيدي است! مبادا تا قيامت كسي فريب بخورد و اسلام ناب محمدي را با اسلام معاويه و يزيد، بني‌اميه و بني‌عباس و در دنياي معاصر، با اسلام تكفيري‌ها، بوكوحرام، داعشيان، القاعده و طالبان اشتباه كند و اين مشعل نوراني را حسين‌(ع) در روز دهم محرم سال 61 هجري، در مقابل ديدگان بشريت روشن كرد تا خلق‌ها تا قيامت حق را از باطل تشخيص دهند و در اين دنياي پرتلاطم آشفتگي‌ها، راه خود را پيدا كنند و حق را بيابند و به آن نتيجه برسند كه:

«إن الحُسين مِصباحُ الهُدي و سفينه النجاه» به يقين حسين چراغ هدايت و كشتي نجات است.

«تو خواه از سخنم پندگير و خواه ملال»

نويسنده و پژوهشگر تاريخ امويان

 


اگر علی (ع) حکومت را می‌پذیرد برای آن است که به مردم خدمت کند، در همان ایام محدود و اندک زمامداری، مفهوم عدل و آزادی و خدمت به خلق را نشان داد،‌ با یتیمان می‌گریست و با اسیران و مسکینان هم‌غذا می‌شد، برای عشق به خدا، بینوایان، یتیمان و اسیران را غذا می‌داد و به مشکلات‌شان رسیدگی می‌کرد، با کودکان
پدر مرده همدردی مي‌كرد و چون خلخال از پای زنی مظلوم ربودند، آشفته و توفانی می‌شد و نظام حكومت و زمامداران جامعه را محکوم می‌کرد.

مبادا تا قیامت کسی فریب بخورد و اسلام ناب محمدی را با اسلام معاویه و یزید، بنی‌امیه و بنی‌عباس و در دنیای معاصر، با اسلام تکفیری‌ها، بوکوحرام، داعشیان، القاعده و طالبان اشتباه کند و این مشعل نورانی را حسین (ع) در روز دهم محرم سال 61 هجری، در مقابل دیدگان بشریت روشن کرد تا خلق‌ها تا قیامت حق را از باطل تشخیص دهند و در این دنیای پرتلاطم آشفتگی‌ها، راه خود را پیدا کنند و حق را بیابند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون