شهاب دليلي| شايد به ميزان شهرهاي بزرگ، شهرستانها نيز در هر انتخابات سهم داشته و تاثيرگذار باشند؛ بر اين اساس است كه جبهه اصلاحات با اهميت دادن به سليقه سياسي تمامي شهروندان در چندين انتخابات اخير، دعوي اين را دارد كه از تهران براي شهرهاي ديگر تعيينتكليف نكند و تنها براساس دستورالعملهايي به ساماندهي فعاليت اصلاحطلبان استانها بپردازد. اين آييننامه در نوزدهمين جلسه شوراي عالي سياستگذاري جبهه اصلاحطلبان (شوراي عالي سياستگذاري) به تصويب رسيد و باتوجه به آنكه پيشتر نيز كارگروه استاني زيرنظر جواد امام تشكيل شده بود، حالا 2 ماه مانده به زمان ثبتنام براي كانديداتوري در انتخابات مجلس يازدهم، بخش اعظم سازوكار اصلاحطلبان براي مشاركت در اين انتخابات فراهم شده است.
پيشتر در خبرها آمده بود كه جبهه اصلاحطلبان ايران يا همان شوراي عالي سياستگذاري جبهه اصلاحطلبان در قالب كارگروه استانها به ساماندهي فعاليت اصلاحطلبان در انتخابات اسفندماه ميپردازد. كمي در خصوص سازوكار كميته استاني توضيح بدهيد؟
جبهه اصلاحطلبان از ماهها پيش فعاليت انتخاباتي خود را آغاز كرده و تقريبا در 3 ماه گذشته در 25 استان شوراي استاني تشكيل شده كه در حال فعاليت هستند. احتمالا در هفته جاري شوراي سياستگذاري بتواند همايش استاني خود را به اتفاق 25 استان برگزار كند. البته به دليل تعطيلات مناسبتي در هفته جاري و هفته آينده، از اربعين تا وفات پيامبر اسلام(ص) و شهادت امام رضا(ع) اين احتمال وجود دارد كه اين همايش با يك هفته تاخير برگزار شود اما آقاي عارف به عنوان رياست شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان و همچنين اعضاي هيات رييسه مصر هستند كه در اولين فرصت، همايش استاني شوراي عالي برگزار شود. مقرر شده كه از هر استان 4 عضو به همراه يك نفر رابط هر استان، در اين جلسات شركت داشته باشند. بنابراين تا پيش از آذرماه كه زمان نامنويسي نامزدهاي انتخابات اسفندماه است، فرصت داريم كه شوراهاي استاني تمامي استانها را شكل دهيم تا آماده حضور و مشاركت در انتخابات باشند.
به نظر شما با توجه به اينكه در استانها همزمان با تعلقات سياسي، گرايشات قومي نيز مطرح است، اصلاحطلبان در سطح مناطق استان با چه برنامهاي ميتوانند به سوي رقابتهاي انتخاباتي گام بردارند؟ آيا همچون انتخابات گذشته صحبتي از ائتلاف در ميان است؟
در سالهاي اخير جبهه اصلاحات در مورد ائتلاف انتخاباتي به تجربهاي دست يافته است كه البته اين تجربه همراه با بدعتهايي نامناسب همراه بود. برخي طيفها و چهرههاي سياسي به قواعد پيروزي و اخلاقمداري تن ندادند. اين بخشي است از ايرادهاي جدي اصلاحطلبان كه با جديت تمام به دنبال آسيبشناسي آن هستيم. قطعا اگر در آينده ائتلافي صورت بگيرد، كاملتر از ائتلافهاي گذشته با اعتدالگرايان يا اصولگرايان معتدل خواهد بود. اما بايد اين واقعيت را نيز در نظر گرفت كه اصلاحطلبان در انتخابات دورههاي گذشته، ائتلافي بر سر آرمانهاي خود با انديشه و آرمانهاي جريان اعتدالگرا يا اصولگرا نداشتهاند؛ بلكه آن ائتلاف حول محور عدم ورود تندروها به مجلس، شوراها يا رياستجمهوري بوده است.
به نظر ميرسد، باتوجه به اين هدف، اصلاحطلبان در آن ائتلاف هم موفق عمل كردهاند؛ حضور اعتدالگرايان اصولگرا و اصلاحطلب در صحنه انتخابات و پيرو آن حضور در مجلس باعث و باني آن شد تا قوانين تند و افراطي تصويب نشود و بتوانيم كشور را بر اساس سياستها و رويكردهاي اعتدالي اداره كنيم. اصلاحطلبان نبايد از دستاوردهاي ائتلافهاي گذشته نااميد باشند. همچنين نبايد اميد داشته باشيم كه لزوما همه اشتباههاي گذشته كه در پي ائتلاف ايجاد شد، جبران شود. امروز اگر نيروهاي اعتدالي تقاضايي مبني بر ائتلاف داشته باشند، درخواست آنها در شوراي عالي سياستگذاري مطرح و بررسي ميشود.
آيا در استانها نيز بر اساس همين الگو تصميمگيري ميكنيد؟
البته سياستگذاري براي اتئلاف در شهرستانها و استانها تا حدودي نسبت به كلانشهرها متفاوت است. در مناطق استاني به دليل وجود لايههاي چندگانه قومي، مذهبي و فرهنگي ميتوان احتمال ائتلاف را كمي بيشتر از شهرهاي بزرگ دانست. اما اين را نيز نبايد ناديده انگاشت كه همواره اين چندلايگي در استانها بهتبع تنوع قوميتي، مذهبي و ويژگيهاي فرهنگي-اقليمي سببساز افزايش مشاركت ميشود. از سوي ديگر وجه اشتراكي نيز ميان شهرستانها و شهرهاي بزرگ وجود دارد. چنانكه تجربه تاريخي در ادوار گذشته نشان داده اگر در استانها فردي تعلقات اصلاحطلبي داشته باشد، قوميتها و فرهنگهاي ديگر نيز او را مورد حمايت خود قرار ميدهند. اين نكته را بايد بپذيريم كه هر نمايندهاي كه به مجلس راه پيدا ميكند، بر اساس ويژگي و ذائقه سياسي خاصي وارد مجلس شده كه يا اصولگرا يا اصلاحطلب است. اين مولفه اصلي انتخاب شهروندان است و قوميت نامزدها در درجه چندم قرار دارد. به نظر ميرسد كه در تمامي قوميتها و فرهنگها هم اين گرايشهاي سياسي برقرار است و صرفا مسائل قوميتي در انتخابات به عنوان فاكتور اصلي و ويژگي مهم تلقي نميشود.
آقاي گراميمقدم! در ميانه دوگانه قوميت و تعلق جناجي كدام يك ارجحيت دارد؟ آيا اگر اصلاحطلبان با ردصلاحيت گسترده روبهرو شوند، بار ديگر همچون انتخابات قبل رو به سوي لايههاي دوم نامزدهاي اصلاحطلب ميآورند؟
اين احتمال وجود دارد كه برخي چهرههاي مطرح اصلاحطلبان در مناطق استاني ردصلاحيت شوند. در سالهاي متمادي و بهتبع آن در دورههاي گذشته مجلس، شوراي نگهبان به صورت آشكار و بدون آنكه در جايگاه پاسخگويي قرار گيرد، بسياري از افراد منتسب به يك جريان سياسي خاص كه معمولا جريان اصلاحات نيز بوده را ردصلاحيت كردهاند. به تبع رويه شوراي نگهبان است كه برخي نامزدهاي انتخاباتي و نمايندگان مجلس، بهطور كل پيش و پس از انتخابات، به سبب نگرانيهايي كه از ردصلاحيت خود دارند، عقيده، مرام و انديشه خود را به صورت شفاف آشكار نكنند و اين بزرگترين عارضه و ضديت با آزادگي است كه ميتواند به اعتماد عمومي شهروندان لطمه بزند.اصلاحطلبان در دوره پيش نيز به همين دليل، رو به سوي لايههاي دوم و سوم خود آوردند. البته امروز ديگر اصلاحطلبان به اين تصميمگيري تن نميدهند و اگر در شرايطي باشيم كه لايههاي دوم و سوم اصلاحطلب نباشند، ناچاريم كه در برخي حوزهها از كسي حمايت نكنيم.در اين وضعيت اين پرسش مطرح ميشود كه آيا اصلاحطلبان براي جمعآوري راي قومي پشت اصولگرايان قرار ميگيرند! احتمال تحقق اين وضعيت نسبتا ضعيف است و علت آن نيز اينكه تمامي قوميتها، گرايش جناحي دارند. البته اصلاحطلبان اين تجربه را از گذشته نيز داشتهاند و بهتر است كه تا اين حد عقبنشيني نكنند و با همان داشتههاي خود در انتخابات حضور پيدا كنند و در عين حال، نيمنگاهي نيز به فرداي انتخابات داشته و به فكر پاسخگويي به مطالبات محقق نشده شهروندان نيز باشند.
در نهايت توصيه شما براي تدوين استراتژي حضور در انتخابات اسفندماه در ميانه دوگانه ائتلاف حداكثري يا اقليت موثر كدام است؟
اگر شوراي نگهبان به دست خودش و فقط به دليل شكل انديشه اصلاحطلبي، اقدام به ردصلاحيت گسترده كند، اين انتظار دور از ذهني است كه اصلاحطلبان در بعضي حوزههاي انتخابيه از اصولگرايان حمايت كنند، بلكه اصلاحطلبان احتمالا اينبار در آن منطقه يا استان، نامزدي نخواهند داشت. اگر به گذشته نگاه كنيم و به طور مشخص مجلس پنجم را مدنظر قرار دهيم، ميبينيم كه در آن مجلس يك اقليت موثر اصلاحطلب حضور داشتند. به طوري كه در شهر تهران وقتي ردصلاحيت گستردهاي صورت گرفت، تنها 15 نفر از اصلاحطلبان به مجلس راه پيدا كردند. اما تجربه آن دوره نشان ميدهد كه همان 15 نفر چه تاثيرات مفيدي بر مصوبات مجلس داشتند. در مجموع لازم است، اصلاحطلبان باتوجه به شرايط فعلي، اقليتي موثر را به هر نوع ائتلاف كمي ارجحيت بدهند و به دنبال كيفيت فهرستهاي انتخاباتي خود باشند و ماندگاري انديشه اصلاحطلبي را دنبال كنند.