درباره هفته پر سروصدايي كه بر تئاتر گذشت
پندهاي تجارب سالهاي اخير
بابك احمدي
نقل است در سالهاي پاياني دهه 70 يكي از چهرههاي پرنفوذ سياسي در پاسخِ نمايندهاي كه گفته بود چرا اين اندازه داستان بينقطه ميسازيد؟ گفته بود: «كلافِ نخ را به ميانه پرتاب كنيد، تا جماعت به سر نخ برسند كار از كار گذشته است» اوضاع فعلي فعالان تئاتري با وزارت ارشاد و اداره كل هنرهاي نمايشي هم چندان با چنين حكايتي فاصله ندارد. ايده و پيشنهادي كه مستقيم با سرنوشت مردم گره ميخورد را به ميانه ميفرستند و بعد ما ميمانيم و كشمكشها، گلايهها و اعتراضهايي كه در پي ميآيند. هر چه خودمان را به آسمان و زمين ميزنيم، در نهايت با يك جمله مواجه ميشويم كه: «اگر نظري داريد بگوييد، ما ترتيب اثر ميدهيم» غافل از اينكه صدور بخشنامه و آييننامه و دستورالعملي كه مستقيم با سرنوشت انسانها مرتبط است قبل از امضا و صدور بايد به بحث و بررسي گذاشته شود. مثلا در نمونه آخر كه توسط وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در حوزه هنرهاي نمايشي امضا شد، مسوولان ميتوانستند متن را دو ماه قبل منتشر كنند و شنواي پيشنهادهاي هنرمندان و كارشناسان باشند ولي مسير دستور و اجبار در پيش گرفتند. به نظرم اين شيوه مديريت ناصواب است كه ابتدا دستور صادر كنيم و بعد خطاب به جامعهاي چند هزار نفري بگوييم، «همين است كه هست» حالا ديگر متني وجود دارد و اگر حرفي داريد بايد پيرامون متن باشد. مدير در شيوه مورد نظر به صورت غيرمستقيم ميگويد مسير هماني است كه گفتم، حالا شايد از سر لطف و در حد يكي دو بند از مواضعم كوتاه آمدم. به گمانم همين مورد در نهايت واكنشهاي عصبي جامعه تئاتري را موجب شد. يعني روش به شكلي بود كه حتي اگر براي دستورالعمل جنبههاي مثبت هم در نظر بگيريم، همهچيز در نهايت قرباني روش غلط ميشود. جالب اينجا است كه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، مجتبي حسيني معاون هنرياش و شهرام كرمي به عنوان مديركل هنرهاي نمايشي هر بار كه قرار است درباره تئاتر صحبت كنند، بلافاصله سراغ جمله كليشهايِ «تئاتر هنر ديالوگ است» ميروند ولي وقتي به حوزه مسائل اجرايي و تقنيني ميرسيم ماجرا از «ديالوگ» به «مونولوگ» تغيير فرم ميدهد. به نظرم همين حالا هم دير نشده و مديركل هنرهاي نمايشي ميتواند منتقدان دستورالعمل منتشر شده را به ديالوگ فرابخواند. شهرام كرمي ميگويد درصورتيكه نظر منتقدان تجميع شود امكان بازنگري در متن وجود دارد. پيشنهادم اين است كه در شرايط عصبي فعلي ما نبايد نمك روي زخم بپاشيم، پس بر اين اساس جا دارد كه روابط عمومي اداره كل هنرهاي نمايشي، شخص مديركل و نهاد صادركننده اين دستورالعمل در وزارت ارشاد جلسهاي با حضور مخالفان، موافقان، خبرنگاران و رسانهها برگزار كنند و پس از شنيدن نظرهاي گوناگون متممهاي اصلاحي ارايه دهند. نكته ديگر اينكه، معتقدم شهرام كرمي بايد اعتراضهاي فعلي را جدي بگيرد و به اين نكته توجه كند كه چه عاملي موجب ميشود با هر حركت اداره كل هنرهاي نمايشي فضاي عصبي به وجودآيد. وضعيت روانشناختي عموميِ حاكم نشان ميدهد تداوم شيوه مديريت فعلي به همان نتايج سالهاي نه چندان دورِ دولت و مديريت حسين طاهري! ميانجامد.