زندگي خوب و اخلاق
سيد حسن اسلامي اردكاني
كموبيش ميدانيم كه زندگي فقط خوردن و خفتن و برآوردن نيازهاي فيزيولوژيك نيست. ما از زندگي چيزي بيش از آن انتظار داريم؛ چيزي كه زندگي را معنادار كند، ژرفا ببخشد، جهت دهد و شيرين كند. ما خواهان زندگي خوب هستيم. اما زندگي خوب را به سختي ميتوان تعريف كرد. با اين همه، ميتوان آن را نشان داد و برخي عناصر سازنده آن را برشمرد. يكي از عناصر سازنده زندگي خوب اخلاق است. مقصود از اخلاق در اينجا منشها و عاداتي است كه به ما كمك ميكند، فراتر از حالت غريزي خود عمل كنيم و به جاي واكنش نشان دادن به عوامل بيروني، دست به انتخاب بزنيم و پاسخي سنجيده بدهيم.
گره خوردن اخلاق با شريعت در جامعه ما در كنار مزيتهايي كه ممكن است داشته باشد، آن را شكننده ميكند. كافي است نگاه مردم به شريعت و شريعتمداران دگرگون شود تا اخلاق نيز پس زده شود يا كمرنگ گردد. اينجاست كه جدا از بحث نظري درباره نسبت اخلاق و شريعت، لازم است به تقويت اخلاق و بنيادهاي آن در جامعه بپردازيم و فرهنگ اخلاقي ديدن و اخلاقي زيستن را گسترش دهيم.
فصلنامه جديد «حيات معنوي» (شماره اول، پاييز 1398) ميكوشد در اين عرصه گامي بردارد و به جنبههاي معنوي حيات انساني از جمله اخلاق بپردازد. در اين شماره شاهد مقالاتي از مهدي مهريزي، رضا بابايي(كه اين روزها با بيماري سختي كلنجار ميرود و آرزوي بهبود او را داريم)، احمد شهدادي، سيدحسن اسلامياردكاني، هادي رباني، محمد اسفندياري، سيدهنرگس حسينيامين، محمدتقي اسلامي، محمدجواد رودگر و محمد راستگو هستيم. همچنين مقاله «رهيافتهاي فضيلتمحور در تعليم و تربيت» نوشته گريگوري بسشام را ابوالقاسم فنايي ترجمه كرده و در اين شماره گنجانده است. من در مقاله «اخلاق زيستمحيطي فضيلتمدار» كوشيدهام از منظري متفاوت بحث اخلاق زيستمحيطي را دنبال كنم و بنيادي فضيلتمدارانه، نه تكليفگرايانه يا پيامدگرايانه براي آن فراهم كنم.
در زماني كه اخلاق به شكلهاي گوناگوني در معرض تاخت و تاز نظري و عملي قرار دارد و كساني آن را بياعتبار ميدانند و ديگراني آن را به سود رشتههاي ديگر مصادره ميكنند، كه شرح آن را در مقاله «برزخ اخلاقورزي در ايران معاصر» (فصلنامه اخلاقپژوهي، شماره 1، بهار 1396) آوردهام، نشر اين دست مجلات مايه اندك اميدي است تا به زندگي فسرده مردم ما اندك نسيمي از معنويت و اخلاق بوزد و تصويري از زندگي خوب و نقش اخلاق در ضمير ما نقش ببندد.