در نكوهش هتاكي به اميرالمومنين(ع)
محمد عرفاننوري
ظاهرا يكي از خوانندگان مبتذل و كابارهاي در حالت سرخوشي خارج از ايران در يكي از كنسرتهايش به اميرالمومنين علي (ع) اهانت كرده است. سخنان بياساس اين شخص كه مشخصا هدفي جز مجلسگرداني و پر كردن كنسرت بيرونقش نداشته، خشم مومنين را برانگيخته است و باعث شده حتي طرفدارانش نيز به صحبتهاي سطحي او واكنش نشان دهند. يادداشتي كه ميخوانيد در رابطه با اين هتاكي به رشته تحرير درآمده است.
كي به انداختن سنگ پياپي در آب/ ماه را ميشود از حافظه آب گرفت. به نام آنكه نور وجود مولايمان علي را در وجود ما آدميان به وديعت نهاد. مدتي است كه با خود ميانديشم مگر ميشود كسي علي را بشناسد و دربارهاش با لحني گزنده سخن بگويد؟ مگر ميشود كسي خُلق و زهد علي را بداند و شيفته مرام و منش الهياش نشود؟ مگر ميشود كسي عدل و انصاف علي را بشناسد و از علي دور از انصاف سخن بگويد؟ چه شده كه شخصي وقيحانه، دور از منطق و عقلانيت به اميرمومنان و امام متقيان افترا ميبندد؟ چه شده كه عدهاي ميپندارند ميهندوستي و وطنپرستي با اعتقادات و ارزشهاي ديني و مذهبي در تضاد است؟ علي و اولاد علي هميشه در تنهايي و غربت بودند چه آن زمان كه موليالموحدين به مردمان زمان خود گفت: «به زودي مرگ ميان من و شما جدايي ميافكند و اين مرگ چه شيرين است كه من در ميان شما بودم ولي يار و ياوري نداشتم». و چه امروز كه ١٤٠٠سال از آن عصر گذشته است و ما مدعيان پيروي از حضرت دم فروبسته و سكوت كردهايم. چرا نميگوييم كه آن حضرت آغازگر هيچ نبردي نبود، چرا نميگوييم كه حضرت هميشه از حق خود براي احقاق حقوق و دفاع از خون ديگران ميگذشت، چرا نميگوييم حضرت در روز شهادتش فرمود اگر من از ميان شما رفتم براي خونخواهي من خوني نريزيد و فقط دستور به مجازات عادلانه قاتل خود داد، چرا نميگوييم كه حضرت در زمان خلافت بارها براي موضوعات متعدد به نزد قاضي رفت و مانند مردم عادي از خود رفع اتهام كرد، چرا نميگوييم كه حضرت در دوران خلافت مخالفان و موافقان خود را به يك چشم مينگريست و براي گرفتن حق هر دو گروه به يك ميزان تلاش ميكرد، چرا نميگوييم كه حضرت در ماجراي خلخال و زن يهودي چه سخن تاريخي بيان كرد، چرا نميگوييم كه اميرالمومنين به معاويه كه بزرگترين دشمن خويش در زمان خلافت بود توصيه كرد از جنگ منصرف شود و از خونخواري و خونريزي برائت جويد. و چرا... و چرا.... و چرا؟ حال ميبينيم كه به ساحت مبارك چه وجود نازنيني تهمت زدهاند و اندوه اين غربت اشك از ديدگانمان روان ميكند؛ واي بر آنان كه جاهلند و در جهل خود پافشاري ميكنند.هر چه خواهي به زعم خويش بكوش/نور مولا نميشود خاموش.اميد است در اين زمانه كه دادِ آزادگي و آزادانديشي به گوش جهانيان ميرسد و با اندك اهتمامي ميتوان با دريايي از صفات و بزرگمنشي امير مومنان مواجه شد با مطالعه و تحقيق صحبت كنيم و از روي بغض و كينه كوركورانه در مذمت انسانهاي مقدس هر دين و مذهبي سخن نگوييم.ها انتُم هولاِ حاججْتُم فيما لكم به عِلمٌ فلم تحاجون فيما ليس لكم به عِلمٌ والله يعلم و انتم لا تعلمون (آل عمران٦٦) «گيرم در آنچه ميدانيد شما را مجادله روا باشد، چرا در آنچه عالم نيستيد باز جدل و گفتوگو به ميان ميآوريد و خدا همهچيز را ميداند و شما نميدانيد».