سوگواران استراليا
مهدي نيكوئي
استراليا ميسوزد و ميسوزاند. همبستگي شهروندان جهان بر چنين درد مشتركي
باوركردني نيست، اما آنچه در مخيلهام نميگنجد، تب و تاب كساني است كه همين چند دقيقه پيش چلوكباب يا جوجه خود را تمام كردهاند. آيا واقعا در حال گريستن بر حال محيطزيست و 500 ميليون حيوان كشته شده در اين آتشها هستند؟ آيا واقعا بين گاو و گوسفند و مرغ با كوآلا و كانگورو فرق ميگذارند؟ آيا نميدانند اغلب آتشسوزيهاي گسترده يا مثل آتشسوزي آمازون براي ايجاد چراگاه است يا از گرمايش جهاني متاثر شده و در هر صورت احتمالا رژيم غذايي ما عامل اصلي آنهاست؟ با خود ميانديشم شايد نميدانند. دوستي از راه ميرسد و ميپرسد: «بهتر نيست به جاي تغيير غذا از سياستهاي زيستمحيطي ترامپ انتقاد كنيم؟» ترامپ از بزرگترين دشمنان محيطزيست است، اما مسووليت من چيست؟ يكي ديگر از همكاران ميپرسد: «چرا نسبت به كشور و هموطنانت بيتفاوتي؟» راستش تناقضي در توجه به محيطزيست و ساير دغدغهها و فعاليتها نميبينم . كاش توضيح دهد مرز محيطزيست كجاست؟ مگر همين امسال، در ايران آتشسوزي ارسباران و سيلهاي غرب كشور را نداشتهايم؟ مگر گرمايش جهاني به يكي، دو كشور محدود ميشود؟يادم ميافتد همكار ديگري در زمان سيلهاي دردناك غرب كشور، نقش گرمايش جهاني را انكار ميكرد و ميگفت: «پس چرا در كشورهاي ديگر خبري از سيل نيست؟» جوابي نداشتم بدهم. اخبار بارندگي ساير كشورها را بررسي نميكردم.ديگري انتقاد ميكند چرا به انسانها بيتفاوتي و نگران حيوانات در آتش هستي؟ نميداند كه من نگران هر دو هستم و عذاب وجدان دارم كه تاوان سبك زندگي گذشته و حال من را ديگران پس ميدهند. خسته هستم و فقط به اين فكر ميكنم كه اين اتفاق هم تمام خواهد شد و تا فاجعه طبيعي بعدي، خبري از همدردي ظاهري با محيطزيست و حيواناتش نخواهد بود.