روزمرّگيهاي حقير مانع مهرباني
نيوشا طبيبي
در هفتهاي كه گذشت، ما ايرانيان از ثمره خون قهرمان شهيدمان، سردار سپهبد قاسم سليماني، با هم مهربانتر شديم، با هم متحد شديم. اما نگراني و حسرتي جان همه كساني را كه آرزوي اين مهرورزي، وحدت كلمه، احساس خويشي و نزديكي را داشتند، ميخلد. حسرت اينكه اي كاش اين مهرباني و وحدت پيش از اينها حاصل شده بود و نگراني از اينكه دوباره با نزديك شدن ايام انتخابات، آتش اختلافات برافروخته شود و بركت اين ايام از دست برود. معجزه اين شهادت مرزها را درنورديده و آوازهاش در جهان پيچيده. من خود شاهد بودهام، فرزندان ايرانيان خارج از كشور، بسياري از آنها كه حتي فارسي را درست صحبت نميكنند، ناگهان با وجه ديگري از سرزمين مادري خود آشنا شدهاند. به چشم خود ديدم كه براي سردار شهيد اشك ريختند. آنها با قهرماني آشنا شدند كه مانند نيروهاي پوشالي هاليوودي نبود و با دشمن خيالي نميجنگيد. او در همين جهان امروز به داد مظلومان و كودكان و آوارگان ميرسيد و آنها را از دست آدمخواران داعشي نجات ميداد. اين شهادت آنها را بيش از پيش با ميهن عزيز آشنا كرد. به آنها نمادي عرضه كرد تا به او افتخار كنند. در نظر آنها قاتلان تروريستش تا ابد منفور خواهند ماند. سپهبد شهيد، نماد و راهنماي نسلي شد كه بيم آن ميرفت دل از سرزمين مادري كنده باشد چون بسياري از آنها يا در جاي ديگري متولد شده و رشد كرده يا بخش بزرگي از زندگي خود را در خارج از ايران گذراندهاند. بايد كه مسوولان فرهنگي و رسانهها ثمره ارزشمند اين شهادت را پاس بدارند و پيوند ايرانيان داخل و خارج آنهايي كه عشق به وطن دارند را تقويت كنند.تاثير شهادت قاسم سليماني مرزها را درنورديده، قلبها را تكان داده و بيترديد زمان را هم تسخير خواهد كرد تا نسلي آگاه، شجاع، منصف، معتدل، قاطع، نرمخو، انساندوست و آراسته به صفات الهي و انساني در آينده با الهام از او تربيت شود. آن روز ايران چه كشور سعادتمندتري خواهد بود. در وصف قهرمان شهيدمان بايد اين بيت را تكرار كرد: «صبر بسيار ببايد پدر پير فلك را /تا دگر مادر گيتي چو تو فرزند بزايد».