• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4573 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۷ بهمن

دنياي ناپيداي مترجمان همزمان

فريدون مجلسي

هفته پيش در مطلبي درباره «كار كار انگليسي‌هاست» اشاره‌اي به كتاب مجاري ديپلماتيك هامفري تره‌وليان كردم. تره‌وليان در آن كتاب اشاره‌اي هم به دنياي ناپيداي مترجمان همزمان دارد كه به نظرم روايت جالبي است. مترجمي همزمان علاوه بر تسلط كامل به دو يا چند زبان نياز به هوش و تمركز و سرعت انتقال ويژه‌اي دارد. يعني تسلط به زبان كافي نيست. كنفرانس‌هاي بين‌المللي و سازمان‌هاي جهاني با بهره‌مندي از خدمات آنهاست كه ميان زبان سخنران و زبان شنونده ارتباط برقرار مي‌كند. اين ارتباط بيشتر با ترجمه ميان زبان بومي و زبان انگليسي يا فرانسه برقرار مي‌شود، اما در سازمان ملل زبان‌هاي رسمي متعدد است و حاضران مي‌توانند گوشي‌هاي خود را روي زبان دلخواه تنطيم كنند. از اين مترجمان با وجود اهميت كارشان عملا نامي در ميان نيست و حتي از پشت شيشه اتاقك‌شان ديده هم نمي‌شوند. با اين حال گاهي اتفاقاتي خاص آنها را مطرح مي‌كند. چندي پيش يكي از نزديكان كه براي كنفرانسي به اتيوپي رفته بود، چون پرواز بازگشتش ديروقت شب بود، تصميم مي‌گيرد كه ساعات انتظار را به كافه‌اي در مسير فرودگاه آديس آبابا برود. مي‌گفت: «وارد كافه كه شدم جاي نشستن نبود. ميز پنج نفره رزرو شده‌اي را ديدم كه فقط دو نفر اتيوپيايي پشت آن نشسته بودند و معلوم بود منتظر مهمانان ديگر بودند. سراغ‌شان رفتم و با لبخند گفتم كه آيا مي‌توانم تا وقتي كه مهمانان‌شان نيامده‌اند، كنارشان بنشينم. يكي از آنها با خوشرويي تعارف كرد كه بنشينم و گفت: آيا شما آقاي شروان هستيد؟ جا خوردم كه چگونه اين اتيوپيايي من ايراني ناشناس را كه براي سفري دو روزه به آنجا رفته بودم، در آن كافه به نام شناخته است! با حيرت گفتم: بله! و افزودم كه البته نام من شروين است و آيا قبلا يكديگر را در جايي ديده‌ايم؟ گفت: من شما را ديده‌ام، اما شما مرا نديده‌ايد و خودش را معرفي كرد. معلوم شد مهندسي تحصيلكرده پاريس است و در زمان‌هاي ضرورت براي كسب درآمد اضافي در كنفرانس‌هاي بين‌المللي مترجم همزمان است. و گفت كه مترجم همزمان سخنراني من در صبح آن روز بوده و مرا از پشت شيشه مي‌ديده و چون دوستي به نام شروان دارد نام مرا به خاطر سپرده بود. گفت منتظر دو مهمان است بنابراين صندلي من اضافي است و مي‌توانم بمانم. اما موضوع هنگامي جالب‌تر شد كه با تشكر خودم را معرفي كردم و در اين موقع دوستان آفريقايي او هم رسيدند و ميزبان با اشاره به يكي از آنها گفت كه ايشان هم شروين ايراني هستند! در اين موقع آن جوان آفريقايي با فارسي ناب تهراني گفت: «به‌به از ديدارتان خوشوقتم!» و باز با حيرت از اين جهان كوچك آن ديدار در كنج كافه‌اي در آديس آبابا گفتم: «عجب! شما فارسي صحبت مي‌كنيد؟» معلوم شد اهل بوركينافاسو است و پدر در پاريس تحصيل مي‌كرده و با مادرش كه او هم دانشجويي ايراني بوده آشنا شده و ازدواج كرده‌اند و هر سال نزد خانواده ايراني‌اش مي‌رود طبيعتا فارسي را هم خيلي خوب مي‌داند. ضربه سوم هنگامي بر حيرتش افزود كه آن جوان آفريقايي پسرخاله دوست ايراني قديمي و خانوادگي از آب درآمد. باري صحبت از مجاري ديپلماتيك و مترجم همزمان بود. تره‌وليان ضمن خاطراتي از مترجمان شفاهي به ماجراي آقاي كامينكر فرانسوي اشاره مي‌كند و او را قهرمان مشهورترين ماجراي مترجمي شفاهي مي‌نامد و مي‌نويسد: «جريان به كميسيون خلع سلاح سازمان ملل مربوط بود. ساعت ديروقت بود. نمايندگان شتاب داشتند كه براي شام به خانه‌هاي‌شان بروند. احتمالا آقاي كامينكر هم قرار ملاقاتي داشت. آقاي مولوتوف (وزير خارجه شوروي) طبق معمول به سخنراني پرداخت كه سه ربع به طول انجاميد. نمايندگان ناچار به انتظار شنيدن ترجمه سخنان او نشستند كه طبق روال معمول شوراي امنيت (در آن زمان) بايد پس از سخنراني انجام مي‌شد. وقتي نوبت به آقاي كامينكر رسيد، گفت: آقاي رييس، آقايان نمايندگان، آقاي مولوتوف گفت «نه!» و به ترجمه پايان داد. در واقع در آن دوران جنگ سرد، شوروي در شوراي امنيت در مقابله با اغلب قطعنامه‌هاي پيشنهادي كشورهاي غربي با گفتن «nyet» به معني نه، آن را وتو مي‌كرد. در اين مورد هم محتواي سخنراني مولوتوف هر چه بوده، نتيجه‌اي كه تكليف نمايندگان را روشن و خيال مترجم را هم از رسيدن به قرار ديدارش راحت كرد، همان «nyet» و وتوي قطعنامه پيشنهادي بوده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون