برخيز و اول بكش (357)
فصل سي و دوم –شقايقها را بچين
طرح ترور شيخ ياسين رمضان
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
ياآلون جواب داد كه ياسين را نبايد به عنوان يك رهبر معنوي ديد و كشتن او جدا از محكوميت هيچ پاسخي را در بر نخواهد داشت. او گفت: «معني ندارد كه ما دور او بچرخيم و افراد ديگري را بكشيم و به او ضربهاي نزنيم.»
موفاز، وزير دفاع يك نظر تندتري داشت: «نهتنها ما بايد او را بزنيم بلكه من با گذاشتن يك «امضاي بالاتر» هم مشكلي ندارم»- يعني آنكه هيچ ترديدي نبايد داشت كه اسراييل اين ترور را انجام داده است.
با آنكه شاورن در اصل با ياآلون و موفاز موافق بود اما ديچتر، مشاور ارشد نظامياش درخصوص تروريسم و كشتن هدفمند بود و حتي شارون صريحالهجه هم به نظر ميآمد كه مقداري از اعتمادش را سايه مخالفتهاي ديچتر و ديگران از دست داده بود.
سرتيپ گيورا ايلاند يك دليل ديگر براي نگراني آورد: آيا اين براي اسراييل كه يك «پيرمرد، مفلوك افتاده روي صندلي چرخدار را بكشد» بد نيست؟ آيا اين ترور ما را يك غرب وحشي نشان نميدهد؟» شارون واقعا نگران نبود اما او خواستار نگاههاي ديگري هم شد.
آسا كاشر، فيلسوف اصلي ايدياف از نقطهنظر ياآلون دفاع كرد: «تمايز ميان بدنه سياسي و نظام كه توسط سازمانهاي حقوق بشري طرح شده، هيتلر را هم در يك دوره قابلتوجهي از زمان در مقابل حمله مصون ميكرد. در زماني كه پاي سازمانهاي تروريستي به ميان ميآيد تمايز ميان اين بدنهها واقعا زير سوال ميرود.» از طرف ديگر دادستان نظامي قويا مخالفت كرد. از آنجا كه فينكلشتاين و دانيل رايزنر سه سال پيش قواعد كشتن هدفمند را فرمولبندي كرده بودند، رايزنر و كاركنانش براي عمليات زيادي حضور داشتند و پشتوانه حقوقي را براي آنها فراهم ميكردند. در برخي موارد، آنها دستور داده بودند كه عمليات
به خاطر ترس از آسيب زدن به بيگناهان به عقب بيفتد. در مورد ياسين، براي اولينبار مخالفت قوي آنها از هويت شخص مورد هدف برميخاست. از نقطهنظر رايزنر بخشي از مخالفت آنها به خاطر نهاد دادگاه بينالمللي جنگي بود. مقامات ارشد در اسراييل نسبت به محكوميت بينالمللي كشتنهاي هدفمند نگران بوده و دنبال حمايتهاي حقوقي بودند.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه