برخلاف روايتهاي كه درباره فيلم «درخت گردو» منتشر شده و گوياي اين نكته است كه مخاطب با فضاي ملتهب يك فيلم جنگي تمامعيار مواجه باشد اما محمدحسين مهدويان كارگردان اين فيلم عقيده ديگري دارد. او ميگويد فيلمش يك ملودرام اجتماعي به حساب ميآيد و اين فيلم ويژگيهاي يك فيلم جنگي ندارد. او همچنين بر اين نظر است فيلمش عليه جنگ و تصويرگر زشتيهاي جنگ است. پنجمين ساخته محمدحسين مهدويان هنوز در سالن رسانهها نمايش داده نشده اما منتقداني كه تاكنون فيلم را ديدهاند آن را از ساختههاي اخير وي متمايز ميدانند و عدهاي ديگر هم بر اين عقيدهاند اين فيلم صرفا مرثيهاي حزنانگيز براي مردم سردشت است.
به بهانه اكران اين فيلم در سيوهشتمين جشنواره ملي فيلم فجر با اين كارگردان گفتوگويي انجام داديم كه از نظر ميگذرانيد.
بعد از ساخت چند فيلم كه دربرگيرنده تاريخ معاصر بودند دوباره به فضا و اتمسفر جنگ بازگشتيد. چرا؟
ببينيد، به عقيده خود من درخت گردو يك فيلم اجتماعي است يا حتي ميتوانم بگويم كه يك ملودرام اجتماعي به حساب ميآيد. به اين معني كه داستان در مورد خانوادهاي است كه دچار مصيبتي ميشوند. حالا اين مصيبتي كه اين خانواده از سر ميگذرانند جنگ است اما فيلم ويژگيهاي جنگي ندارد. اين را هم بگويم كه «درخت گردو» اصولا تجربه متفاوتي براي من به حساب ميآيد. براي همين در وهله اول خيلي برايم جذاب بود تا اين فيلم را بسازم يعني خود من از ابتداي ساخت تلقي يك فيلم جنگي را نداشتم و از اين منظر روايت داستان «درخت گردو» برايم جالب بود.
و آنطوري هم كه شواهد نشان ميدهد مخاطب در مواجهه با فيلم «درخت گردو» با يك فيلم بهشدت ضدجنگي همراه ميشود.
بالاخره بايد بگويم فيلم «درخت گردو» عليه جنگ و تصويرگر زشتيهاي جنگ است. به نظرم ميآيد هيچكسي طرفدار جنگ نباشد و هيچكس هم دوست نداشته باشد جنگ به وقوع بپيوندد. البته بگويم اينجا طبيعتا منظور من دفاع نيست. برداشت اشتباه نشود. قطعا آدمهايي كه از سرزمين خودشان دفاع ميكنند كار مقدسي انجام ميدهند اما بالاخره بايد قبول كنيم كه همه اين مسائل چهره زشت جنگ را از بين نميبرد و تلخي جنگ را نميشويد. اين فيلم هم به نوعي تصويرگر بخشي از زشتيهاي است كه به واسطه جنگ در كشورمان روي ميدهد. البته اين نكته را بگويم كه زشتيهاي جنگ خيلي خيلي عميقتر از آن چيزي است كه ما در فيلم «درخت گردو» ميبينيم.
و نكته مهمتر ديگر اينكه گويا از نظر منتقداني كه فيلم را ديدند فيلم جديد شما ناخواسته با فضاي ملتهب امروز جامعه ما همخواني پيدا كرده است و با وقايع همراه است.
بله كاملا موافقم. فكر ميكنم حال و هواي حاكم بر فيلم خيلي متناسب با حال و هواي امروز جامعه ماست و خيل تماشاگري كه در وضعيت امروز جامعه زندگي ميكند و احوالاتي كه امروزه مردم ما دارند متناسب با اين فيلم است و ميتواند مخاطره بيشتري با فيلم داشته باشند و گفتوگوي بهتري با آن برقرار كنند. واقعا اميدوارم اين اتفاق براي تماشاگر بيفتد و به درك تازه از خودش و وضعيتش برسد.
ساختههاي اخير شما با نگاه عميق ايدئولوژي مورد قضاوت قرار ميگرفت. در فيلم جديدتان براي دوري از چنين اظهارنظرهايي چه راهكاري انديشيديد؟
به نظر من درخت گردو كاملا يك فيلم انساني است و به رنج و عشق انسانها ميپردازد و مساله ايدئولوژيكي ندارد و اساسا موضوعش ايدئولوژيك نيست كه بخواهيم به آن متهم شود يا خير، به هر حال هر فيلمي بايد ديده شود و بعد در موردش قضاوت صورت گيرد اما برداشت و تلقي خودم اين است كه فيلم موضوع ايدئولوژيكي ندارد.
نكتهاي كه در چند روز اخير در فضاي مجازي پيچيد اين بود كه فيلم درخت گردو به لحاظ اجرايي و فرم ساختار مستندگونه دارد و به نوعي ذهن را به فيلمهاي اول شما آخرين روزهاي زمستان و ايستاده در غبار ارجاع ميدهد.
بله، من به شيوه خاص خودم فيلم ميسازم و فيلمهايم سر و شكل خودش را دارد. فعلا قصهها و موضوعاتي كه كار كردم متناسب با همين فضا بود البته اين صحبتهاي من معنياش اين نيست كه تا ابد قرار است با چنين فرمي فيلم بسازم ولي مشخصا در مورد اين فيلم به نظرم آمد اين شيوه بسيار مناسب است البته با تغييراتي در روايت.
چه تغييراتي؟
تغييراتي نظير اينكه ساختار بصري كمابيش به همان شكل است اما تفاوتهايي هم ميبينيم. به هر حال نوع عملكرد دوربين و شكل ميزانسنها را اصلاح كرديم و تغيير داديم و سعي كرديم در اين فيلم پختهتر باشيم و فيلم متناسب با نياز مخاطب امروز سينماي ايران باشد. بالاخره بعد از چند فيلم به فهمي از مخاطب و سليقهاش رسيديم و سعي كردم شيوه خودم در فيملسازيام را يك مقدار به سليقه مخاطب نزديك كنم.
از همان روزهايي كه اخبار ساخت فيلم شما منتشر ميشد حضور بازيگراني نظير پيمان معادي و مهران مديري كنجكاوكننده به به نظر ميرسيد و هم اينكه براي شما پرريسك به حساب ميآمد. شما در يك رويكرد متفاوت از اين بازيگران استفاده كرديد كه به عقيده بسياري از منتقدان اين دليلي بر متنوعتر شدن فضاي فيلمتان بوده است. درباره همخواني مهران مديري با فضاي ملتهب فيلمتان توضيح ميدهيد؟
ببينيد، من معتقدم مهران مديري و پيمان معادي هر دو بازيگران بسيار خوبي هستند و جايگاه مستحكمي در سينماي ايران دارند، از اين جهت به نظرم انتخاب اين بازيگران ريسك به شمار نميرفت چهبسا به نظر من قدم گذاشتن در يك راه مطمئن بود. هم پيمان معادي و هم آقاي مديري در اين فيلم بازيگران مهمي هستند كه بار مهمي از فيلم را به دوش ميكشند طبعا براي من انتخابهاي ويژهاي بودند. از آن طرف اين را هم بگويم كه هر دو همزمان چالش هم بودند نقش يك مرد كرد با زبان كردي براي پيمان معادي چالشبرانگيز بود. تجربه كار در فضاي متفاوت با آقاي مديري هم يك چالش ديگر بود. از اين منظر هم براي من و هم براي آنها ورود به اين قضيه جذاب بود و تصميم گرفتيم اين همكاري شكل بگيرد.
بايد پذيرفت كه نشان دادن حادثه سهمناك بمباران شيميايي سخت است. براي واقعيتر جلوه دادن اين فضا مشكلي نداشتيد؟
به هر حال براي پرداخت صحنههاي ويژه به تمهيداتي نياز داشتيم. ما از ابتدا با علم و دانش به اين قضيه ورود كرديم.