علياصغر بياني به رحمت خدا رفت
ما سوگوار دلتنگي خويشيم
گروه هنر و ادبيات
در مراسم تشييع پيكر علياصغر بياني از شخصيت او و دانش و علاقهاش به موسيقي و هنر سنتي سخن گفته شد و اينكه او شاگردان زيادي تربيت كرده كه به روشش پايبندند. در اين مراسم، علياكبر شكارچي، حسامالدين سراج، داريوش طلايي، محمدعلي رجبي، حسن بلخاري، عليرضا اسماعيلي و ... حضور داشتند. گفتني است كه بياني پنجشنبه هفته گذشته در سن ۶۸ سالگي در سفري كه به كوير داشت به دليل مسموميت درگذشت. در مراسم صبح ديروز، حسامالدين سراج، خواننده و از دوستان مرحوم بياني گفت: «رفتي و رفتن تو آتش نهاد بر دل، از كاروان چه ماند جز آتشي بر منزل. با او خاطرات ۳۰ ساله دارم. هميشه رو به حقيقت و باطن داشت. از خودنمايي پرهيز داشت، در عين اينكه بسيار در كارش استاد بود؛ به همين دليل به سمت حقيقت موسيقي روي داشت. هنرجويانش به دليل سواد و سلوك عرفاني او پس از مدتي به شيوه فكري او تعلق خاطر پيدا ميكردند.» در ادامه برنامه محمدعلي رجبي، رييس گروه هنرهاي سنتي فرهنگستان و عضو پيوسته فرهنگستان هنر اظهار كرد: «چه ميشود گفت در غم ياري كه بيش از ۵۰ سال با او دوست و همكلاس و در همه محافل سختي و خوشي با او همراه بوديم. در هنرستان با او همكلاس بودم، نقاش زبردستي بود ولي طريقت را در موسيقي ديد و آن را دنبال كرد. او گوشش را به نواي حق سپرده و از نواي انكرالاصوات غربي پاك كرده بود.
او از شهر فرار ميكرد و به دهات ميرفت تا از اين نوع و روش غربي دور بماند. او در نهايت به دوست رسيد.» حسن بلخاري، رييس انجمن مفاخر نيز يكي ديگر از سخنرانان مراسم بود. او گفت: «كساني كه ايشان را ميشناختند از خلق و روحيه عرفاني او آگاه بودند و اينك لحظات دردناكي را سپري ميكنند. او توانست سنت و عرفان را با موسيقي مرتبط كند. بسيار از دست دادن اين دوست عزيز غمگينم. موسيقي ايران يكي از سالارهاي خود را از دست داد.» عليرضا اسماعيلي، رييس فرهنگستان هنر به عنوان يكي ديگر از سخنرانان گفت: «سوگ او به واسطه حضور طولانيمدتش در فرهنگستان هنر خيلي سنگين بود. او هنرمند اخلاقمداري بود كه رابطه صميمي با هنرمندان داشت. از ابتداي تاسيس اينجا در تمام برنامههاي موسيقي حضور فعالي داشت و حتي زماني كه معاون اينجا بود تلاش زيادي براي موسيقي اينجا كرد. او عارف و نقاش خوبي بود و به اين واسطه با زيبايي هنر انس گرفته بود و اين زيبايي در رفتار او متبلور ميشد. او مهربان و صميمي بود و اين باعث جذب مخاطب به او ميشد. او به نيكي موسيقي را ياد گرفته بود و هميشه دغدغهاش حفظ و اشاعه موسيقي اصيل بود. معلم بود و شاگردان زيادي را تربيت كرد. اگر اكنون نيست شاگردانش راهش را ادامه خواهند داد.»
حسن قاسمي، يكي از شاگردان بياني نيز به عنوان آخرين سخنران به نمايندگي از شاگردان بياني متني را خواند. در بخشهايي از اين متن آمده است: «من به نمايندگي از شاگردان بيشمار مستقيم و غيرمستقيم او اينجا هستم. او بلندمرتبه و فرزانه بود. او چنان در لحظه حال زندگي ميكرد و به ما دسترسي زيستن در حال را ميداد. ما سوگوار دلتنگي خويش هستيم. خرسنديم كه راهي را كه نشان داد آتش روزهاي پيشروست. او پيگير و خستگيناپذير بود. سالها در حفظ و اشاعه رديف و موسيقي ايراني تلاش كرد. در كشف دردانههاي موسيقي نواحي فعاليت كرد. پويش عميق او در حكمت و عرفان و فلسفه شهر در اين سالها بر كسي پوشيده نيست. ما با او بر سر سفره مولانا نشستيم. ما به كلاسهاي انسان كامل او رفتيم. از او آنچه ياد گرفتيم، سلامت جان و تن بود. سفر رفتيم، عاشق شديم، رفاقت كرديم و او حلقه اتصال ما بود. باشد كه ميراثداران شايسته مكتبش باشيم. قول ما به تو حفظ اين حلقه مهر و حفظ اصالت و شاگردي توست. روحش شاد.»