بحران يمن؛ نظريه بازيها و راهحل ميانه
به نظر ميرسد عربستان سعودي مسير بيبازگشتي را طي كرده است، همزمان سياست منطقهاي خود را تغيير داده و ساختار سياسي داخلي خود را نيز متناسب با آن شكل داده است. شايد هم برعكس بوده، آنان در پي تغيير سياست داخلي و خارج كردن ساختار سياسي حكومت خود از شيوه گذشته بودهاند و اين كار را با يك تغيير سياسي منطقهاي عمق بخشيده و تثبيت كردهاند. هرچند تقارن اين دو موضوع نيز خالي از احتمال نيست. هرچه هست سياست داخلي عربستان با سياست خارجي آن گره خورده و بعيد است كه بدون يك شكست جدي از مسير خود بازگردد و در صورتي كه به سوي شكست برود، همه هزينههاي لازم را براي جلوگيري از شكست انجام خواهد داد. در واقع سياست داخلي و خارجي سعوديها حالت صفر و يك پيدا كرده و از منظر نظريه بازيها مصداق نوع خاصي از جوجه مرغي شناخته ميشود كه عقبنشيني از آن پرهزينه است. از اين رو بعيد نيست كه عربستان براي بهبود و حفظ وضعيت خود در يمن حاضر و هزينههاي كلاني را متحمل شود. ولي دلايل اين تغييرات چيست؟ در سياست داخلي يك بنبستي از سالها پيش مشهود بود، فقط كسي نميدانست اين بنبست كي و چگونه خود را بروز ميدهد. مشكل اينجا بود كه پس از فوت عبدالعزيز، دهها پسر از او ماندند، كه از زنان متعدد و از قبايل گوناگون بودند، و با توجه به ساختار قبيلهاي عربستان، هركدام ميخواستند قبيله خود را غالب كنند. ولي تا چندي پيش اين امر تا حدودي مسالمتآميز انجام ميشد و پادشاهان عربستان يكي از پسران عبدالعزيز بودند و وليعهد نيز يكي ديگر از پسران بود، ولي روشن بود كه اين فرآيند به سرعت در جايي به پايان خواهد رسيد، زيرا فرزند ديگري باقي نميماند كه بخواهد وليعهد يا شاه شود. اكنون و پيش از رسيدن به اين نقطه اين اتفاق افتاد و وليعهد پيشين كه يكي ديگر از پسران عبدالعزيز بود بركنار و يكي از نوههاي عبدالعزيز وليعهد شد و طبيعي است اين فرآيند منجر به حذف بسياري از نوادههاي ديگر عبدالعزيز خواهد شد. بهويژه آنكه وليعهد بعدي نيز براي نخستين بار پسر بسيار جوان پادشاه است و تكليف خاندان پادشاهي آلسعود به كلي و يكسره تعيين شده است و اين چيزي نيست كه بدون مخالفت و بدون هزينه انجام شود. و اما در عرصه سياست خارجي نيز تضعيف و حتي از دور خارج شدن كشورهاي عراق و مصر و سوريه و تاحدي خروج ايالات متحده از منطقه، به علاوه افزايش شديد قدرت مالي سعوديها و ديگر كشورهاي عرب حوزه خليج فارس، موجب شده است كه عربستان از نقش به نسبت محافظهكارانه و دست دوم پيشين خود در منطقه خارج شود و در پي ايفاي يك نقش فعال و تهاجمي باشد و اين كار را از ضعيفترين حلقهكشهاي منطقه يعني يمن آغاز كرده است. بنابراين راهي كه عربستان پيش گرفته، بازگشت از آن بسيار پرهزينه خواهد بود و حتي ممكن است خلأ قدرتمحوري در منطقه عربي را بيش از پيش تشديد كند و ايالات متحده و همپيمانان غربي آن نيز چنين خلأيي را نپذيرند. از اين رو شكست مطلق براي عربستان بسيار سنگين و غيرقابل تحمل خواهد بود و چهبسا ممكن است آثار آن داخل عربستان را نيز دربرگيرد. در مقابل پيروزي عربستان نيز تبعات خاص خود را دارد. ضمن اينكه پيروزي در يمن بسيار سخت و پرهزينه خواهد بود زيرا در آنجا با مردمي مسلح مواجه هستند كه بخش قابل توجهي از جمعيت و قبايل يمن را تشكيل ميدهند. همچنين برخي كشورهاي عربي همسو با سعوديها مثل مصر نيز علاقهمند به پيروزي قاطع عربستان در يمن نيستند، ضمن اينكه بمبارانهاي غيرانساني سعوديها به يمن واكنشهاي منفي جامعه جهاني و حتي سازمان ملل را به همراه داشته است، به اين دلايل ميتوان پيشبيني كرد كه هم كشورهاي منطقه و هم غربيها از شكلگيري يك وضعيت بينابين كه نه شكست كامل و نه پيروزي كامل براي عربستان باشد استقبال خواهند كرد، مشروط بر اينكه اين امكان از سوي طرف مقابل عربستان نيز فراهم شود. نقطه بهينه اين ماجرا را ميتوان در مذاكرات تعيين كرد، ولي اصل ماجرا را نميتوان ناديده گرفت. وضعيت دو طرف بهگونهاي نيست كه بتوانند پيروزي كامل بر يكديگر به دست آورند. اين وضع براي مخالفان عربستان نيز فرصت مناسبي است زيرا راه ميانه موجب ميشود كه عربستان به اجبار به مسائل داخلي خود بپردازد و معلوم نيست در اين زمينه موفقيتي به دست آورد. بنابر اين بايد كوشيد سياستي را در پيش گرفت كه به جدايي بيشتر همپيمانان عربستان از سياستهاي اين كشور در يمن منجر شود.